۰۴ آذر ۱۴۰۳ ۲۳ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۱۵ : ۲۲
عقیق:یکی
از وظایف مهم افراد در جامعه اسلامی، دستگیری از نیازمندان و تهیدستان است. هر کس
به اندازه امکانات و توانمندی خویش وظیفه دارد که خلاء های موجود در زندگانی افراد
را جبران و کمبودهای آنان را پاسخگو باشد. همانگونه که
خداوند نیازمند و فقیر را با فقر و نداری امتحان میکند، ثروتمندان را نیز این
گونه میآزماید.
کمک به افراد نیازمند اگر همراه با خلوص نیت و به خاطر
رضای پروردگار باشد دارای تأثیرات بیشماری است. برخی از آثار آن در همین جهان
مشاهده میشود و برخی از آثار آن در جهان دیگر، به عنوان پاداش های اخروی، ظاهر میگردد.
در روایات فراوانی به برخی از این آثار اشاره شده است؛
از جمله پیشگیری از حوادث و مرگهای ناگهانی و دور شدن بلاها و گرفتاریها.
انفاق در قرآن
در
قرآن کریم درباره انفاق سفارشات بسیاری شده است و در راه این انفاق نیز رعایت اخلاص بسیار سفارش شده
است. در قرآن کریم آیه ای آمده است که هدف نهایی انفاق یعنی عدم دلبستگی به علاقه
مندی ها را بیان می کند.
لن تنالو البر حتی تنفقوا مما تحبون
هرگز به مقام بر (نیکی) نمی رسید مگر از آنچه دوست دارید
انفاق کنید
آیه انفاق: آیه 274 سوره بقره به ستایش کسانی پرداخته که
در شب و روز و نهان و آشکار انفاق می کنند و برخی آن را «آیه انفاق» گفته اند
«الذین ینفقون اموالهم بالیل والنهار سرا وعلانیه فلهم
اجرهم عند ربهم ولاخوف علیهم و لاهم یحزنون» کسانی که دارایی های خود را در شب و روز، و نهان و آشکارا، انفاق می کنند،
پاداش آنان نزد پروردگارشان برای آنان خواهد بود، و نه بیمی بر آنان است و نه
اندوهگین می شوند.» این آیه در شأن امام علیعلیهالسلام نازل شد، چرا که از چهار
درهم دارایی اش، درهمی را در شب، درهمی در روز، درهمی به نهان و درهمی را آشکارا
انفاق کرد.البته نزول آیه در مورد خاص، مفهوم آن را محدود و شمول حکم را درباره
دیگران نفی نمی کند.
به گفته برخی از مفسران، انفاق کنندگان باید در انفاق
خود هنگام روز یا شب، پنهان یا آشکار، جهات اخلاقی و اجتماعی را درنظر بگیرند. از
آن جا که دلیلی برای اظهار انفاق به نیازمندان نیست، آن را پنهان سازند تا هم
آبروی آنان حفظ شود و هم خلوص بیشتری در آن باشد و از آن جا که مصالح دیگری مانند تعظیم
شعایر و تشویق دیگران در کار است و انفاق، جنبه شخصی ندارد تا هتک احترام کسی شود
(مانند انفاق برای جهاد و بناهای خیر و امثال آن) و با اخلاص نیز منافات ندارد،
آشکارا انفاق کند.
اخلاص و ریا در انفاق
از
آیات قرآن استفاده می شود که اخلاص دارای درجات مختلفی است، و فضل و بخشش حق تعالی
به هر شخصی به اندازه اخلاص اوست، سنگینی و سبکی ترازوی اعمال در آخرت به درجه
اخلاص بستگی دارد. در سوره بقره وضعیت کسانی که اموالشان را در راه رضای خدا انفاق
می کنند، به باغی تشبیه نموده که در زمین نیکو باشد و بارانی بسیار بر آن ببارد و
ثمرش را دو برابر ثمر دهد و یا دست کم بارانی اندک بر آن ببارد. بنابراین، همچنان
که زمین نیکو همیشه ثمری نیکو می دهد، عمل صالح خالص نیز پیوسته نتیجه ای نیکو
دارد و عنایت الهی شامل آن می شود؛ چراکه خداوند بر اعمال انسان بینا است و از
میزان اخلاص اعمال او آگاه است. «و الله بما
تعملون بصیر»
قَوْلٌ مَّعْرُوفٌ وَ مَغْفِرَةٌ خَیرٌ مِّن صدَقَةٍ
یَتْبَعُهَا أَذًى وَ اللَّهُ غَنىُّ حَلِیمٌ (بقره 263)
ترجمه :
گفتار پسندیده (در برابر نیازمندان )، و عفو ، از بخششى
که آزارى به دنبال آن باشد، بهتر است ، و خداوند، بى نیاز و بردبار است
.
