۰۳ آذر ۱۴۰۳ ۲۲ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۲۹ : ۱۴
* خدمت به بندگان خدا
از نقاط بسيار حساس در اخلاق اسلامي حسّ تعاون و تعاضد و خدمت به مردم بخصوص خدمت به مؤمنان و صالحان است. از مجموعه تعاليم اسلامي و سيره اولياء ـ عليهم صلوات الله ـ استفاده مي شود كه پس از اداي فرايض، بالاترين وسيله براي تقرّب به خداوند متعال اين خصلت نيكو است. اولياي خداوند همواره در خدمت مردم بودند و شخصاً در رفع حوايج آنان اقدام مي كردند.
از قرآن مجيد استفاده مي شود كه آنچه به سود مردم باشد پايدار و جاويد خواهد بود و آنچه سودمند نباشد، مانند كف بر روي آب، بزودي از ميان مي رود و اثري از آن باقي نمي ماند. خداوند متعال مي فرمايد:
«... فَأَمَّا الزَّبَدُ فَيَذْهَبُ جُفاءً وَ أَمَّا ما يَنْفَعُ النَّاسَ فَيَمْكُثُ فِي الْأَرْضِ كَذلِكَ يَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثالَ»[1]
... اما كف به كناري مي افتد و نابود مي شود ولي آنچه به مردم سود مي رساند (مثل آب يا فلز خالص) در زمين ميماند. خداوند متعال اينچنين مثال مي زند.
امام صادق ـ عليه السّلام ـ در تفسير آيه شريفه «وَ جَعَلَنِي مُبارَكاً أَيْنَ ما كُنْتُ ...»[2]
كه درباره حضرت عيسي ـ عليه السّلام ـ نازل گشته مي فرمايد: مقصود از «جَعَلَني مُباركاً» ، «جعلني نفّاعاً»[3] مي باشد، يعني خداوند عيسي را براي مردم بسيار سودمند قرار داد. در حديث ديگري آمده است: آنگاه كه از رسولخدا ـ صلّي الله عليه و آله و سلّم ـ پرسيدند: محبوب ترين مردم كيست؟ فرمود: آن كس كه وجودش براي مردم سودمندتر باشد.[4]
در حديثي ديگر آمده است كه پيامبر اكرم ـ صلّي الله عليه و آله و سلم ـ فرمود:
«الْخلقُ عِيالُ الله فَأحبُّ الْخلق إلي الله من نَفَع عيالَ الله و ادْخل علي اهلِ بيْتٍ سُرُوراً.»[5]
مردم عائله و جيره خواران خداوندند. محبوب ترين آنها نزد خدا كسي است كه سودش به عائله خدا برسد و خانواده اي را خوشحال كند.
رسول خدا ـ صلّي الله عليه و آله و سلّم ـ فرمود:
«دخل عبْدٌ الْجنَّةَ بِغُصْنٍ من شوكٍ كان علي طريقِ الْمسلمين فَاَماطَهُ عنهُ.»[6]
بنده اي از بندگان خدا در اثر اينكه شاخه خاري را از سر راه مسلمين برداشت اهل بهشت شد.
بعضي از مردم گمان مي كنند كه عبادت تنها به نماز خواندن و روزه گرفتن است و پاره اي از اينان بحدّي در غفلت و ناداني و خودخواهي فرو رفته اند كه اگر در برابر ديدگانشان مردم از گرسنگي جان دهند هيچ متأثّر نمي شوند.
