۰۷ آذر ۱۴۰۳ ۲۶ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۱۴ : ۰۶
حجتالاسلام و المسلمین علی سعیدیان، سخنران و کارشناس دینی، معتقد است: «یوم الحسره ما روزی است که قدر فرصتها و ظرفیتهای امروز را ندانیم و زمانی برسد که تأسف بخوریم چرا از ظرفیتهای موجود که توان تغییر و تحول تمام دنیا را داشته، استفاده نکردیم. بنابراین حضور فعال روحانیون و مراجع تقلید در میان مردم و تأسی به سیره پیغمبر اسلام صلیالله علیه و آله به عنوان طبیب دواری که در پی نیازمندان به معرفت الهی و حقیقی بودند، ضروری است.»
* گفته میشود که امام علی بن موسی الرضا علیهالسلام عامل ایجاد و احیای مکتب تشیع در سرزمین ایران بودند. فعالیتهای آن حضرت در ایران به چه صورت بود و ایشان چگونه از موقعیت ولایتعهدی برای گسترش فرهنگ شیعی و معارف اسلام ناب بهره بردند؟
مشخص است رسالتی که بر عهده امام رضا علیهالسلام گذاشته شد، حتی هجرت آن حضرت از مدینه به خراسان و حضور ایشان در ایران، تدبیری الهی است تا مردم این سرزمین از برکتها و نعمتهای فراوان آن وجود مقدس در طول سالها بهرهمند شوند. در واقع امام رضا علیهالسلام عامل گسترش تشیع در جوامع اسلامی هستند. به این علت که وقتی تاریخ اسلام را مرور میکنیم، مشاهده میشود که حضرت امیرالمؤمنین امام علی علیهالسلام 25 سال خانهنشین شدند و عمده دوران حکومت کوتاه مدت آن امام بزرگوار هم به جنگ با دشمنان اسلام طی شد، دوران امام حسن مجتبی علیهالسلام نیز دوران غربت بود، امام حسین علیهالسلام هم به طور مظلومانهای به شهادت رسیدند، به این ترتیب به شهادت تاریخ، در دوران امام زین سجاد علیهالسلام کار به جایی رسیده بود که تعداد انگشت شماری شیعه خالص زندگی میکردند و حتی علت سکوت آن حضرت در بسیاری از مواقع زنده ماندن این تعداد معدود و فراهم ماندن امکان ادامه فعالیت آنها بود. زمان امام باقر و امام صادق علیهالسلام نیز دورانی بود که مکتب شیعه از بُعد علمی ارتقا پیدا کرد، مباحث علمی موجب جذابیت شد و تعداد زیادی از مردم به مذهب برحق شیعه پیوستند و شیعیان سابق نیز در مسیر خود مستحکمتر فعالیت کردند.
در این میان اتفاق مبارکی در دوران امام رضا علیهالسلام روی داد. برخلاف آنکه گفته میشود صفویه عامل تشیع در میان مردم ایران است، من معتقدم ورود امام علی بن موسیالرضا علیهالسلام به سرزمین ایران موجب ایجاد و گسترش تشیع در ایران است. چنانکه نتیجه این ورود مبارک، مناظرات علمی و بحثهای منطقی با دانشمندانی از ادیان و فرقههای گوناگون و حتی خلیفه آن زمان بود.
*میتوان اینطور نتیجه گرفت که پذیرش ولایتعهدی از سوی امام علی بن موسیالرضا علیهالسلام از این جهت بود که زمینه چنین مناظراتی مطرح شود و به گسترش تشیع بیانجامد؟
همین طور است. آن حضرت با پذیرش ولایتعهدی توانستند بعد علمی و معنوی شیعه را بدون جنگ و خونریزی و دردسر در جامعه گسترش دهند. چنانکه جهان تشنه دریافت حقیقت ناب بود و یکی از برکتهای ورود امام علی بن موسیالرضا علیهالسلام در ایران، گسترش دامنه تشیع است.
