کد خبر : ۲۷۱۵
تاریخ انتشار : ۱۹ آذر ۱۳۹۱ - ۰۹:۱۷
حجت الاسلام و المسلمین ادیب یزدی در گفت‌وگو با عقیق:

قرآن هم برای ما روضه می‌خواند

اشک عزادار امام حسین(ع) ، اشک توبه و عبودیت است.هر اشکی که برای سالار شهیدان می‌ریزیم، عبودیت خودمان را درپیشگاه خداوند متعال نشان می‌دهیم.در روایات ما آمده است که یکی از نشانه‌های پذیرش توبه اشک چشم است.می‌توان نتیجه گرفت که هر قطره اشکی که برای امام حسین می‌ریزیم نشانه پذیرش توبه ماست،

عقیق/هدی احتشام حسینی: حدودا 4 سال پیش بود که حجت الاسلام مرتضی ادیب یزدی در مسجد بلال منبری رفت با موضوع «تشابه‌های امام حسین(ع) و قرآن» آنهایی که آن روز در مسجد بلال حضور داشتند، احتمالا هیچ وقت فراموش نکنند حس و حال کم نظیری را که در آن مجلس ایجاد شد، منبر با این بیت معروف به روضه رسید:«ای مصحف ورق ورق شده ای روح پیکرم، آیا تویی برادر من، نیست باورم...»

 مدیر سابق مجتمع فرهنگی بلال یکی از روحانی‌های شناخته شده و رسانه ای است که اعتقاد دارد نقش بزرگ قران در واقعه عظیم عاشورا نا شناخته مانده است. حرف‌هایی که او درباره ارتباط قرآن و امام حسین(ع) می‌زند را کمتر واعظی بیان کرده  و طبیعتا به گوش ما نیز ناآشناست. ادیب یزدی معتقد است اگر نقش قران را در واقعه عاشورا درک کنیم، جایگاه کتاب خدا در فرهنگ عزاداری سیدالشهدا نیز بالا می‌رود و مردم به قران شناسی حسینی می‌رسند، آن وقت است که دیگر بسیاری از ایات قران اشک انها را جاری می‌سازد. آیاتی که به اعتقاد او بالاترین روضه‌ها را برای مردم می‌خواند.

گفت و گوی ما با ادیب یزدی را بخوانید.

 قصد داریم در این گفت‌وگو به جایگاه قران در واقعه عاشورا و در فرهنگ عزاداری سیدالشهدا بپردازیم. به نظر می‌رسد که هنوز نقش کتاب خدا در این حادثه بزرگ تاریخی نا شناخته مانده است. نظر شما چیست؟

 بنده با شما موافقم. متاسفانه هنوز جایگاه کتاب خدا در فرهگ عاشورا آنگونه که باید شناخته نشده است. کلام خدا در قران و فعل معصوم هر دو برای ما حجت شرعی است. قیام امام حسین(ع) از آن دست اتفاق‌هایی است که از هر دو سو تایید می‌شود. سالار شهیدان طبق فرمان قرآن و برای حفظ دین جدش قیام کرد. آیات جهاد بخش مهمی از قران کریم را تشکیل می‌دهند که در تفسیر هر کدام از آنها می‌توان به ماجرای کربلا اشاره کرد. البته به شرط آنکه این واقعه تاریخی را بیشتر و بهتر بشناسیم. من معتقدم، می‌توان اصول دین را از توحید گرفته تا معاد با استفاده از آیات قران در واقعه کربلا دید.

 خب، اگر موافق باشید به همین موضوع بپردازیم.

نخستین اصل دینی ما توحید است؛ یعنی ایمان به یگانگی خدا. در آیه 96 سوره اعراف آمده است:« و اگر اهل شهرها و آبادى‏ها ايمان مى‏آوردند و پرهيزكارى پيشه مى‏كردند، يقيناً [درهاىِ‏] بركاتى از آسمان و زمين را بر آنان مى‏گشوديم، ولى [آيات الهى و پيامبران را] تكذيب كردند، ما هم آنان را به كيفر اعمالى كه همواره مرتكب مى‏شدند [به عذابى سخت‏] گرفتيم.» مصداق‌های تاریخی فراوانی می‌توان برای افرادی که در ایه مورد اشاره قرار گرفته‌اند اورد، یکی از این مصداق‌ها همان افراد ملعونی هستند که جنایت بسیار بزرگ را در کربلا مرتکب شدند طبق روایات دینی ما، برخی از گناهان می‌تواند مسیر تاریخ را تغییر دهد. به شهادت رساندن امامان معصوم نیز از همین دست گناهان بسیار بزرگ است که به غیبت امام عصر منجر شد. ما با عزاداری برای سیدالشهدا(ع) از عملکرد آن افراد ابراز برائت می‌کنیم و به دعوت قرانی خداوند لبیک می‌گوییم.