مكرر ديده شده كه اين گونه افراد حتي در مسافرتهاي عبادي مانند زيارت و حج تمام اوقات خود را به زيارت و دعا واعمال مستحبّه فردي مي گذرانند و هيچ كمكي به همراهان و همسفران خود نمي كنند با اينكه مي دانند در ميان آنها افراد ضعيف و ناتوان فراوان وجود دارند كه سخت به كمك و مساعدت نيازمندند. در هر حال، يكي از اسباب سلوك، حسن سلوك با مردم و حس خيرخواهي نسبت به بندگان خدا است و اين احساس، انسان را از خودخواهي و خودبيني باز مي دارد و به اخلاق الهي و ملكوتي متخلّق مي سازد. خداوند تعالي مي فرمايد: همچنانكه خداوند با فضل و رحمت با شما رفتار مي كند شما نيز نسبت به يكديگر داراي فضل و نيكي باشيد (وَلا تَنْسَوُا الْفَضْلَ بَيْنَكُمْ)[7] ، مبادا اين رابطه فطري و الهي را فراموش كنيد.
پيامبر اكرم ـ صلّي الله عليه و آله و سلم ـ فرمود:
«أنْسكُ النّاس نُسكاً أنْصَحُهُمْ جَيْباً وَاسْلَمُهُم قلباً لِجَميعِ الْمسلمينَ.»[8]
عابدترين مردم آن كسي است كه نسبت به مردم خيرخواه تر از ديگران و نسبت به تمام مسلمين سليم القلب تر و باصفاتر باشد.
بنابراين، اگر مرجع حاجات مردم شديد، خوشحال باشيد كه خدا شما را دوست مي دارد، و چنانچه در خانه يا دفتر كارتان به روي مردم بسته شد و مردم به شما مراجعه نكردند يا نتوانستند مراجعه كنند، بدانيد كه از رحمت خدا محروم شده ايد و بايد به جاي خوشحالي، ناراحت و اندوهگين شويد.
رسول خدا ـ صلّي الله عليه و آله و سلم ـ مي فرمايد:
نزديكترين شما به من در روز قيامت كساني هستند كه در گفتار راستگوتر و در امانت داري استوارتر و در عهد و پيمان باوفاتر و در اخلاق نيكوتر و نسبت به مردم نزديكتر و خدمتگزارتر باشند.[9]
حضرت اما جعفر صادق ـ عليه السّلام ـ فرمود:
اي رفاعه! به خدا و محمد و علي ـ عليهما السّلام ـ ايمان نياورده است كسي كه هرگاه برادر مؤمن او براي رفع حاجتي نزد وي بيايد، با چهره باز با او برخورد نكند. اگر بتواند خود حاجت او را برآورد بايد در اين باره به سرعت اقدام كند و اگر نمي تواند، نزد ديگران برود تا حاجت او را برآورده سازد، و اگر كسي غير از اين باشد كه برايت وصف كردم هيچ گونه ولايت و رابطه اي بين ما و او نيست.[10]
پيامبر اكرم ـ صلّي الله عليه و آله و سلم ـ فرمود:
«إنَّما الْمؤمنون في تَراحُمهم و تَعاطُفِهم بِمنزلةِ الْجَسد الْواحِدِ إذا اشَتَكي مِنْهُ عُضوٌ واحدٌ تداعي لهُ سائِرُ الْجسد بِالْحُمّي والسَّهَرِ.»[11]
مؤمنان از نظر مهرورزي و عطوفت نسبت به يكديگر مانند يك پيكرند كه هرگاه عضوي از آن دچار دردي شود ساير اعضاء (از راه تب و بيداري و ناراحتي) همدردي خود را با آن عضو ابراز مي دارند و به كمكش مي شتابند.
