خاطره - صفحه 167

پایگاه اطلاع رسانی هیات‌ها و محافل مذهبی
خاطره

شهیدحسن مداحی میهمان افطاری پیرزن نابینا

فکر می‌کردند حاج حسن دعوت چه کسی را پذیرفته است؟ چیزی نگذشت به منزل پیر زن نابینایی رسیدند، داخل شدند. مثل این که آن جا، جای غریبی نبود. خودش آستین بالا زد و افطاری ساده‌ای را که احتمالاً خودش قبلاً خریده بود، برای میهمان‌ها آماده کرد.
کد خبر: ۷۸۴۵۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۷/۰۲

شهید راشکی و حالت مدام ذکر و یاد خدا

معمولاً وقتی انسان خوابیده با ضربه‌ای ناگهانی بیدار شود، حالت شوک به او دست می‌دهد. ولی شهید راشکی با این ضربه ناگهانی با خونسردی بیدار شد. دستش را به محلّ ضربه کشید تا ببیند خون آمده یا خیر. بعد بلافاصله گفت: «برای پیروزی اسلام، صلوات»
کد خبر: ۷۸۳۳۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۶/۲۹

  • پربازدید ها
  • تازه ها