۰۳ آذر ۱۴۰۳ ۲۲ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۴۶ : ۱۵
عقیق: قرآن حکیم در آیات 25 تا 29 سوره دخان می فرماید: کمَْ تَرَکُواْ مِن جَنَّاتٍ وَ عُیُونٍ/ وَ زُرُوعٍ وَ مَقَامٍ کَرِیمٍ/ وَ نَعْمَةٍ کاَنُواْ فِیهَا فَاکِهِینَ/ کَذَالِکَ وَ أَوْرَثْنَاهَا قَوْمًا ءَاخَرِینَ/ فَمَا بَکَتْ عَلَیهِْمُ السَّمَاءُ وَ الْأَرْضُ وَ مَا کاَنُواْ مُنظَرِینَ: بعد از خود چه باغها و چشمهسارها بر جاى گذاشتند، و کشتزارها و خانههاى نیکو، و نعمتى که در آن غرق شادمانى بودند. بدینسان بودند و ما آن نعمتها را به مردمى دیگر واگذاشتیم. نه آسمان بر آنها گریست و نه زمین و نه به آنها مهلت داده شد.
از
جمله زیباترین و پرمعنی ترین تنذیرهای خداوند نسبت به آدمی که در انس به دنیا،
حقیقت آمدن و رفتن از این مسافرخانه را از یاد برده و گمان برده که جاویدان در این
جهان خواهد بود در همین آیات مطرح شده است. یاد مرگ و پایان حیات جسمانی و سرانجام
کوچ از این جهان از حکمت های سرشاری است که انسان را همواره متوجه حقیقت هستی و
آفرینش می کند. بسیاری از حکما بر این حقیقت انگشت گذاشته اند که دلبستگی انسان به
دنیا و ثمراتش او را از یاد خدا غافل می سازد. دل باختن به دنیا، کانون حرص ها،
عقده ها و حسدها است یعنی همان دیوهایی که در قلب آدمی خانه می کنند و اجازه نمی دهند
قلب انسان محل نزول فرشتگان و رفت و آمد صفات طیب و متعالی باشد.
مولانا
در دیوان شمس به استقبال کلمات آغازین آیه 25 سوره دخان– کم ترکوا – رفته و فحوای
این چند آیه را که بر گذرا بودن این جهان اشاره دارد به زیبایی تصویر و تفسیر کرده
است: "ای در غم بیهوده رو "کم ترکوا" برخوان/ وی حرص تو افزوده رو
"کم ترکوا" برخوان/ ای شیخ پر از دعوی، وی صورت پرمعنی/ نابوده و پیموده
رو "کم ترکوا" برخوان/ منگر که شه و میری، بنگر که همی میری/ در زیر یکی
توده رو "کم ترکوا" برخوان/ رفتند جهانداران، خونخواره و عیاران/ بر
خلق نبخشوده رو "کم ترکوا" برخوان"
یا
به تعبیر حکیم عمر خیام، "آن قصر که جمشید در او جام گرفت / آهو بچه کرد و
روبه آرام گرفت / بهرام که گور می گرفتی همه عمر / دیدی که چگونه گور بهرام
گرفت" حکیم خیام هم در این رباعی ذهن ما را متوجه این حقیقت می کند که شاهان
بسیاری آمده اند و صیدها کرده اند اما سرانجام خود صید و شکار مرگ شده اند. بسیاری
آمده اند و کاخ ها و قصرهای مجللی بر زمین احداث کرده اند اما آن قصرها سرانجام به
تل و ویرانه ای از سنگ و خاک بدل شده است و صد البته که این قاعده را هیچ استثنایی
نیست و هر کجا که آدمی باشد سرانجام طعمه مرگ خواهد شد.
اما
علامه طباطبایی در تفسیر المیزان درباره فحوای آیه 29 می فرماید: منظور از گریه
کردن آسمان و زمین بر چیزى که فوت شده کنایه از این است که آسمان و زمین از فوت و
نابودى آن تغییر حالت نمىدهند و متاثر نمىشوند. و در آیه مورد بحث هم کنایه است
از اینکه هلاکت قوم فرعون هیچ اهمیتى براى خدا نداشت، چون در درگاه خدا خوار و بى
مقدار بودند. به همین جهت هلاکتشان هیچ اثرى در عالم نداشت. و جمله" وَ ما
کانُوا مُنْظَرِینَ" کنایه است از سرعت جریان قضاى الهى و قهر ربوبى درباره
آنان، و اینکه هیچ مانعى جلو این جریان را نگرفت، و هیچ چیزى چاره آن را نکرد و آن
را بر طرف نساخت تا به وسیله یکى از این امور تاخیرى در قضاى الهى رخ دهد.
در
تفسیر نمونه هم آمده است: قرآن در این آیات میراث عظیمی را که به بنى اسرائیل رسید
طى پنج موضوع که فهرست تمام زندگى آنهاست بیان کرده: نخست مىفرماید:" چه
بسیار باغها و چشمهها که از خود بجا گذاشتند و رفتند"! (کَمْ تَرَکُوا مِنْ جَنَّاتٍ
وَ عُیُونٍ). باغها، و چشمهها، دو سرمایه از جالبترین و ارزندهترین اموال آنها
بود، چرا که مصر به به برکت نیل سرزمینى حاصلخیز و پر باغ بود، این چشمهها ممکن
است اشاره به چشمههایى باشد که از دامن بعضى از کوهها سرازیر مىشد و یا
شعبههایى باشد که از نیل سرچشمه مىگرفت و از باغهاى سرسبز و خرم آنها مىگذشت. و
اطلاق چشمه (عین) بر این شعبه ها بعید نیست.
سپس
مىافزاید:" و زراعتها، و قصرهاى جالب و زیبا و پر ارزش" (وَ زُرُوعٍ وَ
مَقامٍ کَرِیمٍ). و این دو سرمایه مهم دیگر آنها بود، زراعتهاى عظیمى که در بستر
نیل در سرتاسر مصر از انواع و اقسام مواد خوراکى و غیر خوراکى و محصولاتى که هم
خود از آن استفاده مىکردند و هم به خارج صادر مىکردند، و اقتصاد آنها بر محور آن
مىچرخید، و همچنین قصرها و مساکن آباد که یکى از مهمترین وسائل زندگى انسان مسکن
مناسب است.
در
آخرین آیه مورد بحث مىفرماید:" نه آسمان بر آنها گریست و نه زمین، و نه به هنگام
نزول بلا به آنها مهلتى داده شد"! (فَما بَکَتْ عَلَیْهِمُ السَّماءُ وَ
الْأَرْضُ وَ ما کانُوا مُنْظَرِینَ). گریه نکردن آسمان و زمین بر آنها ممکن است
کنایه از حقارت آنها و عدم وجود یار و یاور و دلسوز براى آنها باشد، زیرا در میان
عرب معمول است.
هنگامى
که مىخواهند اهمیت مقام کسى را که مورد مصیبتى واقع شده بیان کنند
مىگویند:" آسمان و زمین بر او گریه کردند و خورشید و ماه براى فقدان او
تاریک شدند". این احتمال نیز داده شد که منظور" گریستن اهل آسمانها و
زمین است" زیرا آنها براى مؤمنان و مقربان درگاه خداوند گریه مىکنند، نه
براى جبارانى همچون فرعونیان.
منبع:شبستان