بعيدنيست كه حديث شريف، الهام بخش سعدي شيرازي در شعر معروفش باشد كه مي گويد:
بني آدم اعضاي يكديگرند كه در آفرينش ز يك گوهرند
چو عضوي به درد آورد روزگار دگر عضوها را نماند قرار
تو كز محنت ديگران بي غمي نشايد كه نامت نهند آدمي[12]
از امام صادق ـ عليه السّلام ـ نقل شده است كه رسول خدا ـ صلّي الله عليه و آله و سلم ـ در مني خطبه اي ايراد كرد كه در ضمن آن فرمود:
مسلمانان با هم برادرند، ارزش خون آنها با يكديگر برابر است و تعهد واماني كه كوچكترين فرد آنها بدهد براي همه شان محترم است و آنها در برابر بيگانگان، يكدل و يكدست به هم پيوسته و متشكّل اند.[13]
بنابراين، فرد مسلمان هيچگاه نبايد نسبت به ناراحتي و گرفتاري هاي ساير مسلمانان بي تفاوت و از اوضاع و احوال آنها بي خبر باشد، چون كسي كه در اين گونه مسائل بي تفاوت باشد به طريق اولي در مورد مسائل مهمتري كه در اجتماع رخ مي دهد نيز عكس العملي از خود نشان نخواهد داد. اين گونه افراد، خودآگاه يا ناخودآگاه، دچار خودخواهي خاصي هستند كه جز به خود به هيچ كس نمي انديشند و از روح تعاون و نيكوكاري برخوردار نيستند با اينكه قرآن مجيد مسلمين را به همكاري و تعاون در كارهاي خير دعوت مي كند و مي فرمايد:
«تَعاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَ التَّقْوى...»[14]
در راه نيكي و پرهيزكاري به يكديگر كمك كنيد ... .
افراد بي تفاوت و خودخواه لزوم تعاون و همكاري در نيكوكاري و سالم سازي اجتماع را كه يك اصل مهم اسلامي است ناديده مي گيرند با اينكه طبق اين اصل تمام مسلمين وظيفه دارند در كارهاي نيك و پسنديده به كمك يكديگر بشتابند. بنابراين، كسي كه مي خواهد متخلّق به اخلاق حسنه باشد بايد بكوشد تا روح همياري و همدردي را در خود ايجاد كند و با رياضت و اقدام عملي، حالت بي تفاوتي و خونسردي را به خونگرمي و سوز و گداز و حسّ فردگرايي را به روح اجتماعي مبدّل سازد؛ يعني همين كه احساس ناراحتي و نياز در برادر ديني خود كرد بي درنگ وارد عمل شود و در رفع مشكل او اقدام مقتضي معمول دارد و چه بهتر آنكه پيش از تقاضا و استغاثه او در مقام ياري و اغاثه برآيد تا برادر ديني به ذلّ سوال دچار نشود.
رسول گرامي اسلام ـ صلّي الله عليه و آله و سلم ـ فرمود:
«مَنْ أصْبح لا يَهْتمُّ بِأمورُ الْمسلمينَ فَليْس منهم و من سَمِعَ رَجلاً يُنادي يا لَلْمسلمينَ فَلم يُجبه فليْسَ بِمًسلمٍ.»[15]
كسي كه در هر صبحگاه به امور مسلمين همّت نگمارد و در انديشه كارهاي آنان نباشد از آنها نيست، و كسي كه بشنود مردي فرياد مي زند و كمك مي طلبد و به او كمك نكند مسلمان نيست.
از احاديث استفاده مي شود كه هر كس امكانات خداداده را در رفع حوايج براداران ديني به كار نگيرد قهراً آن را در خدمت گناه و دشمنان خدا قرار خواهد داد.
امام باقر ـ عليه السّلام ـ فرمود:
«مَنْ بَخِل بِمَعُونةِ أخيِه الْمسلِم و الْقيام لهُ في حاجَتِهِ (الّا) ابْتُلِيَ بِمَعُونةٍ مَنْ يَأَثَمُ عليهِ و لا يُوجَرُ.»[16]
كسي كه در كمك كردن به برادر مسلمانش بخل ورزد و از اقدام در انجام حاجتش كوتاهي كند ناچار مي شود به كسي كمك كند كه با اين امكانات عليه خود او اقدام كرده و در اين راه هيچ اجر و پاداشي نخواهد برد.
