۰۳ آذر ۱۴۰۳ ۲۲ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۱۲ : ۱۶
عقیق: اصلی ترین انحرافات وهابیت به موضوع توحید باز می گردد، مسئله ای که دقیقا وهابیت با آن شیعه و سنی را متهم به شرک و کفر می کند. از این رو در گفتگو با حجت الاسلام حسین کرامتی، پژوهشگر و کارشناس شیعه شناسی به برخی از این انحرافات عقیدتی پرداخته ایم که مشروح آن از نظرتان می گذرد:
آیا اعتقادات وهابیت برگرفته از توحید خالص است؟
وهابیت
بشدت داعیه دار توحید ناب است و همواره شیعه را به شرک متهم می کند اما غافل از
این هستند که مهم ترین ایراد و انحراف آنها همین بحث توحید است که به حدی سند و
مدرک در این زمینه موجود است که قابل فرار نیست و ثابت می شود که وهابیت با توحید
ذاتی مشکل اساسی دارد.
چطور می توان این ادعا را اثبات کرد؟
اساسی ترین مشکلی که در مبانی اعتقادی وهابیت در خصوص
توحید ذاتی وجود دارد، ظاهرگرایی و باور نداشتن به تاویل و مَجاز آیات قرآن است.
وهابیت معتقد است هر آنچه در قرآن بیان شده در معنای حقیقی خود به کار رفته و
تاویل آن درست نیست یا نمی توان آن را مَجاز به شمار آورد. به طور مثال آیاتی در
قرآن وجود دارد که کلمات "عین الله"، "وجه الله"، "ید
الله" و ... در آن ذکر شده و وهابیت این کلمات را دقیقا به معنای چشم خدا،
صورت خدا و دست خدا معنا کرده و معتقدند خدا چشم و صورت و دست دارد منتها این اعضا
مانند اعضای بشر نیست بلکه بدن خدا اعضایی دارد که لایق او است و این سخنان در
آنها از ابن تیمیه و محمدبن عبدالوهاب گرفته تا علمای کنونی آنها مشهود است. به
عنوان مثال ابن عثیمین، رییس سابق دانشگاه شریعت امام محمّد بن سعود در سایت خود منتشر
می کند:"إنَّ الله عینین حقیقتین، یعنی خدا واقعا دو چشم دارد"! حالا سوال
اینجا است وهابیتی که خود مشرک الاصل است، چگونه می خواهد تبلیغ توحید داشته باشد؟
وهابیت در شاکله و اصل وجودی، خود را از اهل
سنت می شمارد و به نوعی می خواهد ادعای سنخیت با آنها را طرح کند؛ آیا اهل سنت نیز
در اعتقادات خود برای خدا جسم قائل هستند؟
سرنخ این روایاتی که وهابیت برای تجسیم خدا مطرح می کند را
باید در روایات اهل سنت و حتی شیعه یافت اما منظور از این نوع روایت وجود جسم
برای خدا نیست بلکه این موارد در واقع تاویل می شود یا مجاز است در صورتی که
وهابیت به هیچ عنوان تاویل و مجاز را قبول ندارد. همان طور که اشاره کردم حتی در
قرآن هم مثلا "یدالله؛ دست خدا" بیان شده است اما این عبارت کنایه از
قدرت پروردگار است نه اینکه واقعا خدا چشم دارد. بنابراین وهابیت نباید خود را از
جنس اهل سنت بداند و اعتقادات خود را منتسب به آنها کند.
به نمونه هایی دیگری از روایات وهابیت اشاره
کنید که وجود جسمانی را برای خدا اثبات می کند؟
روایات فراوانی از این فرقه می توان در این خصوص یافت. به
طور مثال وهابیت برای خدا حجم و حد و مکان قائل است و بیان می کند که خدا در آسمان
ها است و می توان به او اشاره کرد یا شب های جمعه حقیقتا او از عرش به زمین می آید
و ... همه
این موارد علائم قبول جسم برای خداست اما می توان در این خصوص اشاراتی داشت:
خداوند،
میشنود و میبینید و صحبت میکند و راضی میشود و مسخره میکند و تعجب میکند و
میخندد و هر روز از عرش به آسمان دنیا میآید … و میگوید: آیا دعا کنندهای هست
تا دعایش را به اجابت برسانم؟ آیا استغفار کنندهای هست تا گناهش را ببخشم؟ تا اینکه
فجر طلوع میکند و خداوند به آسمان برمیگردد …(مجموع فتاوای، إبن تیمیه، جلد 5،
صفحه 61)
جالب
اینجاست که إبن بطوطه میگوید: من خودم در مسجد دمشق شاهد بودم که إبن تیمیه در
بالای منبر در رابطه با تجسیم سخن گفت و گفت: خداوند از آسمان به زمین میآید. سپس
از پلههای منبر پایبن آمد و گفت: همینطور که من از این پلهها پایین میآیم،
خداوند هم از آسمان به زمین میآید. خیلیها به او اعتراض کردند و او را بردند به
محکمه و … .(رحلة، صفحه(113
نمونه
دیگر در کتاب اثبات الحدّ لله، صفحه 116 بیان شده است: برای خداوند عرشی است و برای
عرش حاملانی است که آن را حمل می کنند و همچنین خداوند محدود است حرکت می کند، حرف
می زند، نگاه می کند، می خندد و شادی می کند!
همچنین
از ابن عثیمین سوال شده است که برخی از مردم زمانی که از آنها سوال می شود خدا کجاست
می گویند: خدا در همه جا هست. آیا این جواب صحیح هست یا نه؟
وی
این طور پاسخ می دهد: این جواب که شما بگویید خدا در همه جا هست همانا باطل است،
اگر از شما پرسیدند که خدا در کجاست بگویید: خدا در آسمان است! اما اگر کسی بگویید
خدا در همه جا هست و منظورش ذات خدا باشد همانا این کفر می باشد. (مجموع فتاوی و
رسائل ج1،ص132-133 سوال شماره55)
نمونه
ای دیگر نیز می توان بیان کرد که: خداوند در روز جمعه از روزهای آخرت با انبیاء خودش
جلسه تشکیل میدهد و برای این کار از عرش فرود میآید و بر کرسی خاصی که برای این
منظور در نظر گرفته شده است مینشیند و بعد از گفتگو با انبیاء جلسه را ترک گفته و
به عرش خودش برمیگردد.(ابن تیمیه، احمد بن عبدالحلیم، اجتماع الجیوش الاسلامیه،
بیروت، دارالکتب العلمیه، ج1، ص51)
همچنین،
مسائل بسیار دیگری در همین خصوص را می توان در کتاب های "درء تعارض العقل و النقل"
ابن تیمیه، "نقض اساس التقدیس (که ابن تیمیه علیه فخر رازی نوشته و جسمانیت
خدا را در آن بیان می کند) و فتاوای علمای جدید وهابیت یافت که مشرک بودن و مخالفت
با عقل وهابیت را تایید می کند.
منبع:شبستان