چنانکه هجرت آن حضرت زمینهای برای ورود امامزادگان علیهمالسلام به ایران شد؛ امامزادگانی که تعداد زیادی از آنها پس از ورود امام رضا علیهالسلام به این سرزمین، برای دیدن آن حضرت و پیوستن به ایشان به ایران مهاجرت کردند. هرچند که تعدادی از آنها به شهادت رسیدند. نکته قابل توجه آن است که بسیاری از امامزادهها منتسب به امام موسی بن جعفر علیهالسلام هستند، مشخص است که آن حضرت این تعداد فرزند نداشته و این افراد نوادگان و از نسل آن حضرت هستند که به قصد دیدار و زیارت امام رضا علیهالسلام وارد ایران شدند. به این ترتیب میتوان نتیجه گرفت که وجود امام رضا علیهالسلام برای شیعه برکتهای فراوانی داشته است. چنانکه اگر آن حضرت به ایران نمیآمدند، گمان میرود که شیعه به این قدرت در ایران شکل نمیگرفت. تفکرات منفی درباره اسلام با برکت حضور امام رضا علیهالسلام و امامزادگان علیهمالسلام در ایران از بین رفت.
انتقال خلافت از مرکز خراسان به عراق نیز گفته میشود که طرحی بود که از سوی امام رضا علیهالسلام پیشنهاد شد و به این صورت در عراق، بحثهای علمی در فضای بازتری انجام میشد که به تبع آن، حضور مردم و بهرهمندی آنها از معارف شیعی بیشتر میشد. در مجموع امام رضا علیهالسلام را سیاستمدار اخلاقمداری میدانم که با سیاستی که ضمیمه به اخلاق کردند، موجب گسترش تشیع شدند.
* بعد از ورود امام رضا علیهالسلام به ایران با گسترش کمی و کیفی شیعیان مواجه هستیم. هم تعداد شیعیان افزوده شد و هم سطح معرفت این افراد ارتقا پیدا کرد. این اتفاق، زمینهای شد تا در دوران بعدی بتوانیم معارف و مضامین بالاتری را از جمله معارفی که ائمه بعدی مطرح کرده و آموزش دادند را درک کنیم. امام رضا علیهالسلام از چه راههایی برای تبیین چنین معارفی و آموزش مردم بهره بردند؟
آنچه در دوران امام رضا علیهالسلام بسیار بارز بوده، آزاد بودن مباحث و مناظرات علمی است. علم خودبهخود پردههای جهل را کنار میزند و امام رضا علیهالسلام از طریق همین مناظرات، مباحث را مطرح کرده و مخاطبان بسیاری را آگاه و هشیار کردند. اگر در جامعه امروز هم زمینه مناظرات از طریق تریبونهای آزادی که مقام معظم رهبری بارها بر آن تأکید فرمودهاند، فراهم شود بسیاری از مشکلات حل خواهد شد. اگر به تعبیر قرآن کریم جدال احسن توسط امام رضا علیهالسلام عملی نمیشد، زمینه بیان معارفی مانند جامعه کبیره مهیا نبود و ما امروز از آن بهره نمیبردیم.
چنین اقداماتی باید در جامعه امروز ما نهادینه شود. جای تأسف دارد که در این زمینه دچار نقصهایی هستیم. به این صورت که جنگهای علمی ما به جای فضای حقیقی به فضای مجازی کشیده شده است. یعنی به جای اینکه در قالب رسانهها عنوان شود، در محیط مجازی عنوان میشود که امکان مناظره صحیح را ندارند. اگر معتقد هستیم که آموزههای شیعی امکان دفاع از خود را دارد تا بر افکار و آرای باطل غلبه کند، نباید بترسیم و از اظهار آن هراسی به دل راه بدهیم . چه ما امروز این مباحث را مطرح کنیم و یا نه، ابهامات و شبهات توسط دشمنان مطرح میشود و آنها زمینه ضربه زدن به اسلام را فراهم میکنند. پس چه بهتر که با تأسی به امام رئوف و عالممان مناظراتی را برگزار کنیم که موجب نشر اسلام و سعادت مردم میشود.