در روايت ديگري ابي بصير از امام صادق ـ عليه السّلام ـ نقل مي كند كه آن حضرت فرمود:
هر يك از شيعيان ما كه نزد يكي از براداران ديني خود برود و از او كمك بخواهد و او با اينكه مي تواند وي را ياري دهد كوتاهي كند خداي متعال او را گرفتار مي كند كه حاجت دشمنان ما را برآورد تا بدين وسيله خداوند در روز قيامت او را عذاب كند.[17]
خواري دنيا و آخرت
در روايت ديگري امام صادق ـ عليه السّلام ـ فرمود:
«مامِنْ مؤمن يَخْذُل أخاهُ و هو يقْدرُ علي نصْرتِه إلّا خَذَلهُ الله في الدُّنيا و الْاخرةِ.[18]»
هر مؤمني كه برادر ديني خود را ياري ندهد با اينكه قدرت اين كار را دارد خداوند او را به حال خود واگذارد و در دنيا و آخرت خوار و ذليلش كند.
[1] . رعد / 17
[2] . مريم / 31
[3] . اصول كافي، ج 2 / صفحه 165، حديث 11؛ بحارالانوار، چاپ بيروت، ج 71 / صفحه 341
[4] . اصول كافي، ج 2 / صفحه 164، حديث 7
[5] . همان، صفحه 164، حديث 6
[6] . سفينة البحار، ج 2 / صفحه 82
[7] . بقره / 237
[8] . اصول كافي، ج 2 / صفحه 163
[9] . بحارالانوار، ج 72 / صفحه 94
[10] . همان، صفحه 176
[11] . سفينةالبحار، ج 1 / صفحه 13. اين روايت به همين مضمون در تفسير قرطبي (چاپ بيروت، جزء / 16 صفحه 327) و اصول كافي، ج 2 / صفحات 165، 166، احاديث 1 و 4) نقل شده است.
[12] . كليات سعدي، صفحه 25. البته رسولخدا ـ صلّي الله عليه و آله و سلم ـ جامعه مسلمين را به منزله پيكر واحد دانسته نه جامعه بشريت را، و حق هم همين است زيرا جامعه كفر و نفاق نمي تواند پيكر واحد باشد، كه در كفر و نفاق جز جنگ و نزاع و خودخواهي و فريب چيزي وجود ندارد و نيز كفر و ايمان در يك جا نمي گنجد.
[13] . وسائل الشيعه، چاپ بيروت، ج 19 / صفحه 55؛ امالي صدوق، چاپ بيروت، مجلس 56، صفحه 287، حديث 3
[14] . مائده / 2
[15] . اصول كافي، ج 2 / صفحه 164، حديث 5
[16] . همان، صفحه 366، حديث 1
[17] . همان، صفحه 366، حديث 2؛ معراج السعاده، صفحه 385
[18] . بحارالانوار، چاپ بيروت، ج 71 / صفحه 312 و ج 72 / صفحه 17؛ امالي صدوق، چاپ بيروت، مجلس 73، صفحه 393، حديث 16
***
خيانت به خدا و پيامبر
در روايت ديگر آمده است كسي كه از برآوردن حاجت برادر ديني خود دريغ ورزد به خدا و رسول خيانت كرده و اهل جهنم است. امام صادق ـ عليه السّلام ـ فرمود:
هر مؤمني كه دست رد بر سينه برادر نيازمندش بزند با اينكه مي تواند از پيش خود يا ديگران نياز او را برآورد خداوند روز قيامت او را با روي سياه و چشم كبود و دستهاي به گردن بسته وامي دارد و سپس گفته مي شود اين است آن خيانتكاري كه به خدا و پيامبرش خيانت كرده. آنگاه دستور داده مي شود كه وي را به دوزخ ببرند.[1]
محروم شدن از رحمت خدا
امام صادق ـ عليه السّلام ـ فرمود:
«مَنْ كانَتْ لهُ دارٌ فَاحْتاجَ مؤمنٌ الي سُكْناها فَمنعَهُ إياها قالَ اللهُ عزَّوجلَّ يا مَلائِكتي أبَخِلَ عَبْدي علي عبدي بِسُكني الدّار الدُّنيا و عزَّتي و جلالي لا يسْكُنُ جَناني أبداً.»[2]
كسي كه خانه اي دارد و مؤمني به اقامت در آن نيازمند باشد با اين حال او را از اقامت در آن خانه محروم كند خداي عزّوجلّ به فرشتگانش خطاب مي كند: اي فرشتگان من! چرا اين بنده از واگذاردن خانه اش به بنده ديگرم بخل ورزيد؟ به عزّت و جلالم سوگند كه او هرگز ساكن بهشت من نخواهد شد.