این آیه در حقیقت تکمیلى است نسبت به آیه قبل ، در زمینه
ترک منت و آزار به هنگام انفاق ، مى فرماید: گفتار پسندیده (در برابر ارباب حاجت )
و عفو و گذشت (از خشونتهاى آنان ) از بخششى که آزارى به دنبال آن باشد بهتر است.
این را نیز بدانید که آنچه در راه خدا انفاق مى کنید در
واقع براى نجات خویشتن ذخیره مینمایید، و خداوند (از آن ) بى نیاز و (در برابر
خشونت و ناسپاسى شما) بردبار است.
از چه چیز انفاق کنیم
برای صدقه پنج قسم بیان کرده اند:
صدقه در مال، در آبرو، در عقل، در زبان، در علم.
صدقه در مال، معلوم است
و اما در آبرو: تصورش به این است که برای دیگری در راه خدا شفاعت و یا ضمانت کند،
و در عقل: در مشورت کمک نماید، و در زبان:در میان مردم به اصطلاح برخیزد
و در علم: روشنگر افکار مردم شود.
باید متوجه بود که صدقه در مال، تنها پنج ریال یا یک تومان دادن به فقیر و مسکین نیست، بلکه جامعه از این مال یا به نحو وجوب و یا بطور استحباب، حقی دارد؛ بنابراین از این اموال، شخص مسلمان باید جامعه را بهره مند سازد، کتابهای دینی چاپ کرده، در دسترس قرار دهد، کتابخانه، مدرسه، بیمارستان، زایشگاه، پل، جاده، و حمام بسازد و صدها امر دیگر که در خدمت بندگان خدا قرار می گیرد، انجام دهد.
امام صادق علیهالسلام می فرماید: «در روز جمعه دو فرشته این گونه دعا می کنند: «خدایا به هر انفاق کننده ای عوضی عطا فرما و هر بخیلی را به تلف شدن مال دچار فرما».
انفاقهای واجب و مستحب
زکات؛صدقه واجب
زکات
یکی از فروع دین و از ضروریات اسلام است و منکر آن کافر و نجس است و در اکثر آیات
قرآن هر کجا نامی از نماز برده شده، از زکات هم نامی برده شده و فقهای اسلام، در
کتب فقهیّه خود، یک فصل مخصوص زکات و بعضی یک جلد دربارة آن نوشته اند.
شخصی بنام ثعلبة انصاری خدمت پیامبر اکرم ـ صلی الله
علیه و آله ـ شرفیاب شد، عرضه داشت: از خدا بخواه بمن ثروت زیادی مرحمت کند! حضرت
فرمود: صلاح نیست، منحرف خواهی شد، سوگند به آنکه جانم در قبضة قدرت اوست، اگر
اراده نمایم که تمام کوه های دنیا طلا و نقره شود، خواهد شد.
ثعلبه رفت و بار دیگر آمد، قسم خورد و گفت: اگر خدا
روزیم کند، تمام حقوق الهی و حقوق همسایگان و مستمندان را می پردازم، حضرت دعا
کرده و آنقدر گوسفندان او زیاد گردید که در شهر نتوانست نگهداری کند.
زمانی که تهیدست بود، پیوسته در جماعتها حاضر بود، ولی
وقتی ثروت او رو به افزایش یافت، کم کم حضور او در جماعت ها کم شد، تا بجایی رسید
که بطور کلی قطع کرد.
خدمت حضرت شرح حال او را گفتند، فرمود: وای بحال ثعلبه!
طولی نکشید که آیة زکات آمد، سرور کائنات برای گرفتن مالیات اسلامی (زکات) به سوی
او مأمور فرستاد، در پاسخ مأمور گفت:این یا جزیه است یا شبیه به آن، از دیگران بگیرید
تا نوبت من شود.
بعد از آنکه از دیگران مالیات گرفتند، نزد او آمدند. حرف
خود را تکرار کرد، آنگاه گفت: بروید تا من دربارة آن فکری کنم مأمورین حضور پیامبر
اکرم ـ صلی الله علیه و آله ـ رسیدند و جریان را بعرض آن حضرت رسانیدند، فرمود:وای
بحال ثعلبه! چیزی نگذشت که آیه نازل شد که: بعضی از مردم با خدا عهد کردند که اگر
خدا از فضل خود ثروتی به ما عنایت کند، زکاتش را می دهیم و از نیکوکاران خواهیم
بود و چون خدا از فضلش به آنها عطا کرد، به آن بخل ورزیده و پشت نمودند و حال آنکه
آنان روگردانند.