یعنی عزاداری نوعی مناجات با خداست؟

اصلا اشک عزادار امام حسین(ع) ، اشک توبه و عبودیت است. به خداوند می‌گوییم نکند ما نیز جزء افرادی باشیم که با گناهانمان ابواب رحمت تو را سد کنیم. با این نگاه، هر اشکی که برای سالار شهیدان می‌ریزیم، عبودیت خودمان را درپیشگاه خداوند متعال نشان می‌دهیم که یک اصل توحیدی است. اتفاقا در روایات ما آمده است که یکی از نشانه‌های پذیرش توبه اشک چشم است، با این حساب می‌توان نتیجه گرفت که هر قطره اشکی که برای امام حسین می‌ریزیم نشانه پذیرش توبه ماست، همان‌گونه که در روایات آمده اشک برای امام حسین(ع) گناهان انسان را پاک می‌کند.

 پس از توحید نوبت به نبوت می‌رسد؟

بله، هر کسی که برای امام حسین لباس سیاه می‌پوشد، به پیامبر اسلام تسلیت می‌گوید. باز هم می‌توان به قران رجوع کرد. نبی اسلام سال‌ها برای هدایت این مردم تلاش کرد و خون دل خورد. نسل حرام آنها را به نسل حلال تبدیل کرد. دخترانشان را از زنده به گور شدن نجات داد و از همه مهم‌تر انها را از مسیر ضلالت و بت پرستی به مسیر هدایت یگانه پرستی رهسپار کرد. در قبال این همه زحمت فقط از امتش یک درخواست کرد که در آیه 23 سوره شوری آمده است؛« لا اسئلکم علیه اجرا الا الموده فی‌القربی/ من هيچ پاداشى از شما بر رسالتم درخواست نمى‏كنم جز دوست‏داشتن نزديكانم‏.» البته اگر به تفاسیر این آیه نگاه کنیم، می‌فهمیم که از واژه «مودت» در این آیه، می‌توان حتی ولایت را استخراج کرد. رسول اسلام قربی و اهل بیتش را هم در روز مباهله به مردم معرفی کرد و همه دیدند که امام حسین را به اغوش گرفت و وارد میدان مباهه شد. این موضوع را همه علمای شیعه و بیشتر علمای منصف اهل سنت پذیرفته‌اند که اهل بیت و قربی پیامبر، ائمه اطهار هستند. اما پس از رحلت ایشان مردم با نزدیکان رسول خدا چه کردند؟ خلاف گفته پیامبر و ایه قران، سخت‌ترین ظلم‌ها را روا داشتند، اصلا انگار پیامبر گفته بود پس از من تا می‌توانیدبه خاندانم ظلم کنید. حال که نسل‌های قبل از ما مزد رسالت ختم‌الانبیا را به این شکل دادند ، ما باید از محضر حضرتش عذرخواهی کنیم و بگوییم که ما هر کار که از دستمان بر می‌آید برای گرامی داشتن خاندان شما انجام می‌دهیم. با این حساب، وقتی ما لباس سیاه به تن می‌کنیم، فریاد می‌زنیم که اشهد ان محمد رسول الله. تقریبا همین نکته در بحث امامت نیز وجود دارد.

 یعنی همان گونه که با عزاداری شعار اشهد ان محمدا رسول الله سر می دهیم، شعار علیا ولی الله را نیز فریاد می‌زنیم.

 قطعا همین طور است. آیات بسیاری در قران وجود دارد که در شان اهل بیت است، نمونه‌اش ایه 26 سوره فتح که به «کلمه تقوی» اشاره می‌کند و در روایات امده است که ائمه اطهار روح کلمه تقوا هستند. سیاه پوشیدن، سینه و زنجیز زدن، اشک ریختن و همه نشانه‌های عزا،  برای این است که ما با امام معصوم زمان خودمان تجدید بیعت کنیم. از این گذشته، با عزاداری،اعلام حسرت می‌کنیم از اینکه چرا در واقعه کربلا حضور نداشتیم و نتواستیم امام مظلوم خودمان را یاری دهیم. وقتی می‌گوییم یا لیتنا کنا معکم، همین حس حسرت را بیان می‌کند از آن غیبت تاریخی مان در عاشورای سال 61 هجری. مردم با عزاداری میزان دلبستگی خود را به امامان معصوم خود نشان می‌دهند و هر دستی که برای سینه زدن بالا می‌رود، یک تجدید بیعت است با ان بزرگواران. بحث دیگر این است که عزاداری نوعی طلب ظهور امام عصر است از خداوند متعال. مردم باید فریاد بزنند که دیوانه‌وار امام زمانشان را دوست دارند و استحقاق ظهور آن بزگوار را دارند.