اين روايات و نمونههاي فراواني از اين قبيل، بيان كننده آن است كه اگر كسي بتواند نياز برادر ايماني خود را برآورد و كوتاهي كند مورد غضب خداوند متعال قرار خواهد گرفت و ذلّت و خواري دنيا و آخرت را براي خويش آماده ساخته است؛ از اين رو هر كس مي تواند در خدمت برادران ديني خود باشد بايد مضايقه نكند و اگر كسي به او روي آورد با روي باز از او استقبال نمايد و آن را نعمتي از نعمتهاي پروردگار بداند، زيرا از نعمتهاي بزرگ خداوند حاجتها و تقاضاهاي بندگان خدا است كه به انسان اعطا مي شود. و خوشا به حال آنان كه در خانه خويش را به روي مردم باز گذارند و بدا به حال كساني كه به آستانه خود كسي را راه ندهند.
امام صادق ـ عليه السّلام ـ مي فرمايد:
«إنَّ الرَّجل لَيَسْألُني الْحاجةَ فَاُبادرُ بِقَضائِها مَخافةَ أنْ يَسْتَغْني عَنْها فلا يَجِدُ لها موْقعاً إذا جائتْهُ.»[3]
كسي كه براي حاجتي نزد من مي آيد از ترس اينكه نكند حاجت او از طريق ديگري برآورده شود زودتر اقدام ميكنم و نياز وي را برمي آورم تا اين توفيق نصيب من گردد.
ثواب رفع حوائج مؤمنان
حضرت امام جعفر صادق ـ عليه السّلام ـ فرمود:
«مَنْ قَضي لِأخيهِ الْمؤمن حاجةً قضَي اللهُ عزَّوجلَّ لهُ يوْمَ القِيامةِ مِأَةَ الْفِ حاجةٍ من ذلك، أوَّلها الْجنَّةُ و من ذلك أن يُدْخل قرابَتَهُ و مَعارفهُ و أخوانَهُ الْجنَّةَ بعْد أنْ لا يَكُونوا نُصّاباً.»[4]
كسي كه يكي از خواسته هاي برادر ديني خود را برآورد خداوند عالم در روز قيامت صدهزار خواسته او را بر ميآورد كه نخستين آنها بهشت است و از جمله اين پاداشها آن است كه خويشان و آشنايان و برادران ديني او را نيز وارد بهشت مي كند و به شرط اينكه ناصبي نباشند.
و نيز فرمود:
«قَضاءُ حاجةِ الْمؤمنِ خيرٌ مِنْ عِتْقِ ألْفِ رَقبةٍ و خيْرٌ منْ حُمْلان ألفِ فرسٍ في سبيلِ اللهِ.»[5]
روا ساختن حاجت مؤمن از آزاد ساختن هزار بنده و بار كردن هزار اسب در راه خدا (فرستادن به جهاد) بهتر است.
و در روايت ديگري فرمود:
«ما قَضي مسْلمٌ لِمُسلمٍ حاجةً إلّا ناداهُ اللهُ تباركَ و تَعالي عليَّ ثَوابُك و لا أرْضي لكَ بِدُون الْجَنَّةِ.»[6]
هر مسلماني كه حاجت مسلمان ديگر را برآورد خداوند متعال به او ندا مي دهد كه ثواب تو با من است و به كمتر از بهشت براي تو راضي نمي شوم.