*امام رضا علیهالسلام فرمودهاند: «رحم الله من احیاء امرنا؛ خداوند رحمت کند کسی را که امر را زنده میکند». میتوان گفت امروز احیای امر امام رضا علیهالسلام، احیای کرسیهای آزاداندیشی است و سبک زندگی رضوی از طریق برگزاری مناظرات اجرا میشود؟
بله. به تأسی از آن حضرت باید کرسیهای آزاداندیشی در موقعیتهایی که در معرض استفاده همه مردم باشد، نصب شود. اینکه هر کسی مطالب موردنظر را در وبسایتها و کرسیهای رسانههای منتسب به خود عنوان کنند، کار را جلو نمیبرد و ابهامات و شبهات را به طور اساسی و زمینهای پاسخ نمیدهد. به این صورت مردم همچنان در طلب حقیقت اموری مانند حجاب خواهند ماند. ولی وقتی مناظرات رو در رو باشد، انتخاب و تشخیص برای مردم ممکن خواهد بود. امام رضا علیهالسلام این گونه باعث تربیت شیعه شدند. به این ترتیب ترس از جدال احسن علمی به ضرر شیعه تمام میشود.
عدهای گمان میکنند خط قرمزی در مورد درخواست از عدهای از روحانیون و مراجع تقلید وجود دارد، در حالی که طبق آموزههای دینی چنین نیست. نبی مکرم اسلام صلیالله علیه و آله طبیب دوار بودند و اهلبیت علیهمالسلام همنشین و پاسخ دهنده به سؤالات و ابهامات مردم بودند. خطوط قرمز حریم حجاب و دزدی از بیتالمال است که بسیار در جامعه امروز شکسته شده است. حال که این اتفاق افتاده، باید مناظراتی را برگزار کرد تا افراد خوشفکر و کارشناس موضوعات مفید را مطرح کنند. به عنوان مثال در موضوع حجاب و عفاف به سادگی میتوان در این زمینه مناظرات موفقی برگزار کرد. چنانکه این روش امام رضا علیهالسلام است که میفرمودند از همه فرق و ادیان در مناظرات حضور داشته باشند؛ یهودیان، مسیحیان، زرتشتیان و... حضور پیدا میکردند و آن حضرت با باورها و اعتقادات خود این افراد استدلال کرده و متقاعدشان میکردند. بنابراین اشتباه است که گفته شود هرچه فضا را بازتر بگذاریم نگاهها عادیتر میشود؛ مگر در اروپا نگاهها عادی شد؟ این همه فیلم مستهجن از مرکز اروپا صادر میشود که نتیجه باز گذاشتن همین فضاست که امروز از آن دم میزنند، همجنسگرایی، ازدواج با حیوانات، افزایش فرزندان نامشروع و ... رهآورد شوم همین تفکرات است که میتوان در قالب مناظراتی آنها را تبیین کرد.
امروزه مردم در معرض رسانههای مختلف هستند و وقتی مباحث علمی و اخلاقی با استدلالهای قوی در این میدانها عنوان نشود، ضربههای بسیاری بر بدنه اخلاق و فرهنگ وارد میشود. چنانکه دشمنان در رسانههایی مانند شبکههای ماهوارهای، مطالبی را به نام امروزی بودن و تمدن به خورد جامعه ما میدهند. اگر میخواهیم سبک زندگی رضوی را اجرا کنیم، باید مناظرات علمی و تریبونهای منطقی را بر پا کنیم. رسانهها باید افرادی خوشفکر، کارشناس و مسلط بر مباحث را پیدا کنند که از طریق ابزار رسانه در قالب مناظراتی، مفاهیم و آموزههای دینی را ترویج بدهند. برای نصرت خدا و یاری دین باید برنامهریزیهای دقیق صورت بگیرد. در سیره امام رضا علیهالسلام هم مشاهده میکنیم که با تدبیر صحیح فرصت مناظره را به دست آوردند و اگر سکوت کردند برای بازماندن باب مناظره بود. در آن برهه نیاز به طرح مسائل علمی و رشادت در مباحث علمی بود که آن را به درستی و کمال در سیره آن حضرت مشاهده میکنیم.
