خاطره - صفحه 164

پایگاه اطلاع رسانی هیات‌ها و محافل مذهبی
خاطره

ماجرای خوابی که دل حسن انصاری را آرام کرد

گرفتن عکس های یادگاری که تمام شد حسن انصاری تو جمع رفقا گفت: «برادر شهیدم توی خواب قول داده که من رو با خودش ببره».
کد خبر: ۷۸۷۷۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۷/۱۱

امداد رسانی در جبهه-۴

ماجرای عراقی ای که باکت وشلوار اسیرشد

یک اسیرعراقی وقتی وارد اردوگاه تختی شد، با کت و شلوار بود و لباس نظامی‌اش به صورت تا شده در ساکش قرار داشت. خودش که تا حدودی فارسی هم بلد بود، تعریف می‌کرد که در کربلا لوستر فروشی داشته است.
کد خبر: ۷۸۶۶۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۷/۰۹

  • پربازدید ها
  • تازه ها