در حديثي كه اميرمؤمنان ـ عليه السّلام ـ از رسول گرامي اسلام ـ صلّي الله عليه و آله و سلّم ـ نقل كرده است ميخوانيم:
«مَن قَضي لِأَخيهِ الْمُؤمن حاجةً كانَ كمنْ عبدالله دَهْرَهُ.»[7]
كسي كه حاجت برادر ديني خود را برآورد مانند كسي است كه همه عمر خدا را عبادت كرده باشد.
و فرمود:
«مَنْ سعي في حاجةِ أَخيهِ الْمؤمن فَكانَّما عبدالله تسْعَةَ الافِ سَنةٍ صائماً نَهارَهُ قائماً ليْلهُ.»[8]
كسي كه براي برآوردن حاجت برادر مؤمن خود كوشش كند مانند اين است كه نُه هزار سال خدا را عبادت كرده باشد كه روزها را به روزه داري و شب را به شب زنده داري بگذراند.
همچنين اميرمؤمنان ـ عليه السّلام ـ به كميل بن زياد فرمود:
«يا كُميل مُرْ أهلك أنْ يَروحُوا في كَسْب الْمكارم، و يُدْلِجُوا في حاجةِ مَنْ هوَ نَائِمٌ، فَوَالذَّي وَسِع سَمْعُهُ الْأصْواتَما من أحدٍ أوْدع قلْباً سُروراًُ الّا و خلقَ اللهُ لَهُ منْ ذلك السُّرور لطْفاً فإذا نزلت بِهِ نائِبةٌ جري إليْها كَالْماءِ في انْحِدارِهِ حتّي يطْرُدَها عنْهُ... .»[9]
اي كميل! خاندان و خويشان خود را وادار كن كه روزها در پي كسب فضايل و مكارم باشند و شبها در انجام حوايج مردمي كه خوابند بكوشند. سوگند به كسي كه تمام صداها را مي شنود، هر كس سرور و خوشحالي در قلبي ايجاد كند خداوند به عوض آن برايش لطف و مهرباني مي آفريند كه هرگاه مصيبت و اندوهي به او برسد اين لطف مانند آب به سوي آن سرازير مي شود تا آن مصيبت را از او دور كند،... .
خلاصه آنكه آنقدر درباره اهميت كمك به برادران ديني و برآوردن حوايج آنان سفارش شده است كه اگر كسي براي رفع حاجت برادر ديني خود گام بردارد ولي موفق نشود باز هم اجر زيادي نزد خدا دارد، تا آنجا كه امام باقر ـ عليه السّلام ـ فرمود:
«أوْحي الله عزَّوجلَّ إلي موسي أنَّ مِنْ عبادي مَنْ يَتقرَّبُ إليَّ بِالْحسنةِ فَأُحكمهُ فِي الْجنَّةِ فقال موسي يا ربِّ و ما تِلْكَ الْحسنةُ؟ قال يَمْشي مَعَأخيهِ المؤمنِ في قضاءِ حاجتِهِ قُضِيَتْ أوْلَمْ تُقْضَ!»[10]
خداي عزَّوجلَّ به موسي ـ عليه السّلام ـ وحي فرمود: همانا از جمله بندگانم كسي است كه به وسيله حسنه و كار نيك به من تقرّب جويد و من او را در بهشت حاكم سازم (:بهشت را در اختيار او گذارم). موسي عرض كرد: پروردگارا! آن كار نيك چيست؟ فرمود: اينكه همراه برادر مؤمنش در راه برآوردن حاجت او گام بردارد، چه آنكه برآورده شود يا نشود.