*به هر حال امام رضا علیهالسلام از فرصت ولایتعهدی استفاده کردند و به اصطلاح عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد. مأمون خواست حکومت خودش را در نزد مردم قانونی و بر حق جلوه دهد، درحالیکه ناخواسته ناگزیر به میدان دادن به حضرت شد و باب مناظرات مفید را برای گسترش تشیع از طریق امام رضا علیهالسلام فراهم کرد. در این روزگار، ما چگونه باید کیس بودن مؤمنانه را به نمایش بگذاریم و تهدیدها را در جهت نشر آموزههای اسلامی به فرصت تبدیل کنیم؟
مشکل عمده ما در برگزاری مناظرات این است که ترس داریم، ترس اینکه مبادا بحران و مشکلی فراگیر شود و یا میخواهیم به بعضی مسائل دامن نزنیم. دامن نزدن به برخی موارد خوب و بهجاست، اما در شرایط امروز که مورد انواع تهاجم فرهنگی قرار گرفتهایم باید با شناخت کارشناسان دقیق و آشنا به سیاست و امور دینی، مناظراتی برگزار کنیم تا تهدیدها را به فرصتی جهت تبیین و بازنشر مفاهیم شیعی تبدیل کنیم. در رسانه نیز این امکان وجود دارد. در واقع ایجاد فضای باز در رسانهها میتواند فرصت مغتنمی برای این منظور باشد. این کار به تصمیمگیرنده عاقلی نیاز دارد تا با انتخاب کارشناسی که توانایی مباحثه را داشته باشد، امکان مناظره موفق را فراهم کند. این کار مصداق همان عدو شود سبب خیر است، تا اگر دشمن شبههای مطرح کرد ما بتوانیم آن را بهطور ریشهای و اساسی برای مردم مطرح کنیم. به این ترتیب اگر کسی حجاب را انتخاب کرد، به دلیل درک او از حجاب و عفاف باشد نه آنکه تحت زور دانشگاهها یا فضای جامعه باشد. اگر اعلام شود که در فلان دانشگاه هر کسی با هر پوششی میخواهد حاضر شود، مشخص است که عدهای هوای نفسپرست هستند و عدهای واقعاً مجاب شدهاند حجاب خوب نیست. باید روی این عده که درک درستی از حجاب ندارند کار کنیم و آنها را آگاه و هشیار کنیم، با آنهایی که دنبال هوای نفس هستند میتوان از لحاظ امنیتی مقابله کرد چون کارشان هنجارشکنی است. اگر فضای مناظره در بسیاری زمینهها باز نشود، دیر است و فرصت را از دست خواهیم داد.
*یکی از نکاتی که از مطالعه و بررسی روایات منسوب به امام رضا علیهالسلام به دست میآید، آن است که آن حضرت مسائل را به طور ریشهای مطرح میکردند و با باورهای طرف مقابل، او را مجاب میکردند. یعنی علاوه بر اینکه باید مناظره کارشناسی انجام شود، باید مسائل ریشهای و بنیادین مطرح شوند تا حتی اگر طرف مقابل در مناظره مجاب نشد، مخاطبان حق را درک کند. این در حالی است که فرافکنی و مغلطهکاری یکی از شیوههای مناظره اهل باطل است که امروزه حتی در میان برخی چهرههای متدین هم دیده میشود که مشکلات فرهنگی را با ارجاع دادن به بحران اقتصادی نادیده میگیرند یا مسائل در حوزه سیاست را با بهانه مشکل فرهنگی، حلنشده باقی میگذارند. برای مقابله با این گونه مغلطهکاریها تا چه اندازه به مناظره کارشناسی صحیح نیاز است؟
باید میان این گونه مسائل تفکیک ایجاد کرد و این هم مسئولیتی بر عهده رسانههاست. طرح این سؤال که دزدی از بیتالمال بدتر است یا بدحجابی، نهتنها مشکلی را حل نمیکند، بلکه به مسائل دامن میزند. هر دوی این اعمال بد است ولی باید این تفکیک را در ذهن مردم جا انداخت که عبادت شخصی ربطی به عملکرد اشتباه دیگران ندارد و اشتباه دیگران را نباید زمینهای برای توجیه عمل بد خودمان کنیم. این تفکیک خود به خود در مناظرات اتفاق خواهد افتاد. باید عنوان شود که همانگونه که مشکل اقتصادی به معاش خانواده ضربه میرساند، بدحجابی و بیحجابی هم به کیان خانوادهها ضربه میزند و به سلامت فکری و چشمی مردان و زنان جامعه ما آسیب میرساند. تا زمانی که مناظرات انجام نشود و تا اجازه ندهیم این مباحث با شفافیت عنوان شود، دشمن سوءاستفاده خواهد کرد. مردم زمانی متوجه این نکات میشوند که رسانههای داخلی فعالتر شده و این موارد را به اطلاع مردم برسانند.
