۰۴ آذر ۱۴۰۳ ۲۳ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۴۰ : ۰۹
عقیق: سالهای نه چندان دور مردم ایران برای رهایی از طوق طاغوت مبارزهای را به رهبری مرجع عالیقدر آیتالله سیدروحالله موسوی الخمینی آغاز کردند و در این راه مقدس، متحمل سختیهای زیادی شدند و سرانجام پس از سالها مبارزه با استعانت از پروردگار و با عنایت اهل بیت عصمت و طهارت(ع) در بیست و دوم بهمن ماه سال 1357 توانستند نظام جمهوری اسلامی را به منصه ظهور برسانند. در این میان روحانیت معزز همگام با مردم در لحظه لحظه شکلگیری انقلاب و حتی پس از آن حضوری فعال و پرنشاط داشتند و بیجهت نیست که در کمیته مشترک ضد خرابکاری ساواک شهربانی تهران که امروز از آن به عنوان «موزه عبرت» یاد میشود، نام آنان بر دیوار خودنمایی میکند و چشمان بازدیدکنندگان به اسامی روحانیون گره میخورد.
به مناسبت سی و پنجمین بهار شکوهمند انقلاب اسلامی در سلسله گزارشهایی به معرفی و بازخوانی فعالیت انقلابی روحانیت از دریچه موزه عبرت میپردازیم که بخش سوم آن در ادامه میآید:
ماجرای نخستین زندانی شدن آیتالله طالقانی
آیتالله سید محمود علایی طالقانی در 15 اسفند سال 1289 در دهکده گلیرد طالقان بدنیا آمد. وی اولین فرزند پسر خانواده بود. وقتی به سن پنج سالگی رسید او را به مکتبخانه گلیرد نزد ملا سید تقی اورازانی فرستادند.
هفت ساله بود که همراه با پدر به تهران آمد و در خانهای کوچک در محله قنات آباد تهران سکنی گزید، وقتی به سن ده سالگی رسید، بنا به درخواست پدر برای تکمیل علوم دینی به شهر مقدس قم رفت. پدر درباره سیدمحمود به آیتالله حاج شیخ حائری سفارش کرد.
در سال 1310 پدر آیتالله طالقانی مریض شد و دارفانی را وداع گفت، در همان سال به نجف اشرف رفت و از اساتید معروف بهره برد و پس از شش سال از عالم بزرگ آیتالله اصفهانی اجازه اجتهاد گرفت و به ایران بازگشت. سپس وی به قم رفت و از آیتالله حائری اجازه اجتهاد و از آیتالله مرعشی اجازه حدیث گرفت.
کارنامه زندگی آیتالله طالقانی به تمامی مبارزه، زندان و تبعید است، وی نخستین زندانی سیاسی است که در زمان رضا شاه، به جرم دفاع از زن محجبهای که مأموران رضا شاه به وی توهین کرده، قصد برداشتن چادر وی را داشتند، دستگیر و زندانی شد. آنان عدم جواز حمل عمامه از جانب وی را بهانه دستگیری او قرار داده بودند.
عکسالعمل امام خمینی(ره) نسبت به دستگیری آیتالله طالقانی در
سال 41
همچنین آیتالله طالقانی به جهت مخالفت با انقلاب سفید شاه، در بهمن 1341 دستگیر و زندانی شد. دستگیری وی عکسالعمل بسیاری علما را به دنبال داشت، از جمله امام خمینی در مورد دستگیری ایشان در اطلاعیهای نوشت: اینجانب و اشخاص با وجدان و با دیانت متأسفیم از مظلومیت این اشخاص که به جرم دفاع از اسلام و قانون اساسی، محکوم به حبسهای طویلالمدت شده و باید با حال پیری و نقاهت در زندان، برای اطفای شهوات دیگران به سر برند.
آیتالله طالقانی علاوه بر زندان، مجازاتهایی همچون تبعید را نیز تحمل کرده بود، وی مدت شش ماه در زابل و یک سال در بافت تبعید بود.
در سال 1320 که رضاخان تبعید شد و فضای سیاسی آزادی خوبی یافت، طالقانی با همکاری یکی از فرهنگیان، کانون اسلام را بنیان نهاد، مجله دانشآموز نیز از سوی کانون منتشر میشد، طالقانی افزون بر جلسات کانون اسلام، در انجمن اسلامی دانشجویان نیز شرکت داشت، انگیزه اصلی وی از شرکت در این انجمن، برداشتن دیوار جدایی میان دانشجویان و طلاب علوم دینی بود.
«دیکتاتور خون میریزد»؛ معروفترین اعلامیه ابوذر زمان
آیتالله طالقانی در سال 1327 رسماً امام جماعت مسجد هدایت شد، در سال 1338 وی همراه عدهای از دوستان به نمایندگی از آیتالله بروجردی برای رساندن پیام به شیخ شلتوت شیخ دانشگاه الازهر و مفتی مصر به آن کشور رفت. هدف از آن سفر، نزدیکی بیشتر با علمای شیعه و اهل تسنن بود، چند سال بعد آیتالله طالقانی برای شرکت در کنفرانس دیگری به همراه عدهای دیگر به بیتالمقدس مسافرت کرد.
در این اثنا، اعلامیههای معروف آیتالله طالقانی معروف به «دیکتاتور خون میریزد» در صدها نسخه انتشار یافت و بعدها برایش پروندهای شد که او را به ده سال زندان محکوم کردند، وی پس از گذشت پنج سال از مدت محکومیت در روز نهم آبان سال 1346 از زندان قصر آزاد شد، بعد از بسته شدن مسجد هدایت، آیتالله طالقانی به مبارزات مخفی پرداخت و بار دیگر در سال 1349 شور و حال عجیبی به مسجد هدایت داد، سپس او را دستگیر کردند و او را با هواپیما به زاهدان تبعید کردند و در نهایت همراه مأموری به زابل رفت.
وی در روزهای آخر سال 1356، بدترین دوران زندان خود را گذراند. سپس در هشتم آبانماه سال 1357 آزاد شد. نخستین نماز جمعه تهران به امامت ایشان در 5 مرداد ماه در دانشگاه تهران برگزار شد و سپس ایشان به عنوان نماینده مردم در مجلس خبرگان انتخاب شد.
سرانجام آیتالله طالقانی در بامداد 19 شهریور 1358 دارفانی را وداع گفت. امام خمینی در پیامی که به مناسبت درگذشت وی فرستاد، چنین گفت: «... او برای اسلام به منزله حضرت ابوذر بود. زبان گویای او، چون شمشیر مالک اشتر برنده بود و کوبنده، مرگ او زودرس بود و عمر او با برکت».
منبع:فارس
211008