امام صادق ـ عليه السّلام ـ فرمود:
«و ما من مؤمنٍ يَمْشي لِأخيهِ في حاجةٍ إلّا كَتَبَالله لَهُ بِكُلِّ خُطْوةٍ حسنةً و حَطَّ عنْهُ بها سيِّئَةً و رفع لهُ بها درجةً.»[11]
هر مؤمني كه براي برآوردن حاجت برادر مؤمن خود گام بردارد خداوند متعال براي هر قدمي يك ثواب مي نويسد و يك گناه از او كم مي كند و يك درجه در بهشت به مقام او مي افزايد.
در روايتي از رسولخدا ـ صلّي الله عليه و آله و سلّم ـ فرمود:
«مَنْ مشي في حاجةِ أخيهِ الْمسلمِ كَتبَ الله لَهُ بِكَلِّ خُطْوةٍ سَبْعينَ حسنةً و كفَّر عنْهُ سَبْعينَ سَيِّئَةً.»[12]
كسي كه جهت برآوردن حاجت برادر مسلمان خود گام بردارد خداوند متعال براي هر قدمي هفتاد ثواب در نامه عمل او مي نويسد و هفتاد گناه او را مي بخشد.
ـ دو تذكّر لازم:
1.عرض حاجت نزد برادران ديني دليل بر اميد و اعتماد و اتكاي به آنها است. انسان بايد در برابر اين احساس عملاً به گونه اي برخورد كند كه موجب تضعيف آن نشود بلكه آن را تأييد و تأكيد نمايد، همان گونه كه امام صادق ـ عليه السّلام ـ فرمود:
«كَفي بِالْمرءِ اعْتماداً علي أخيهِ أنْ يُنْزِلَ بهِ حاجتَهُ.»[13]
در اثبات اعتماد به برادر ديني همين بس كه شخص حاجتش را نزد او آورد.
2. در فرهنگ اسلامي از حوايج مردم تعبير به نعمت و رحمت شده است. بنابراين، افرادي كه در اثر تمكّن مالي يا موقعيت خاص اجتماعي در معرض هجوم امواج تقاضاها و حاجتها واقع مي شوند بايد بدانند كه درهاي رحمت الهي به روي آنان گشوده شده و هيچ كس از فراواني نعمت خسته و ملول نمي شود. به اين جهت حضرت امام حسين ـ عليه السّلام ـ فرمود:
... از نعمتهاي خدا اين است كه مردم حوايج خود را نزد شما مي آورند، پس از نعمتهاي خدا (كه حاجت مردم است) ناراحت نشويد[14]
همچنين امام هفتم ـ عليه السّلام ـ در ضمن روايتي فرمود:
كسي كه برادر مؤمنِ حاجتمندِ او نزد وي برود تا نيازش را برطرف سازد رحمتي است كه خدا به سوي او فرستاده است... .[15]
بنابراين، هر انسان مسلماني بايد از اين نعمتها و رحمتهاي پروردگار بخوبي استقبال كند و تا آنجا كه توان دارد در برآوردن حاجت حاجتمندان بكوشد و در صورتي كه قدرت نداشته باشد حدّاقل با بياني اميدوار كننده جوابش را بدهد، كه پيامبر اكرم ـ صلّي الله عليه و آله و سلّم ـ اين گونه بود:
«منْ سألهُ حاجةً لَم يَرُدهَّ إلّا بها أوْ بِمَيْسورٍِ من الْقول.»[16]
يعني آن حضرت ـ صلّي الله عليه و آله و سلّم ـ هيچگاه صاحب حاجت را برنمي گرداند مگر با حاجت برآورده شده و در صورتي كه توان برآوردن حاجت او را نداشت حدّاقل با سخنان اميدواركننده پاسخ او را مي داد.
به هر حال، اگر كسي نمي تواند نياز نيازمندي را برآورد بايد به گونه اي با او سخن بگويد كه دل شكسته و مأيوس نشود.