از طرف دیگر مردم ایران از قدیمالایام مردمی هشیار بوده و در برخی موارد مثل خانواده و غیرت حساس بودهاند. میتوان از این موارد استفاده کرد. به عنوان مثال از غیرت مردان برای حفظ حریم خانواده و مبارزه با بدحجابی استفاده شود. به این ترتیب میتوان مردان و زنان ایرانی را علیه بدحجابی برانگیخت، بدون اینکه تلاش زیادی به خرج داده شود و یا از ابزار و شیوه به خصوصی برای آنها استفاده شود. وقتی پدر و مادری بدانند که اگر دخترشان با آموزههای بیحجابی که از رسانههای ماهوارهای دریافت کرده از خانه بیرون بیاید چه نگاههایی به او میشود و در معرض چه خطراتی قرار میگیرد، طبیعتاً خودشان با بیحجابی مقابله کرده و سعی میکنند فرزندشان را با حجاب آشنا کنند تا در امان بماند. ظرافتهای این چنینی موجب میشود، تفکیکهای لازم در موارد فرهنگی و اقتصادی و سیاسی هم صورت بگیرد. چنانکه خانوادهها خود این تفکیک را متوجه خواهند شد.
*نکته دیگری که با مرور سبک زندگی و سیره امام رضا علیهالسلام به دست میآید، آن است که آن حضرت جلوه رأفت خداوند هستند. نمونههای رأفت امام رضا علیهالسلام را علاوه بر شیوه بیان و سخن گفتن آن حضرت، میتوان در برخورد با مردم هم مشاهده کرد. چنانکه عده بسیاری در اثر رأفت حضرت به ایشان علاقهمند شده، به آموزههای ایشان گوش دادند و شیعه شدند. امروز کمکاریهایی هم در این زمینه از سوی متدینین و برخی چهرههای دینی دیده میشود. این رأفت رضوی را تا چه اندازه در سیره عالمان دینی میتوان مشاهده کرد و تا چه اندازه از ابزار رأفت در جذب مردم به دین میتوان بهره برد؟
نکتهای که عدهای از عالمان دینی و دفتر مراجع از آن غافل شدهاند یا غفلتهایی انجام میدهند، استفاده از همین قدرت جذب است. به عنوان مثال در ماجرای زلزله کرمانشاه از دفتر مراجع حضوری مشاهده نشد، این در حالی بود که مقام معظم رهبری با آن موقعیت حساس، با آن درجه بالای علمی و مرجعیت و سن بالا با پای پیاده میان مردم کرمانشاه وارد شدند، با آنها رودررو سخن گفتند و از هیچ خطری در این زمینه هراسی نداشتند. چرا از مقام معظم رهبری درس نمیگیریم؟ چرا برخی از روحانیون که دم از انقلابی بودن میزنند در این زمینه وارد نمیشوند؟ در این ماجرا افرادی مثل حاج حسین یکتا، میثم مطیعی و افراد دیگری وارد صحنه شدند، کمکهای مردم عادی را دریافت کردند و به دست نیازمندان و زلزلهزدهها رساندند و به این ترتیب نقش خود را به خوبی ایفا کردند. اما دفاتر مراجع چه کاری انجام دادند؟ مردم از ما سؤال میکنند که وجوهات شرعی که مردم در قالب خمس و زکات و... پرداخت میکنند، چرا با برگ خرید اعلام نمیشود؟ به عنوان مثال خوب است اعلام شود که دفتر فلان مرجع تقلید چه کارهایی در ساخت و ساز مدرسه و مسجد در مناطق نیازمند انجام دادهاند. این شفافیت در فعالیت، در کنار حضور فعال در میان مردم، موجب جذب افراد به سوی دین میشود. متأسفانه خطوط قرمز بیجایی ایجاد کردهایم که گویی مانع از سؤال کردن میشود. در حالی که حتی حضرت امیرالمؤمنین امام علی علیهالسلام میفرمودند که به من انتقاد کنید. هرچند نقدی به آن حضرت وارد نبود، ولی باب نقد را خود حضرت با بزرگمردی باز گذاشتند. وقتی میتوانیم از آن حضرت و یا سایر اهلبیت علیهمالسلام سؤال کنیم و آن بزرگان جواب مردم را به درستی و شفافیت میدادند، چرا از ایشان درس نمیگیریم؟ حتی عدهای امام حسین علیهالسلام را نقد میکردند و میخواستند مانع از رفتن آن حضرت به سمت کوفه شوند، اما آن حضرت جواب آنها را با ذکر دلایل میدادند.
*این نکته نشان میدهد که مکتب تشیع به قدری بالندگی و رشد فکری دارد که امام معصوم علیهالسلام به مردم اجازه میدهد از او سؤال شود و پاسخ بدهند. ما در تأسی به این سیره چقدر موفق بودهایم؟
امام معصوم علیهالسلام نمیخواهد نکته مبهمی برای کسی باقی بماند تا مردم با علم و دانش، حقیقت دین را درک کرده و بفهمند. ما هم باید از افرادی که در جامعه مؤثر هستند، سؤال کنیم. اینکه صرفاً گفته شود فلان عمل بانکی، ربا محسوب میشود، ساده است. این مطلب را که مقام معظم رهبری به عنوان مرجع بزرگ تقلید فرمودهاند، سایر مراجع بر آن تأکید کردهاند. اما اتفاق نیفتاد که یک مرجع تقلید در عمل مبارزه با ربا را نشان دهد و مثلاً به نشانه اعتراض مقابل بانک مرکزی برود. این کار تا چه اندازه میتواند مردم خوشحال کند و موجب جذب آنها به اخلاق دینی شود؟ چقدر از این طریق دیدگاه افراد نسبت به دین تغییر میکند و تصحیح میشود؟
وقتی مقام معظم رهبری به قم سفر کردند، طرح هجرت را برای آیتالله مجتهدی (ره) دادند تا هر طلبهای بعد از تمام شدن تحصیلش در قم، به شهر خود برگردد. چرا که مردم تمام شهرها به طلبه و روحانی عالم به دین نیاز دارند. چرا در شهرهای دورتر از قم و مشهد، عالم دینی آشنا به اصول و قواعد وجود ندارد؟ اما فلان شخصیت که فعالیت ضد دینی دارد در دسترس مردم است و میتواند به سادگی مردم را گمراه کند.
*این در حالی است که در توصیههای دینی تأکید بسیاری بر دسترس بودن عالمان دینی برای مردم شده است.
