اگر چه بال و پر ناتوانمان دادند
ولی برای پریدن زمانمان دادند
خبر دهید دوباره به بال فطرس ها
مجال پر زدن آسمانمان دادند
به احترام ملائک امانت حق را
به دست فاطمه ی مهربانمان دادند
بدون واسطه امشب کنار سجاده
تمام حُسن خدا را نشانمان دادند
قسم به بوسه ی لب های سبز پیغمبر
برای بردن نامت زبانمان دادند
امام سوم دنیا، امام عاشورا
اگر تویی هدف عشق، خوش به حال خدا
برای آن که بیابیم ما خدایت را
گرفته ایم نشانی ردَپایت را
برای آن که به سمت خدایشان ببری
گرفته اند ملائک نخ عبایت را
و جبرئیل دلش تنگ می شد ای آقا
نمی شنید اگر یک شبی صدایت را
فرشتگان مقرب هنوز حیرانند
تو را به سجده درآیند یا خدایت را
زمین به دور خودش چرخ می زند تا که
نشان دهد به سماوات کربلایت را
امام سوم دنیا، امام عاشورا
اگر تویی هدف عشق، خوش به حال خدا
به بوم عشق به مژگان تر کشید تو را
به وقت نافله های سحر کشید تو را
نه از برای زمین ها و آسمان ها بود
فقط برای خودش بود اگر کشید تورا
تو را مشاهده کرد و اسیر رویت شد
که از جمال خودش خوب تر کشید تورا
تو مثل جام پر از عشق و عاشقی بودی
که زینب آمد و یکباره سر کشید تورا
برای آن که نشان زمینیان بدهد
سوار نی شدی و در سفر کشید تورا
امام سوم دنیا، امام عاشورا
اگر تویی هدف عشق، خوش به حال خدا
تو آسمان بلندی و ما کبوتر ها
نمی رسند به بالای بامتان پرها
بدون بردن نام تو بی نتیجه بود
توسَل سر سجاده ی پیمبرها
شریعت از سخن تو حیات می گیرد
تویی که جاذبه بخشیده ای به منبرها
تو جای خود که قیامت کسی نمی داند
کجاست حدِّ نصاب مقام قنبرها
تو مثل کعبهی سیّار آسمان بودی
که در طواف تو بودند جمله ی سرها
امام سوم دنیا، امام عاشورا
اگر تویی هدف عشق، خوش به حال خدا
تو بی کران، تو بلندی، تو آسمان، تو صعود
تو آفتاب، تو دریا، تو آب هستی و رود
حکایت من و چشمم حکایت عبد است
حکایت تو و چشمت حکایت معبود
و قبل از آن که شود جبرئیل حاجی عشق
کبوتر حرمت بود و کربلایی بود
یکی ز گریه کنان مُحرمت موسی
یکی ز مرثیه خوانان ماتمت داود
به نیت همهی خانواده پیغمبر
«حسین منی انا من حسین» می فرمود
امام سوم دنیا، امام عاشورا
اگر تویی هدف عشق، خوش به حال خدا
رسیده است زمان غروب عاشورا
چه می کشد ز وداع تو زینب کبری
تو روی شانهی جبرئیل منزلت داری
به زیر این همه نیزه چه می کنی آقا؟
میان این همه نیزه که رو به پایین اند
صدای زینب کبراست، می رود بالا
حسین توست بله، باورش اگر سخت است
مُرمّل بدماء و مُقطّعُ الأعضا
کنار چشم ملائک به سمت تو خم شد
گذاشت روی گلوی بریده لب ها را
امام سوم دنیا، امام عاشورا
اگر تویی هدف عشق خوش به حال خدا
***علی اکبر لطیفیان***
تا آبشار زلف تو را شب نوشته اند
ما را اسیر خال روی لب نوشته اند
در اعتکاف گیسوی تو سالهای سال
مشغول ذکر و سجده و یا رب نوشته اند
در مسجد الحرام خم ابروان تو
مثل فرشتگان مقرب نوشته اند
در محضر نگاه الهی تو مرا
در خیل نوکران مهذَب نوشته اند
شبهای جمعه که دل من مست کربلاست
از اشتیاق وصل لبالب نوشته اند
با یک نگاه مادرت اینجا رسیده ایم
با این دلی که فاطمه مذهب نوشته اند
از هر چه بگذرم سخن دوست خوشتر است
ما را فدای دلبر زینب نوشته اند
من را که بی قرار حرم می کنی بس است
اصلا مرا غبار حرم می کنی بس است
شرط نزول کوثر رحمت دعای توست
اصلاً تمام خلقت عالم برای توست
بالاتری ز درک تمام جهانیان
وقتی که انتهای جهان ابتدای توست
حتی نداشت روح الامین اذن پر زدن
آنجا که از ازل اثر رد پای توست
بی حب تو کسی به سعادت نمی رسد
رمز نجات اهل زمانه ولای توست
آسوده خاطران هیاهوی محشریم
وقتی رضای حضرت حق در رضای توست
فردوس ماست تا به ابد روضة الحسین
تنها بهشت اهل ولا ، کربلای توست
در آستانة تو کسی نا امید نیست
صحن امیر علقمه دار الشفای توست
از ابتدای صبح ازل فضل می کنی
ما را گدای دست اباالفضل می کنی
وقتی که هست دوش نبی آسمان تو
یعنی تو از پیمبری و او از آن تو
فرزند خویش را به فدای تو کرده است
بسته ست جان حضرت خاتم به جان تو
معلوم کرد نزد همه حرمت تو را
با بوسه های دم به دمش بر دهان تو
فرمود هفت مرتبه تکبیر عشق را
تا بشنود ترنم عشق از زبان تو
آوای «من أحب حسینا» وزیده است
هر روز پنج مرتبه از آستان تو
ما از در حسینیه جایی نمی رویم
هستیم تا همیشه فقط در امان تو
هر شب نشسته فطرس اشکم به راه عشق
آنجا که صبح می گذرد کاروان تو
این اشکها برای دلم توشه می شود
اذن طواف مرقد شش گوشه می شود
حال و هوای قلب من امشب کبوتریست
وقتی که کار صحن و سرای تو دلبریست
شبهای جمعه عکس حرم زنده می شود
تصویر رقص پرچم و گنبد چه محشریست
ما را اسیر عشق تو کرده، تفضلت
با این حساب کار شما ذره پروریست
با تربت تو کام دلم را گشوده اند
آقا ارادتم به شما ارث مادریست
در ماتم تو محفل اشک است چشم ما
اصلا بنای هیات ما روضه محوریست
ما سالهاست در غم تو گریه میکنیم
هم ناله با محرم تو گریه میکنیم
یوسف رحیمی