عقیق | پایگاه اطلاع رسانی هیئت ها و محافل مذهبی

در مورد ((خاطره)) بیشتر بخوانید
برچسب ها - خاطره
شهید علیرضا بازاری را به علت کمی سن و سال از ورود به عملیات محروم کرده بودند. ایشان به تکاپو افتاد، به هر زحمتی بود فرماندهی را متقاعد کرد که در عملیات همراه گردان باشد.
کد خبر: ۸۲۰۴۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۹/۲۸

نجم الدین شریعتی با انتشار عکسی در صفحه شخصی خود به بیان خاطره ای از استاد قرائتی پرداخت.
کد خبر: ۸۱۹۳۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۹/۲۴

احسان طبری گفت کل مکتب کمونیسم پوچ است
استاد شیخ حسین انصاریان با ذکر خاطره ‌ای از دیدار چند دهه قبل خود با احسان طبری در زندان اوین گفت: شبی که با من ملاقات کرد، ۸۰ سالش بود. به او گفتم: یک سؤالم را جواب می‌دهی؟ می‌خواهم روی منبرها برای مردم بگویم. گفت: بله جواب می‌دهم.
کد خبر: ۸۱۹۲۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۹/۲۴

خاطره جالب استاد قرائتی که منجر به قطع پخش زنده اجلاس سراسری نماز از شبکه خبر شد
کد خبر: ۸۱۸۱۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۹/۲۱

اين آخوندها ما را به راهپيمايى دعوت مى ‏كنند امّا خودشان از ماشين پياده نمى ‏شوند!. ماشين را پارك كرديم و پياده با مردم همراه شديم. شخصى گفت: آقاى قرائتى....
کد خبر: ۸۱۵۷۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۹/۱۵

نگاه پدر از روی صورت محسن لغزید و به روی دست رنگ آلود او حک شد. دریافت که محسن تا این موقع شب بر روی در و دیوار شعار می‌نوشته است.
کد خبر: ۸۰۷۰۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۸/۱۸

روحیه عجیبی داشت. یکدفعه می‌دیدی خبری از او نیست و بعد از چند ساعت پیدایش می‌شد. لباس شخصی می‌پوشید و می‌رفت به میان مردم از انقلاب می‌گفت و از امام. ضمن صحبتها، از آنها هم اطلاعات می‌گرفت.
کد خبر: ۸۰۶۸۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۸/۲۳

خانه‌ ابوامیر عمود 428 جاده نجف کربلا بود. وسط جاده از یک مسیر فرعی با دور شدن حدود 100 متر از جاده رسیدیم خانه ابوامیر. خانه‌ای که حیاطش زمین‌های اطراف جاده بود و پر از نخل‌های زیبا.
کد خبر: ۸۰۵۹۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۸/۱۵

یکی از مفتی‌های اهل‌سنت سوریه در محفلی به ارادت «خلیل الحصری و نقشنبدی» از اساتید قرآن مصری به ساحت حضرت زینب(س) اشاره کرد.
کد خبر: ۸۰۵۹۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۸/۱۵

ماه رمضان، قبل از انقلاب در مراسم احیاء، آقای «رحیمی» تعداد زیادی اعلامیّه و عکس حضرت امام(ره) را روی پنکه سقفی جاسازی کرده بود. براثر ازدحام جمعیت، هوای داخل مسجد گرم شد. با به کار افتادن پنکه، اعلامیّه‌ها در فضای مسجد به پرواز در آمدند.
کد خبر: ۸۰۳۵۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۸/۲۱

پنهانی گفت: «باید مجسمه کلب کبیر، یعنی سگ بزرگ – منظور رضا شاه – رو بکشیم پایین.» در گوشی گفتم: «مثل این که مغزت بوی پیاز داغ می‌ده؟» گفت: «نه! جدی جدی ام. با هم می‌ریم، شبونه می‌کشیمش پایین!»
کد خبر: ۸۰۱۸۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۸/۰۸

در آن سوز سرمای شدید زمستانی، لباس شنا بر تن کرد. یخ‌های حاشیه‌ رود را شکست و بعد از آبتنی، از آب بیرون آمد و از من خواست که با شاخه درخت بر بدن خیس و سرما زده‌اش بکوبم.
کد خبر: ۸۰۱۵۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۸/۰۷

یک روز رئیس شهربانی شخصاً در یکی از سخنرانی‌های او حاضر شده بود. شهید در حین صحبت گفت: «این‌هایی که آمدند کم هستند که خود رئیس شهربانی‌ هم آمده است؟» رئیس شهربانی که با خنده و تمسخر مردم مواجه شده بود، حاج آقا را تهدید کرد و رفت.»
کد خبر: ۸۰۰۹۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۸/۰۶

واقعاً مانده بودیم چه کنیم که «حسین آقا»» از راه رسید. از حالت غیر عادی ما فهمید که باید خبری باشد. موضوع را گفتیم. بر خلاف انتظار ما خیلی خونسرد و با اطمینان گفت: «هیچ مشکلی پیش نمی‌آید».
کد خبر: ۸۰۰۸۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۸/۰۶

قبل از پیروزی انقلاب از «قم» به زیارت امام رضا(ع) می‌رفتیم. برای اقوام مقداری سوهان و سوغاتی تهیه کردیم. «محمد» آقا تعدادی از کتاب‌ها و اعلامیه‌های امام(ره) را در کف ساک دخترم جاسازی کرد و روی آن‌ها را با سوغاتی‌ها پوشاند.
کد خبر: ۸۰۰۳۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۸/۰۴

بعد از سقوط شهرخواهران رفته بودند ماهشهر اما من همچنان در خرمشهر مانده بودم و همان موقع موج انفجار شدید من را گرفت.
کد خبر: ۷۹۹۸۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۸/۰۳

سال ۵۳ حسین را دستگیر کردند، او را به بند نوجوانان زندان بردند. زندانیان این بند، نوجوانانی بزهکار بودند که به جرم دزدی و دعوا و ... به زندان افتاده بودند. وقتی حسین وارد این بند شد، بعضی از زندانیان او را مسخره می‌کردند و می‌گفتند: با کی دعوا کردی؟
کد خبر: ۷۹۸۰۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۷/۲۸

قلم را روی کاغذ گذاشت و زد زیر گریه طوری اشک می‌ریخت که مرا هم به گریه انداخت. پرسیدم: چی شده آقای رضایی؟ اتفاقی افتاده؟ در جواب گفت: «امکانات کم است نمی‌توانم جوابگوی شما باشم.»
کد خبر: ۷۹۷۸۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۷/۲۷

شهید فولادی هزار و پانصد تومان به من داد و گفت: «این پول را به صاحب گوسفند بده تا این بنده خدا را آزاد کند.»من گفتم: بگویم آقای بخشدار داده؟ گفت: «نه! اگر بخواهید بگوئید بی‌حسنه‌ام کرده‌اید.»
کد خبر: ۷۹۴۶۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۷/۲۶

فرمانده تیپ 32 انصار الحسین (ع) استان همدان گفت: مدت فرماندهی ایشان کم بود ولی رشادت‌ها و خدمات و حماسه‌ای که شهید مظاهری و امثال ایشان خلق کردند در تاریخ ثبت می‌شود.
کد خبر: ۷۹۱۳۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۷/۱۹

تازه ها
پربازدید ها
پرطرفدارترین عناوین