چون ثعلبه از موضوع مطلع گردید، نزد حضرت رفت، او را
نپذیرفت. بعد از رحلت آن سرور نزد خلفاء ثلاثه رفت، آنها هم راهش نداند و در حال
کفر و نفاق از دنیا رفت.
آری، ترک واجب گاهی از کفر و ارتداد سر در می آورد، باید
کوشید دستورات الهی را موبمو عمل کرد و هیچ تنبلی و سستی نشان نداده و محبت مال را
باید از دل بیرون کرد، نکند بگونه ای باشد که نماز بخواند، حج برود، یا احیاناً روزه
بگیرد، اما به زکات که می رسد، ترک کند که امکان دارد به سرنوشت ثعلبه ها دچار
گردد و در شدت و سختی آن، همین بس که پیامبر اسلام ـ صلی الله علیه و آله ـ آن را
کفر به خدا به حساب آورده است.
و از علی بن ابیطالب ـ علیه السلام ـ روایت شده که
فرمود: بر شما باد به زکات؛ زیرا از پیامبر شما شنیدم که می فرمود: زکات پل اسلام
است پس هر که آن را بپردازد، از پل گذشته و هر که نپردازد،در زیر آن محبوس خواهد
شد. زکات خشم خدا را خاموش می نماید.
زکات چنانکه در رساله های عملیّه ذکر شده، بر نه چیز
واجب می شود: گندم، جو،کشمش، خرما، طلا، نقره،شتر، گاو و گوسفند.
صدقات مستحبی
برای
اهمیت و عظمت صدقات مستحبی خوبست نخست به حالات انبیاء و ائمه ـ علیهم السّلام ـ
بلکه به حالات سایر مؤمنین و افراد خیّر و محسن، نظر افکند که چگونه از مال خود،
در راه خدا بهره مند شده؟ و بوسیلة آن چه خدمتهایی به جهان اسلام و مسلمین نموده
اند.
روایات در فضیلت صدقه بسیارند که برای نمونه به بعضی از
آنها می پردازیم: علی ـ علیه السلام ـ فرمود: هر که به
عوض و بدل یقین کند، خوب بخشش نماید.
و نیز فرموده: خوشا به حال کسی که زیادی مالش را انفاق
کند و از زیادی گفتارش جلوگیری نماید.
امام باقر از علی بن ابیطالب ـ علیهما السّلام ـ نقل می
فرماید که: آن حضرت فرمود: روزی یک دینار انفاق کردم، رسول خدا ـ صلی الله علیه و
آله ـ به من فرمود: آیا نمی دانی که صدقة مؤمن از دستش بیرون نمی رود، تا آنکه از دهان
هفتاد شیطان آزاد گردد (همه گویند: نده!) و در دست سائل قرار نگیرد، تا نخست در
دست خدای بزرگ قرار گیرد، آیا خداوند چنین آیه ای نفرموده: آیا ندانسته اند که خدا
اوست که توبه را از بندگانش می پذیرد و صدقات را می گیرد.
زمانیکه امام باقر ـ علیه السلام ـ پدر بزرگوارش را غسل
می داد، افراد متوجه پینه های دست و پا و پیشانی امام زین العابدین ـ علیه السلام
ـ بودند که در اثر سجدة بسیار پینه بسته بود، ولی در پشت شانه نیز اثر پینه ای دیدند،
از امام باقر ـ علیه السلام ـ پرسیدند: این اثر چیست؟ حضرت فرمود:
اگر بعد از حیات پدرم نبود، نمی گفتم.
روزی بر او نمی گذشت مگر آنکه یکی یا بیشتر از بینوایان
را سیر می کرد شب که می شد، انبان خود را پر می کرد و وقتی دیده ها بخواب می رفت،
به در خانة تنگدستان آبرومند رفته، میان آنان تقسیم می فرمود، و آنان نمی دانستند
که آورندة طعام کیست؟ صدقات پیمبر و آل او ـ علیهم السّلام ـ آن قدر زیاد است که
خود نیازمند به کتاب مستقلی است و علامه بزرگوار، مجلسی ـ رضوان الله علیه ـ در
بحار، یک باب مخصوص برای آن باز نموده است.