۰۶ آذر ۱۴۰۳ ۲۵ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۱۹ : ۰۳
عقیق: يكى
از حرمها و گنبد و بارگاههايى كه در داخل بقيع به وسيلۀ وهابيان تخريب گرديده،
حرمى است منتسب به همسران رسول خدا. گرچه متأسفانه جزئيات چندانى از كيفيت اين حرم
در دست نيست ولى تاريخ بناى آن معلوم و مشخص است؛ زيرا سمهودى (متوفاى ٩١١ ) پس
از اين كه از مطرى (متوفاى ٧۴١ ) نقل مىكند كه اين حرم در زمان وى داراى ساختمان
نبوده بلكه محوطهاى بوده كه با ديوارى از قطعات سنگ، از ساير بقاع مشخص مىگرديده
است، تاريخ بناى اين گنبد و بارگاه را معين و بانى آن را نيز معرفى مىنمايد.
سمهودي
مىگويد: «وكان حظيراً مبنياً بالحجارة كما ذكره المطرى فابتنى عليه قبة الأمير
برديبك المعمار سنة ثلاث و خمسين و ثمانمأة.» بنابراين، حرم همسران رسول خدا از
سال ۵٣٠ داراى ساختمان، گنبد و بارگاه بوده است و بنابر نقل بعضى از نويسندگان،
اين حرم علاوه بر ساختمان و گنبد و بارگاه در قرنهاى اخير، داراى ضريح هم بوده
است.
از
جمله مرحوم فرهاد ميرزا مىنويسد... :از آنجا به زيارت زوجات حضرت
رسول عليهالسلام رفتم. هشت نفر در يك ضريح است و اسامى هر يك را بالاى قبرشان به
تخته نوشته، گذاشتهاند.
تعداد مدفونين در اين حرم
ديار
بكرى (متوفاى ٩٨٢ ) از مناسك كرمانى (متوفاى ٧٨۶ ) نقل مىكند كه در اين حرم،
چهار تن از همسران رسول خدا دفن شدهاند. ابن نجار (متوفاى ۶۴٣ ) كه
يكى از مورد اعتمادترين مدينهشناسان بشمار مىآيد، در مورد قبر همسران پيامبر
چنين مىگويد: «و قبور ازواج النبى و هُنَّ أربعة قبور ظاهرة و لا يعلم تحقيق ما
فيها منهنّ.» «و از قبور معروف در بقيع قبور همسران پيامبر است كه تنها چهار قبر
از آنها بچشم مىخورد ولى تحقيقاً معلوم نيست كه اين قبور چهارگانه به كدام يك از
همسران آن حضرت متعلّق است و كدام يك از اين بانوان در آنها مدفون مىباشند.»
گفتار
ابن نجار صريح است در اين كه در زمان وى و در اوائل قرن هفتم، تنها چهار قبر در
اين محل وجود داشته است و اگر احياناً مطلب خاص ديگرى غير از اين بود، مسلماً از
نظر وى مخفى نمىماند و بدون تصريح و يا اشاره به آن وارد بحث ديگرى نمىگرديد.
ولى
از گفتار سمهودى معلوم مىشود كه در زمان او يعنى در اوائل قرن دهم با اين كه اين
حرم داراى سقف و گنبد بوده و بعنوان مدفن همسران پيامبر شناخته مىشده، اما آثار
اين قبور بطور كلى محو و در اين محل از آن چهار قبرى كه ابن نجار ياد مىكند، خبرى
نبوده است؛ زيرا وى پس از آن كه گفتار قبلى ابن نجار را كه آورديم نقل مىكند،
چنين مىگويد: «قلت باطن هذا المشهد كلّه أرض مستوية ليس فيها علامة قبور.» «داخل
اين حرم مسطّح است و در آن هيچ علامت از قبورى كه ابن نجار به آنها اشاره نموده
است، به چشم نمىخورد.»
گفتارى از ابن شبه قديمىترين مدينهشناس
ابن
شبه (متوفاى ٢۶٢ ) در مورد قبر امّ سلمه و امّ حبيبه دو تن از همسران رسول خدا
صلياللهعليهوآله مطلبى نقل مىكند كه نشانگر جدا بودن آنان از همديگر و همچنين
دفن شدن اين دو تن در خارج از محلى است كه بعنوان مدفن و حرم زوجات رسول خدا معروف
گرديده است و در نهايت مؤيد گفتار ابن نجار است كه همۀ همسران پيامبر كه در مدينه
بودند، الزاماً در محوّطه حرم منسوب به آنان و در زير گنبد و بارگاهى كه بعنوان
«قبة الزوجات» بنا شده است به خاك سپرده نشدهاند.
