۰۴ آذر ۱۴۰۳ ۲۳ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۰۷ : ۲۱
عقیق:"منصور حسینی" کارشناس شبکه وهابی نور در«برنامه آیات روشنگر» با موضوع امامت گفت: دادن زکات مستحبی در هنگام نماز با خشوع و عبادت نمیسازد آن هم کسی مثل علی(ع) که به قول شیعیان در هنگام نماز غرق در ذکر و یاد خداست، پس آیه«55 سوره مائده»(آیه ولایت) در حق ایشان نیست.
این کارشناس در حالی این ادعا را میکند که فخر رازی از بزرگان اهل سنت در«تفسیر کبیر» مینویسد: «امام علی(ع) داراى آنچنان توانمندى روحى و معنوى هست که به آسانى مىتواند دو عبادت نماز و زکات را همراه با یکدیگر و بدون کاستى در حضور قلب و اخلاص انجام دهد و آنجا که امور شخصى و مادى مطرح است، همان مقام معنوى خویش را حفظ کند و درد جسمى، او را از حالت«وصال» و«مقام فناء» خارج نکند».
برخی گفتهاند که وقتی تیر را از پای حضرت خارج ساختند، حضرت متوجه نشد، این معنا درست نیست،خارج کردن تیر و تکان نخوردن حضرت به این معنا نیست که حضرت متوجه خروج تیر و درد حاصل از آن نبود، اگر اینطور باشد که دلالت بر نقص علم و آگاهی حضرت میکند، ایشان متوجه بود، ولی با توجه به ارتباط معنوی با مبداء هستی آنچنان قدرتی در خویش احساس میکرد که میتوانست به راحتی درد تیر را تحمل کند و آنچنان لذتی میبرد که رنج و درد حاصل از تیر برایش آسان میشد و این، باز حاصل همان مقام جمعی و اقتدار ولایی حضرت علی(ع) است.
شنیدن صدای سائل و به کمک او پرداختن، توجه به خویشتن نیست، بلکه عین توجه به خداست، علی(ع) در حال نماز از خدا بیگانه نبود بلکه از خود بیگانه بود .
پرداختن زکات در حال نماز انجام عبادت در ضمن عبادت است نه انجام یک عمل مباح در ضمن عبادت و آنچه با روح عبادت سازگار نیست، توجه به مسائل مربوط به زندگی مادی و شخصی است، اما توجه به آنچه در مسیر رضای خداست کاملاً با روح عبادت سازگار است.
علاوه بر این، معنای غرق شدن در توجه به خدا این نیست که انسان بیاختیار احساس خود را از دست بدهد، بلکه با اراده خویش توجه خود را از آنچه در راه خدا و برای خدا نیست برمیگیرد.
برخی گفتهاند که دادن زکات در حال نماز مصداق فعل کثیر است، در پاسخ میگوییم: اگر دادن زکات در رکوع مصداق فعل کثیر بود، چرا خداوند در این آیه از زکات دادن در حال رکوع تکریم و تمجید کرده است و اگر این عمل نشانه غفلت و بىخبرى از ذکر خدا بود نباید به عنوان یک رفتار و سلوک الهی تلقی شده و امتیازات مهم الهی را که مقام ولایت و امامت باشد، در قبال آن بدهد.
همچنین در جاهای مختلف علمای اهل سنت گفتهاند که رسول خدا(ص) أُمامه بنت ابوالعاص را در حال نماز روی شانه خود سوار میکرد.
به عنوان مثال مسلم نیشابوری در«صحیح مسلم، ج 2، ص73، ح1100» نقل میکند که رسول خدا امامه بنت أبی العاص را در حال نماز روی شانههای خود سوار میکرد: «عَنْ أَبِی قَتَادَهَ الأَنْصَارِیِّ، قَالَ رَأَیْتُ النَّبِیَّ(ص) یَؤُمُّ النَّاسَ وَأُمَامَهُ بِنْتُ أَبِی الْعَاصِ وَهْىَ ابْنَهُ زَیْنَبَ بِنْتِ النَّبِیِّ(ص) عَلَى عَاتِقِهِ فَإِذَا رَکَعَ وضعها وَإِذَا رَفَعَ مِنَ السُّجُودِ أَعَادَهَا؛ ابی قتاده گفته است که رسول خدا(ص) را دیدم که مردم را در نماز امامت میکرد، اُمامه دختر ابی عاص که فرزند زینب دختر رسول خدا(ص) بود، بر شانه رسول خدا بود وقتی رکوع میکرد به زمین میگذاشت و وقتی بلند میشد دوباره بلند میکرد».
همین مطلب را بخاری در«صحیح البخاری، ج1، ص131، ح516،کتاب الصلاه»آورده است.
باز در«سنن أبی داود، ج1، ص209» آمده است:منتظر بودیم که رسول اکرم(ص) بیاید و نماز ظهر و عصر را بخوانیم، بلال آن حضرت را برای اقامه نماز صدا زد، آن حضرت در حالی به سوی ما آمد که امامه دختر ابی العاص را روی گردن خود گذاشته بود و بر مصلای خود ایستاد و ما هم پشت سر او ایستادیم و آن دختر نیز هنوز پشت گردن پیامبر(ص) بود، رسول اکرم(ص) تکبیر گفت و ما هم تکبیر گفتیم، تا آنجا که وقتی رسول اکرم(ص) خواست رکوع کند، دختر را گرفت و پایین گذاشت و سپس رکوع و سجود را انجام داد، وقتی سجدهاش تمام شد، دختر را برداشت و روی گردن خود گذاشت، رسول خدا(ص) در تمام رکعات نماز خود این کار را انجام میداد؛ لازم به ذکر است البانی این روایت را دارای سند خوب میداند.
حال این پرسش مطرح میشود که آیا این کار رسول خدا مصداق عمل کثیر نیست؟ و با اصل حضور و خشوع در نماز منافات ندارد؟ در حالی که نماز، امیر مؤمنان(ع) نماز مستحبی بوده، ولی نماز رسول خدا(ع) نماز واجب بود و نماز مستحبی را در حال حرکت هم میتوان خواند.
اگر حمل کودک در نماز واجب ایرادی ندارد، قطعاً اشاره که کمتر از حمل است در نماز مستحبی هم ایرادی ندارد.