قرآن مجيد مي فرمايد:
«و إِمَّا تُعْرِضَنَّ عَنْهُمُ ابْتِغاءَ رَحْمَةٍ مِنْ رَبِّكَ تَرْجُوها فَقُلْ لَهُمْ قَوْلاً مَيْسُوراً»[17]
و هرگاه از آنها (:مستمندان) روي برتابي و انتظار رحمت پروردگارت را داشته باشي (تا گشايشي در كارت پديد آيد و به آنها كمك كني) با گفتار نرم و آميخته با لطف با آنها سخن بگو.[1] . اصول كافي، ج 2 / صفحه 367؛ معراج السعاده، صفحه 385؛ محاسن برقي، ج 1 / صفحه 100
[2] . اصول كافي، ج 2 / صفحه 367، حديث 3
[3] . بحارالانوار، چاپ بيروت، ج 71 / صفحات 286، 317
[4] . اصول كافي، ج 2 / صفحه 193، حديث 1 با اندكي تفاوت
[5] . همان، حديث 3؛ بحارالانوار، ج 71 / صفحه 324؛ اختصاص مفيد، صفحه 26 با اندكي تفاوت
[6] . قرب الاسناد، صفحه 19؛ اصول كافي، چاپ اسلاميه، ج 2 / صفحه 194، حديث 7؛ بحارالانوار، چاپ بيروت، ج 71/ صفحه 285
[7] . بحارالانوار، چاپ بيروت، ج 71 / صفحه 302، حديث 4
[8] . همان، صفحه 315
[9] . نهج البلاغه فيض الاسلام، حكمت 249
[10] . الجواهر السنيه، صفحه 441، اصول كافي، ج 2 / صفحه 195، حديث 12
[11] . اختصاص مفيد، صفحه 27
[12] . مكاشفة القلوب غزالي، صفحه 131
[13] . اصول كافي، ج 2 / صفحه 198، 131، حديث 8
[14] . بحارالانوار، چاپ بيروت، ج 71 / صفحه 318
[15] . اصول كافي، ج 2 / صفحه 196، وسائل الشيعه، ج 11 / صفحه 578، حديث 9
[16] . المحجة البيضاء، ج 4 / صفحه 161
[17] . اسراء / 28
***
رسول گرامي اسلام ـ صلّي الله عليه و آله و سلّم ـ پس از نزول اين آيه هنگامي كه كسي از ايشان چيزي طلب مي كرد و حضرت چيزي نداشت كه به او بدهد مي فرمود:
«يرْزقنا اللهُ و أيّاكم مِنْ فضْلِهِ.»[1]
اميدوارم خدا ما و تو را از فضلش روزي دهد.
از اين رو كسي كه نمي تواند حاجت نيازمندي را برآورد بايد با گفتن سخناني اميدوار كننده از قبيل اينكه «اميدوارم خدا نيازت را برطرف كند، من نيز تا آنجا كه در توان داشته باشم براي تو تلاش مي كنم» او را دلداري دهد نه اينكه با پرخاشگري و تندي با او روبرو شود و او را نااميد برگرداند. چنين كسي در آخرت در امان خدا نخواهد بود، زيرا كساني در امان خواهند بود كه در دنيا پناهگاه صاحبان حاجت باشند و اين همان است كه حضرت امام جعفر صادق ـ عليه السّلام ـ فرمود:
«أنَّ لله عباداً من خلقِهِ في ارضه يفْزع العبادُ إليهم في حوائج الدنيا و الاخرة اولئك هم المؤمنون حقاً امنون يوم القيامة.»[2]
خداي متعال در روي زمين بندگاني دارد كه مردم در انجام خواسته هاي دنيوي و اخروي خود به آنان پناه مي برند و آنها مؤمنان حقيقي بوده و روز قيامت در امان خدا هستند.
[1] . مجمع البيان، چاپ اسلاميه، ج 3 / صفحه 411
[2] . تحف العقول، صفحه 281، اين حديث مضمون در بحارالانوار (چاپ بيروت، ج 74 / صفحه 157) نقل شده است.
منبع:حوزه