۰۲ آذر ۱۴۰۳ ۲۱ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۲۶ : ۱۳
عقیق: روایت
شده است هنگامی که رسول خدا حضرت محمد (ص)، علی (ع) را در روز غدیر خم به جانشینی
منصوب نمودند و درباره ی ایشان بیان داشتند: مَن کُنتُ مَولاهُ فَعَلیُ مَولاه؛ هر
کس من مولای اویم، علی (ع) مولی و ولی او است، چیزی نگذشت که این خبر در شهرها
منتشر گردید. پس شخصی به نام حرث بن نعمان فهدی خود را به مسجد رسول الله رسانید و
وارد گردید و خدمت پیامبر (ص) رسید و عرض کرد: ای محمد؛ تو به ما دستور دادی به
یگانگی خدا شهادت دهیم، دادیم و اینکه تو را فرستاده ی او بدانیم و این را نیز
قبول کردیم.
سپس دستور به خواندن نمازهای پنج گانه، روزه ماه رمضان،
حج خانه ی خدا و ادای زکات اموال دادی، ما همه این ها را پذیرفتیم. آخر به این ها
راضی نشدی تا اینکه این جوان (اشاره به حضرت علی (ع)) را به جانشینی خود منصوب کردی و
گفتی: مَن کُنتُ مَولاهُ فَعلیُ مَولاه. آیا این سخن از طرف خودت است یا از سوی
خداوند؟
پس پیامبر
(ص) در حالی که چشمانشان از شدت ناراحتی سرخ گردیده بود سه بار فرمودند: وَ اللهِ
الَذی لا اِله اِلا هُو مِنَ اللهِ وَ لیسَ مِنی؛ سوگند به خدایی که معبودی جز او
نیست، این سخن از جانب خداوند است.
پس حرث بن نعمان که حرف پیامبر (ص) را باور نکرده بود،
در حالی که می گفت: خداوندا؛ اگر این سخن که محمد (ص) می گوید، حق است، سنگی یا
عذاب دردناکی از آسمان بفرست و ما را هلاک نما، از در مسجد خارج گردید و به سوی
شترش رهسپار شد.
راوی می گوید: فَوَاللهِ ما بَلَغَ ناقَتَهُ حتی رَماهُ الله مِنَ السَماءِ بِحَجَرٍ فَوَقَعَ عَلی هامَتِهِ فَخَرَجَ مِن دُبُرِهِ وَ ماتَ؛ سوگند به خدا، هنوز به شترش نرسیده بود که خداوند سنگی از آسمان بر سر آن ملعون فروفرستاد و از نشیمن گاه او خارج شد و به درک اسفل واصل گردید، و سپس خداوند این آیه را نازل فرمود: سَألَ سائلُ بِعَذابٍ واقعٍ لِلکافِرینَ لیسَ لَهُ دافِعٌ مِنَ اللهِ ذیِ المَعارِجِ؛ تقاضاکننده ای تقاضای عذابی کرد، پس واقع شد. این عذاب مخصوص کافران است و هیچ کس نمی تواند آن را دفع نماید و این از سوی خداوند ذی المعارج (خداوندی که فرشتگانش بر آسمان ها صعود می کند) می باشد. (معارج: آیه 1- 3)
پی نوشت ها:
1- الغدیر، ج1: 242.
2- آمال الواعظین، ج2: 593- 594.
منبع:قدس
211008