 تا کنون ارتباط عاشورا با اصل های توحید، نبوت و امامت را بررسی کرده‌ایم. معاد چه ارتباطی با واقعه عاشورا دارد؟

در روایات بسیاری وارد شده که عاشورا از روزهای قیامتی بود که وارد دنیا شده است. می‌توانیم اینگونه بگوییم که امام حسین(ع) خود را فدا کرد تا بخشی از وقایع قیامت را به مردم نشان دهد.

 

می‌توانید دقیقا بگویید چه تشابهی بین قیامت و عاشورا وجود دارد؟

 ببینید! روز قیامت همه مردم بی‌پناه هستند. تشنه و گرسنه‌اند، مضطرب و نگرانند. همه این حالات برای سیدالشهدا و خاندانش در روز عاشورا وجود داشت. البته طبیعی است که امام معصوم می‌تواند با اراده‌ای همه  این موانع را از سر راه بردارد، اما حضرت خود را در این حالت قرار می‌دهد تا بخشی از وقایع قیامت را به مردم نشان دهد. از این گذشته، اگر قصه کربلا را با دقت مرور کنیم، خیلی راحت به وعده معاد الهی ایمان می‌اوریم. داستان عاشورا نشان می‌دهد که روز حشر وجود دارد که سالار شهیدان چنین معامله‌ای با خدا می‌کند و کوچک و بزرگش را فدای دین پروردگار می‌کند، اگر قیامتی در کار نباشد، اصلا واقعه کربلا با عقل سلیم سازگاری پیدا نمی‌کند. باید به بازگشت به سوی خدا که در آیات پایانی سوره فجر آمده اعتقاد داشته باشیم تا همه چیز را فدای پروردگار کنیم.

 

اگر اجازه دهید در ادامه گفت‌وگو، به نقش قرآن در حوادث عاشورا بپردازیم. با توجه به اینکه امام حسین(ع) در واقعه عاشورا و حتی پس از آن، مدام ایات قران را بر لب داشتند، می‌توان در این خصوص حرف‌های بسیاری زد.

 اصلا لازم نیست برای بیان ارتباط سالار شهیدان و کتاب خدا راه دوری برویم. پیامبر اکرم سال‌ها قبل از این ماجرا، به مردم گفت که قران و اهل بیت دو یادگار بزرگش است و اعلام کرد این دو هیچ گاه از هم جدا نمی‌شود. با این حساب، بسیار طبیعی است اگر می‌خوانیم سالار شهیدان در قتلگاه هم آیات قران بر لب داشت و ذکر خدا می‌گفت. حضرت در خطبه‌هایشان مدام برای دشمن قران می‌خواندند و اتفاقا آیاتی را بیان می‌کردند که بر ولایت اهل بیت و مولای متقین و نبوت نبی اکرم اشاره داشت؛ مثل آیه 6 سوره احزاب که می‌گوید:« پیامبر نسبت به مومنان از خودشان سزاوارتر است.»

 

اما در مقاتل آمده که دشمنان هم با استناد به ایات قران پاسخ حضرت را می‌دادند.

 کتاب خدا چند وجهی است و طبیعتا می‌تواند از وجوه مختلف مورد استناد قرار بگیرد. چند باری دشمن هم ایات قران را خواند، اما وقتی حضرت از سیره نبی اکرم و رفتار امیرالمونین می‌گفت، دشمن ساکت می‌شد و نمی‌توانست پاسخ دهد. از این گذشته، اصحاب اباعبدالله می‌دانستند که سیدالشهدا قران مجسم است. مصحف کاغذی طرح است و امام حسین اجرای عملی آن را نشان مردم داد.

 قران خواندن‌های اباعبدالله تا کجا ادامه داشت؟

 وقتی بیشتر اصحاب حضرت شهید شدند، سیدالشهدا قران را به دست گرفت و رو به دشمن گفت:« بیایید تا کتاب خدا بین ما داوری کند.» اما انها تصمیم خود را گرفته بودند و منتظر فرصتی برای به شهادت رساندن حضرت بودند. وقتی سرهای بریده را بر نیزه زدند، همه دیدند که راس بریده مشغول خواندن ایات قران است.

