خواهر شهید لاجوردی در گفتوگویی مطرح کرد
طیبه لاجوردی گفت: روزی که برادرم را غسل میدادند شیلنگ آب را در چشم مجروح ایشان گذاشته بود و خون از دهان و بینی و گوش ایشان بیرون میآمد. هرگز در عمرم به اندازه آن چند دقیقه زجر نکشیدهام.
کد خبر: ۷۷۴۷۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۶/۰۳
یک شب جمعه خانمی پیش من آمد و گفت:"آقا، این شیرینیها برای این شهیدِ، همین جا پخش کنین." فکر کردم که از فامیلهای ابراهیمِ، برای همین پرسیدم: "شما شهید هادی رو میشناسین."گفت: نه... .
کد خبر: ۷۷۴۴۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۶/۰۲