۰۴ آذر ۱۴۰۳ ۲۳ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۵۵ : ۱۱
عقیق: بي
ترديد نماز يوميه كه اقامه آن بر مسلمانان در شبانه روز، پنج مرتبه واجب است، در
شب معراج واجب شده است و شايد يكي از بهترين هديه هاي خداوند كه در اين سفر آسماني
نصيب پيامبر اكرم(ص) شد، همان نمازهاي پنجگانه است كه
خداوند بر پيامبر و امت او منت گذاشت كه حداقل به صورت واجب در 24 ساعت، 5 نوبت در
مقابل او به پا ايستند و نماز بخوانند كه نماز خواندن در واقع سخن گفتن با خدا
است. به هر حال قدر مسلم آن است كه نماز در شب معراج واجب شد، اما اين كه معراج
پيامبر(ص) در چه تاريخي واقع شده ديدگاه هاي مختلفي
وجود دارد و يكي از سخن ها آن است كه پيامبر اسلام معراج هاي متعدد داشته است كه
در يكي از آنها نماز واجب شده است.
آيت
الله جعفر سبحاني در اين باره مي گويند: از مسلمات حديث و تاريخ اين است كه در شب
معراج ، خدا دستور داده است كه امت پيامبر هر شبانه روز در پنج وعده نماز بخوانند.
و نيز از لابه لاي تاريخ استفاده مي شود كه تا لحظه مرگ ابوطالب(ع)
نماز واجب نشده بود، زيرا در لحظات مرگ وي سران قريش به حضور وي آمدند و از او
درخواست كردند كه كار آنها را با برادرزاده اش يكسره كند و او را از كردار خود باز
دارد و در برابر آن هر چه مي خواهد بگيرد.پيامبر گرامي در آن محفل رو به سران كرد
و گفت: من از شما فقط يك چيز بيشتر نمي خواهم و آن اين كه بگوييد: لا اله الّا
الله.
يعني گواهي به يگانگي خدا دهيد. اين كلمه را گفت و ابداً از نماز و فروع ديگر سخن به ميان نياورد و اين خود گواه بر اين است كه در آن روز نماز واجب نشده بود وگرنه ايمان مجرد از كردار در زمينه اي كه عملي مانند نماز واجب شده بود بي فايده خواهد بود. علاوه بر اين تاريخ نويسان كيفيت اسلام آوردن گروهي را مانند طفيل بن عمرو دوسي كه پيش از هجرت به وقوع پيوسته است ذكر نموده و پيامبر گرامي فقط تعليم شهادتين را اكتفاء فرمود و سخن از نماز به ميان نياورده اند. اين نوع قضايا حاكي از اين است كه تاريخ اين حادثه كه در آن نماز واجب شده است چندي قبل از هجرت اتفاق افتاده است.(1) از اين بيان معلوم مي شود كه نماز در شب معراج واجب شد و معراجي كه نماز در آن واجب شده است، اندكي قبل از زمان هجرت به مدينه واقع شده است. در اين جا ممكن است اين سوال مطرح شود كه اگر نماز در زمان ياد شده واجب شده، پس چرا در برخي روايات آمده كه حضرت علي(ع) از سه سال قبل از بعثت، با پيامبر(ص) نماز مي خوانده است؟
پاسخ
آن است كه منظور آن روايات اين نمازهاي يوميه كه به صورتي خاص و مقيد به زماني خاص
است نمي باشد، بلكه مراد آن روايات، عبادت هاي مخصوص و غيرمحدود به وقت است كه
پيامبر اسلام(ص) و علي(ع) قبل از بعثت داشته اند و يا مراد نمازهاي
مستحبي و عبادت هاي غيرواجب است.(2)
مرحوم كليني جريان وجوب نماز در شب معراج و نحوۀ انجام آن را ضمن حديث معراج به تفصيل بيان كرده، از جمله آورده است: در شب معراج خطاب به پيامبر گفته شد: يا محمد به نزد آبي كه از پايين عرش جريان دارد نزديك شو و با آن آب وضوء نما و براي پروردگارت نماز بگذار، حضرت نزد آن آب رفت و با دست راست از آن آب برداشت، خطاب شد :صورتت را بشوي زيرا تو بسوي عظمت من نگاه مي كني، بعد هر دو دست راست و چپ را بشوي، زيرا با دست خود كلام مرا مي گيري، بعد سرت را بعد هر دو پايت را مسح كن زيرا بر تو بركت نازل مي كنم و به جايي ترا مي برم كه هيچ كس نرفته است. بعد خطاب شد: يا محمد به سوي(حجرالاسود) روي گردان و تكبير بگو: بعد خطاب شد: نام مرا بخوان، «بسم الله الرحمن الرحيم» بگو، بعد خطاب شد كه مرا حمدكن(سوره حمد را تا آخر بخوان) بعد وحي شد: اي محمد اوصاف پروردگارت را بگو كه در سوره توحيد آمده است (قل هو الله احد...) را بخوان، بعد وحي شد كه براي پروردگارت ركوع بجا آور و در آن خدا را تعظيم نما «سبحان ربي العظيم» بگو، بعد وحي شد، سرت را بردار و راست قامت بايست، بعد وحي آمد كه براي پروردگارت سجده كن و بگو: «سبحان ربي الاعلي» بعد وحي شد راست بنشين، وقتي حضرت نشست و به سوي عظمت خداوند نگاه كرد كه براي او تجلي كرده بود، دوباره سر به سجده گذاشت. بعد خطاب رسيد سر از سجده بردار و دوباره راست قامت بايست و همان كار قبل را تكرار نما(در ركعت دوم به جاي سوره توحيد سوره قدر را دستور داده شد كه حضرت بخواند كه اوصاف و نسبت پيامبر و اهل بيت ـ عليهم السّلام ـ است) بعد از انجام سجده دوم در ركعت دوم، حضرت راست نشست و تشهد خواند و بر خود و اهلبيت خود درود فرستاد، بعد ديد كه ملائكه ي الهي و انبياء در اطراف او صف كشيده اند، حضرت طبق دستور خداوند فرمود »:السلام عليكم و رحمة الله و بركاته»(3) البته در پايان لازم به ذكر است كه نماز در اديان آسماني گذشته به شيوه هاي متفاوتي وجود داشته و بر امتهاي گذشته نيز واجب بوده است.
پی نوشت ها:
1. سبحاني، جعفر، فروغ ابديت، نشر دانش اسلامي، 1363 ش، ج 1، ص 385.
2. همان.
3. کليني، محمد بن يعقوب، الفروغ من الكافي، بيروت، نشر دار التعارف، 1401 ق، ج 3، ص 482 تا ص 489،
منبع:جام