همین طور است. امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف برای سید اصفهانی نامه نوشته و اینطور دستور دادند که: «أرخص نفسک للناس و اجلس فی دهلیزک واقض حوائج الناس إنّا ننصرک» یعنی خود را برای مردم ارزان و وقتت را خالی کن و در دهلیز خانه خود بنشین و مشکلات مردم را اصلاح کن، آن وقت ما تو را یاری خواهیم کرد. به نظرم میرسد آن حضرت یاری نمیکنند و بعضی نصرتها صورت نمیگیرد، به این دلیل است که حضرت مشاهده میکنند عالمان دینی آن طور که باید در دسترس مردم نیستند. درحالیکه مشاهده میکنیم مقام معظم رهبری با همه اقشار مردم دیدار دارند. دانشجو در مقابل آن بزرگوار میایستد و انتقاد میکند، کسی میخواهد با او مقابله کند، خود آقا میفرماید بگذارید حرفش را بزند. اما مرجع دیگر به گونهای رفتار میکند که نمیتوان او را دید و سؤالی پرسید. در قم بیشتر از 200 رساله وجود دارد و این تعداد افراد مدعی مرجعیت هستند، اما بهندرت میتوان در دسترس پیدا کرد و مقابلش حرفی زد. اما میبینیم ممکن است بعضی حرفها موجب دلشکستگی آقا شود ولی با این حال به مردم اجازه میدهند حرف بزنند، بپرسند و انتقاد کنند. این سیره اهلبیت علیهمالسلام است، نه آنکه در رفتار دفتر مراجع دیده میشود. این فضای باز امروز در جامعه دیده نمیشود. در حالی که لازم است مردم، مراجع را بیشتر در میان خود احساس کنند. نمیتوان گوشهای نشست و گفت این گونه باشید و آنگونه نباشید. این گونه باش تا بقیه هم این گونه باشند.
مردم امثال بنده را در پای منبر و خیابان پیدا میکنند، تشکر میکنند، نقد میکنند و... مشکل ما افرادی هستند که در دسترس نیستند. مثلاً وزیر و مدیر و مسئول باید در میان مردم حاضر شوند و سرزده به سراغ آنها بروند تا مشکل و مصائب آنها را بدانند. علما، مراجع، طلبهها، منبریها، وزرا، مدیران و مسئولان باید حضور فعال در میان مردم داشته باشند. اگر به شکل فعلی ادامه بدهیم نهتنها به سیره امام رضا علیهالسلام عمل نکرده ایم، بلکه خیانت به شهدا و مسیر انقلاب اسلامی است که این همه زحمت برای آن کشیده شده است و اگر خدایی نکرده ضربهای ببیند همه ما در آن مقصر هستیم. اهلبیت علیهمالسلام این گونه نبودند و حضرت امیرالمؤمنین علیهالسلام حتی با افرادی که خلافت آن حضرت را رد میکردند، گفتوگو میکردند. حتی در برخی موارد که لازم بود مشاوره بدهند تا اشتباه نکنند، از این اقدام هم کوتاهی نمیکردند.
*به هر حال عدهای از روحانیون فعال و انقلابی و خانمهای محجبه در دسترس مردم هستند. نقدها به این افراد وارد میشود و کوتاهی سایرین به حساب اینها گذاشته میشود.
درست است. ما به عنوان قشری که در دسترس مردم هستیم، ضربه عملکرد بد دیگران را میخوریم. اگر دیگران درست عمل میکردند، امروز قشر مظلوم متدین مورد حمله نبودند. سید بزرگوار ما، مقام معظم رهبری، در میان حادثهدیدههای کرمانشاه حاضر شدند. چرا سایرین از دفتر مراجع تقلید نرفتند؟ اگر بحث سن است که مقام معظم رهبری هم سن بالایی دارند، از لحاظ علمی به شهادت بسیاری از شاگردان ایشان از بقیه بسیار بالاتر و قویتر هستند، از لحاظ بهروز بودن قویتر هستند، بیان قویتری دارند و موقعیتشان هم حساستر از سایرین است. زمانی که حضرت آقا به کرمانشاه آمدند، من فاصله کمی با ایشان داشتم. مشاهده میکردم که چقدر در معرض خطر میتوانستند باشند. اما ایشان ترسی از این حملات نداشتند. یعنی رهبر کشور، جانش را کف دستش گذاشت و به میدان آمد تا کارها را پیگیری کند و به مردم دلگرمی بدهد. بقیه باید از ایشان درس بگیرند.
* چه محدودیتی برای این گونه حضورهای فعالانه وجود دارد؟ به هر حال همگی رصد کرده و میدانیم که این حضور فعالانه تا چه اندازه آثار و برکات دارد که با هزار منبر هم نمیتوان آن را تحقق بخشید.