ابن
شبه در مورد قبر امّ سلمه از محمد بن يحيى نقل مىكند كه محمد بن زيد بن على خواست
در كنار موضع فاطمه (بيت الاحزان) براى خود قبرى مهيّا كند، از زير خاك، قطعه سنگ
شكستهاى پيدا شد كه در آن اين جمله به چشم مىخورد: «امّ سلمة زوج النبى».
سرانجام
معلوم شد آن محل قبر امّ سلمه است و لذا وصيت نمود پيكر او را در محل ديگرى به خاك
بسپارند. و در مورد امّ حبيبه از يزيد بن سائب و او از جدش چنين نقل نموده است
كه: عقيل ابن ابيطالب در محوطۀ خانهاش حلقۀ چاهى حفر مىكرد كه قطعه سنگى بدست
آمد و در آن اين جمله حك شده بود: «قبر امّ حبيبة بنت صخر بن حرب.» عقيل با ديدن
اين علامت دستور داد چاه را پركنند و بر روى آن سقفى بعنوان «مدفن امّ حبيبه»
ايجاد نمايند.
يزيد
بن سائب اضافه مىكند: «من گاهى به اين مدفن وارد مىشدم و آن قبر را مىديدم.«
از
مجموع آنچه تا حال در مورد حرم همسران رسول خدا صلياللهعليهوآله از منابع اصلى
و مآخذ معتبر نقل نموديم، چنين بدست آمد كه: اصل اين حرم و مدفنى كه بعنوان «قبة
الزوجات» در داخل بقيع معرفى شده است، داراى اصالت و قدمت تاريخى است كه در قرنهاى
اول به وسيلۀ ديوارى كه در اطراف آن ايجاد شده بود مشخص مىگرديد. و در نيمۀ دوم
قرن نهم، كه فن معمارى گسترش يافته بود، براى اين حرم نيز گنبد و بارگاه ساخته شده
است. و اما تعداد همسران پيامبر كه در اين محل به خاك سپرده شدهاند، دقيقاً مشخص
نيست.
بعضى
از مورّخان و محدّثان پيشين مانند كرمانى و ابن نجار، نظرشان اين است كه چهار تن
در اين محل دفن شدهاند و تعداد چهار قبر هم ارائه شده است. بنابراين آنچه در قرنهاى اخير از سوى بعضى از
نويسندگان ارائه شده و اين حرم بعنوان مدفن همۀ هشت تن همسران پيامبر كه در مدينه
با آن حضرت زندگى نمودهاند، معرفى شده و علائمى كه بيانگر اين تعداد باشد در اين
حرم نصب گرديده، دليلى بر تأييد آن در دست نيست بلكه همۀ اين معرفيها مبتنى بر اشتهار
عرفى و نقل اقوال مىباشد كه معمولاً در اين نوع حقايق، كه مورد توجه عامه و داراى
جنبۀ قداست و معنويت مىباشد، در طول ساليان متمادى و با مرور زمان طولانى به وجود
آمده است و به اين اعتبار كه رسول خدا در مدينه با هشت بانو ازدواج كرده بود و
لابد همۀ آنان در يكجا و در اين محل دفن شدهاند، پديدار گرديده است.
و اينك نمونههايى از اين نظريهها
1.بطورى
كه در گفتار فرهاد ميرزا ملاحظه گرديد، او مىگويد: «قبر همۀ همسران هشتگانۀ
پيامبر در يك ضريح قرار دارند و نام تك تك آنها هم در روى همان ضريح نصب شده است.»
2.نايب
الصدر شيرازى يكى ديگر از نويسندگان ايرانى در سفرنامهاش مىگويد: «زوجات آن حضرت
هم آنچه در مدينه وفات يافتهاند در يك بقعه مىباشند.»
3.على
حافظ، زنده در سال ١۴٠۵ ه
با اين كه خود از اهالى مدينۀ منوره است و طبق معمول بايد بيش از ساير نويسندگان و
سياحان توجه به جزئيات تاريخى اين شهر داشته باشد، ولى بر همين مبنى و بر اساس
همين اشتهار عرفى، در كتاب خود كه در سالهاى اخير و پس از تخريب آثار بقيع تأليف
نموده است، در مورد مدفونين در اين بقعه چنين مىنگارد: «و در پنج مترى قبر عقيل
به طرف جنوب، در سمت چپ رهگذر، قبور همسران پيامبر صلياللهعليهوآله قرار گرفته
است و آنها عبارتند از: ١ - بانو عايشه ٢ - بانو سوده ٣ - بانو
حفصه ۴ - بانو زينب ۵ - بانو امّ سلمه ۶ - بانو جويرية ٧ - بانو ام حبيبه ٨ -
بانو صفيه.»