 حضرت ،بیشتر کدام آیات را تلاوت می‌کرد؟

 البته اختلاف نظرهایی در این خصوص وجود دارد، اما در روایات آمده که حضرت 19 بار قران تلاوت کردند، در این میان 2 آیه را بیشتر می‌خواند؛ اول آیه 9 سوره کهف که می‌گوید:« أَمْ حَسِبْتَ أَنَّ أَصْحابَ الْكَهْفِ وَ الرَّقيمِ كانُوا مِنْ آياتِنا عَجَبا/ آيا گمان كردى اصحاب كهف و رقيم از آيات عجيب ما بودند؟» این ایه چنین پیامی به مردم می‌داد که عجیب‌تر از داستان اصحاب کهف، بلایی است که مردم بر سر فرزند پیامبرشان آوردند. دومین آیه‌ای که حضرت بیشتر می‌خواند، مربوط  آیه 277 سوره شعراء است که می‌گوید:« َ و سيَعْلَمُ الَّذينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُون‏/ آنهاكه ستم كردند به زودى مى‏دانند كه بازگشتشان به كجاست.» این آیه هم تهدیدی بود برای قاتلان که هم در دنیا با قیام مختار ذلیل شدند و هم عذاب دردناک آخرت را چشیدند و خواهند چشید. واقعه کربلا ،حدیث «ثقلین» رسول خدا را به همه ثابت کرد، مردم دیدند که قرآن و عترت از هم جدا شدنی نیستند، حتی روی نیزه.

 شما بر ارتباط همیشگی امام حسین (ع) و قرآن تاکید می‌کنید. با این حساب، باید در فرهنگ عزاداری سیدالشهدا قران حضوری پر رنگ داشته باشد. به نظر می‌رسد که اینگونه نباشد. قبول دارید؟

 متاسفانه این روزها دشمنان تشیع با همین بهانه‌ها، شیعه را متهم به دوری از قران می‌کنند. در چنین وضعی، غیرت شیعی اقتضا می‌کند که ما توجه بیشتری به قران داشته باشیم. من بارها پیشنهاد کرده‌ام و یک بار دیگر هم از طریق نشریه شما پیشنهاد می‌کنم؛ باید طرحی ارائه شود که قران در مراحل مختلف یک هیات، چندین بار خوانده شود، نه اینکه فقط چند دقیقه در شروع مراسم تلاوت شود، زمانی که بیشتر مستمعان نیامده‌اند.

 

یعنی وسط مداحی هم قران بخوانیم؟

 طوری که شان کتاب خدا رعایت شود و قران مورد بی‌احترامی قرار نگیرد. من معتقدم قرآن برای ما روضه‌های بسیاری می‌خواند، به شرط آنکه این آیات را بشناسیم و به خوبی درکشان کنیم. حالا اگر وسط عزاداری و حتی دسته‌روی‌ها، مردم چند دقیقه‌ای سکوت کنند و با احترام به معنای آیاتی که تلاوت می‌شود فکر کنند، چه اتفاقی می‌افتدو مطمئن باشید هیچ کلامی به اندازه کلام خدا نافذ نیست. من این کار را امتحان کرده‌ام، مثلا اگر روز عاشورا هنگام سینه زدن مردم چند لحظه‌ای سکوت کنند و یک نفر همین آیه 9 سوره کهف را بخواند، مردم به شدت منقلب می‌شوند. کدام روضه از این بالاتر است؟ امیدوارم مسئولان هیات‌های مذهبی این پیشنهاد را با دقت بررسی و اجرا کنند. دومین نکته‌ای که اهمیت دارد، این است که مداحان اشعاری بخوانند که برگرفته از آیات قرآن باشد. شاید یادتان باشد  که ما چند سال پیش در مسجد بلال نزار القطری را دعوت کردیم و اتفاقا استقبال چشمگیری از او شد، من راز موفقیت او را در متن اشعارشان می‌دیدم. مثلا وقتی از قول امام حسین می‌گفت:« انعم الله علينا برسول مدني/ خداوند به واسطه رسولش بر ما نعمت گذاشته» یک پیام قرآنی را بین می کرد و جای دیگری که می‌گفت:« فأنا الفضه و ابن الذهبين/ من نقره‌ام و فرزند دو طلا هستم.» مفهوم یک روایت را می‌خواند. جای چنین اشعاری در مراسم‌های عزاداری ما خالی است.

 البته به شرط آنکه مردم به این مرحله قرآن شناسی برسند که بتوانند اشعار را با مفهوم آیات و روایات تطبیق دهند.

 بزرگترین ارزوی من این است که همه عزاداران حسینی قران شناس باشند و بدانند که سیدالشهدا در روز عاشورا یک نمایش قرانی را به اجرا گذاشت و همه چیزش را فدای معشوقش کرد. دعا می‌کنم که خداوند جایگاه والای کتابش را به همه ما نشان دهد.

 


ارسال نظر
پربازدیدترین اخبار
پنجره
تازه ها
پرطرفدارترین عناوین