من هم اصلاً این موضع را درک نمیکنم و نمیفهمم که چرا اهمالکاری میشود. امروز بسیاری بانکها وامهایی میدهند که مصداق رباست. صرف گفتن از سوی مراجع فایده و اثرگذاری مطلوب را ندارد. تا کمک نشود، مردم مجبورند وام بانکی بگیرند و به ربا تن بدهند. از طرف دیگر وجوهات شرعی صرفاً برای طلبهها نیست. وجوهات دریافتی عدد بالایی است که هزینه کردن آن برای چاپ رساله و طلبههایی که درسشان تمام شده ولی به شهر خودشان برنمیگردند، بیفایده است. در اینترنت هم میتوان پاسخ استفتائات را پیدا کرد. از سوی دیگر طلبهها بعد از تمام شدن درسشان باید به شهر خودشان برگردند تا هزینه حوزههای علمیه کم شود. به این ترتیب راههای زیادی وجود دارد تا از اندوختههای مالی برای تقویت بنیان تشیع و انقلاب اسلامی استفاده کنیم.
ما که بارها مرور کرده و خواندهایم اهلبیت علیهمالسلام در میان مردم بودند، ازجمله حضرت امیرالمؤمنین علیهالسلام به میان فقرا میرفتند، سر سفره آنها مینشستند و حرفشان را میشنیدند. اما این درسها را در عمل اجرا نمیکنیم.
*همین مردم فقیر بودند که هشیارانه به اهلبیت علیهمالسلام میپیوستند و حق را درک میکردند. چنین استعدادی در مردم دارا و ثروتمند کمتر وجود دارد یا علاقه به ثروت و قدرت مانع آنهاست؟
غالب قوانین فقه به ضرر پولدارهاست، مگر متدینین آنها. چون اگر ربا نباشد، نمیتواند پول خود را زیاد کند یا احتکار به نفع این افراد است. چنانکه خدای متعال میفرماید «ان الانسان لیطغی، ان رأه استغنی» بهراستی که انسان سرکش و مغرور میشود هنگامی که خود را در غنا و دارایی ببیند. غالباً اهل ثروت و تمکن مالی با دین عجین نمیشوند ولی افراد فقیر این گونه نیستند. طرفداران اهلبیت علیهمالسلام اغلب فقرا بودند به این دلیل که مورد لطف و رأفت و دستگیری آن بزرگواران قرار میگرفتند، با همین انس در پای سخنان و تعالیم آنها مینشستند و در دین استوار میشدند. در مورد ظهور امام زمان عجل الله تعالی علیه نیز گفته شده که آن حضرت برای رسیدگی به امور ضعفا ظهور خواهد کرد. این اتفاق به آن دلیل است که آن بزرگواران در بین مردم بودند. هرچند که به همان اندازه عملکرد مثبت جامعه دینی و روحانیت موجب جذب افراد به دین میشود، عملکرد بد جامعه دینی موجب میشود حتی فقرا از دین فاصله بگیرند. بر همین اساس نیاز به حضور مراجع تقلید و عالمان دینی در میان مردم و در بطن جامعه به شدت احساس میشود. چون دوره منبرهای یک طرفه گذشته است. باید در دهه گرفتنها یک روز تعیین شود تا مردم با منبریها سخن بگویند و از آنها سؤال کنند. این اتفاق موجب میشود منبریها با نیازهای مردم آشنا شوند. این سیستم قدیمی منبر یک طرفه باید از بین برود. عمده مشکل جامعه امروز ما این است که مراجع و روحانیت یک طرفه ورود به مطالب میکنند. امام رضا علیهالسلام و سایر اهلبیت علیهمالسلام این گونه نبودند که ما مردم در ارتباط با مردم نباشند. همان طور که پیغمبر اسلام صلیالله علیه و آله طبیب دوار بود. یعنی نهتنها یک جا نمینشست تا مردم به او مراجعه کنند، بلکه خودش در میان مردم میگشت و با آنها نشست و برخاست میکرد تا دردهای معنوی و نیازهای آنها را بشناسد و علاج کند و راه سعادت را نشان بدهد.
گفت و گو از مریم مرتضوی