وى
سپس مىگويد: «و اما بانو خديجه دختر خويلد، در مكه و بانو ميمونه در سَرِف دفن گرديدهاند.
اين بود گفتار اين نويسندگان در مورد تعداد همسران رسول خدا - ص - كه در بقعۀ ياد شده به خاك سپرده شدهاند.
ليكن بطورى كه ملاحظه فرموديد، شواهد و قرائن تاريخى، اين نظريه را نفى و حداقل
مورد ترديد قرار مىدهد.
حرم دختران رسول خدا
يكى
ديگر از حرمهاى تخريب شده، حرم و گنبد و بارگاهى است منتسب به دختران رسول خدا صلياللهعليهوآله
يعنى زينب، رقيه، و امّ كلثوم.
آنچه
از منابع اصلى به دست مىآيد اين است كه قبر همۀ دختران سه گانۀ رسول خدا بجز حضرت
زهرا سلاماللّٰهعليها در بقيع واقع شده است؛ زيرا گذشته از اين كه پس از رسميت
يافتن بقيع بعنوان «مدفن عمومى مدينه» به وسيلۀ رسول خدا - ص - همۀ
اقوام و عشيرۀ آن حضرت كه در حال حيات او، از دنيا رفتند، در بقيع دفن شدند.
روايات و نصوص تاريخى نيز مبيّن اين حقيقت، بخصوص در مورد اين بانوان مىباشد.
بيهقى
نقل مىكند كه يكى از دختران رسول خدا از دنيا رفت، آن حضرت فرمود: «الحقى بفرطنا
عثمان بن مظعون.» ابن شبه مشابه همين حديث را در مورد رقيه دختر آن حضرت نقل مىكند
كه
«لمّا ماتت رقية بنت رسول اللّٰه - ص - قال رسول اللّٰه - ص
- الحقى بسلفنا الخير عثمان بن مظعون.»
و
از گفتار نويسندگان در قرنهاى اخير، معلوم مىشود: «علاوه بر اين كه اين سه تن از
دختران پيامبر - ص - در كنار بقيع دفن شدهاند، همۀ آنان هم در يك محل و در زير يك
سقف و در داخل گنبد و بارگاهى قرار داشتهاند و قبر هر سه تن در داخل يك ضريح واقع
شده بود.»
سيد
اسماعيل مرندى كه در آخر سال ١٢۵۵ ه. حرمين را زيارت كرده است، در مورد گنبد و
بارگاههاى موجود در آن تاريخ مىگويد: «و ديگر قبۀ بنات حضرت رسول خدا - ص - است
كه همه در يك ضريحند؛ بقول اهل سنت، رقيه، ام كلثوم و زينب، دختران رسول است. ٣ فرهاد ميرزا مىنويسد: «خلاصه، در برگشتن،
بنات رسول اللّٰه - ص - رقيه، ام كلثوم و زينب را زيارت كردم كه در يك بُقعه است.»
ابراهيم
رفعت پاشا از وضع موجود بقيع در زمان خويش و قبل از تخريب آثار آن، عكسى را از بقيع
ارائه مىدهد كه تعدادى از قبهها در اين عكس مشاهده مىشود و آنها را بدين ترتيب
معرفى مىكند: «گنبدى كه در سمت راست بيننده واقع شده، گنبد حرم ابراهيم، دومى قبه
عقيل، قبۀ سوّم متعلق به همسران پيامبر و چهارمين قبّه متعلق به دختران آن حضرت؛
رقيه، ام كلثوم، و زينب مىباشد.»
على
حافظ كه از نويسندگان متأخر است، محلّ اين حرم و قبور دختران پيامبر صلياللهعليهوآله
را چنين معرفى مىكند: «به فاصلۀ ده متر و در سمت غرب، قبور همسران پيامبر و در
كنار راه باريكۀ سيمانى قبور دختران پيامبر را مشاهده مىكنيد و آنها عبارتند از
ام كلثوم، رقيه و زينب.»
تاريخ بناى اين حرم
از
آنچه ملاحظه فرموديد، بطور اجمال به دست آمد كه اين سه تن دختران پيامبر - ص
- در بقيع و در يك محل و در كنار هم دفن گرديده و هر سه داراى يك قبه و يك ضريح
بودهاند. و اما اين كه اين قبه در چه تاريخى بنا شده و بانى ساختمان اين حرم و
ضريح كيست؟ در اين زمينه تا حال مطلبى بدست نيامده و در منابعى كه در اختيار ماست،
سخنى در اين مورد گفته نشده است و بعيد نيست همانند مطالب تاريخى فراوان در طول
قرون متمادى، بدون اهميت تلقى گرديده و در بوته ابهام و فراموشى قرار گرفته باشد.