۰۴ آذر ۱۴۰۳ ۲۳ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۲۸ : ۰۴
از دیگر سو مشرکان قریش به سرگردگی ابوسفیان که کینه زیادی از پیامبر(ص) و مسلمانان در دل داشتند، مستعد پذیرش پیشنهاد یهودیان مبنی بر جنگ علیه مسلمانان را بودند. لذا زمانی که یهودیان به مکه نزد ابوسفیان رفتند، پیشنهاد آنان را قبول کرد؛ از این رو پس از این معاهده خباثتآلود با تطمیع و تهدید سایر قبال و احزاب عرب بر تعداد لشکریان خود افزودند تا جایی که جمعیت آنان به بیش از سه برابر جنگ اُحد رسید و بالاخره با این جمعیت به سمت مدینه لشکرکشی کردند.
سوره احزاب (اینجا) تصویر مناسبی از ابعاد گسترده دینی و سیاسی این جنگ را ارائه داده است که توجه به این آیات عبرتآموز و معرفتزاست و تبیین مناسبی به مسلمانان عصر حاضر در برخورد با دشمنان اسلام و نیز معضلات سیاسی و اقتصادی ارائه میدهد.
خداوند
در آیه9 ماجرای این جنگ را با امدادهای غیبی خویش بر اهل ایمان آغاز
میکند و تا آیه11 به دنبال آن است چندین معرفت را به اهل ایمان انتقال دهد
که یکی از آنان ابتلای مؤمنان در صحنههای سخت نبرد مقابل جبهه باطل است؛
خداوند در آیه نهم این سوره پس از آنکه از امدادهای غیبی خویش بر اهل ایمان
در جنگ احزاب صحبت به میان میآورد، در ادامه از شدت صحنه این نبرد سخن
میگوید که در ادامه این آیات را مرور میکنیم.
یا
أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اذْکُرُوا نِعْمَهَ اللّهِ عَلَیْکُمْ إِذْ
جاءَتْکُمْ جُنُودٌ فَأَرْسَلْنا عَلَیْهِمْ رِیحاً وَ جُنُوداً لَمْ
تَرَوْها وَ کانَ اللّهُ بِما تَعْمَلُونَ بَصِیراً«9»؛ ای
کسانی که ایمان آورده اید! نعمت خدا را بر خود به یاد آورید،آن گاه که
(دشمنان شما در قالب)لشکریانی به سراغتان آمدند،ولی ما(برای دفاع از
شما)تند بادی(سخت)و لشکریانی که آنها را نمی دیدید بر آنان فرستادیم،(و
بدین وسیله دشمنان را قلع و قمع کردیم)،و خداوند به آنچه انجام می دهید
بیناست. إِذْ
جاؤُکُمْ مِنْ فَوْقِکُمْ وَ مِنْ أَسْفَلَ مِنْکُمْ وَ إِذْ زاغَتِ
الْأَبْصارُ وَ بَلَغَتِ الْقُلُوبُ الْحَناجِرَ وَ تَظُنُّونَ بِاللّهِ
الظُّنُونَا«10»؛آن گاه که دشمنان از بالا و
پایین(شهر)شما به سراغتان آمدند(و مدینه را محاصره کردند)،و آن گاه که
چشمها(از ترس)خیره شده بود و جانها به حنجرهها رسیده بود،و به خداوند
گمانهای(بدی)میبردید
مهمترین نکتهای که در این دو آیه به چشم میآید آن است که اول اینکه باید دست خداوند را در تمام صحنههای سیاسی و اجتماعی مشاهده کرد. دوم اینکه در صحنههای سخت سیاسی و اجتماعی باید دست خداوند متعال بر قضایا دیده شود و از او استمداد طلبید. متأسفانه در حال حاضر عمده سیاستمداران و اندیشمندان اجتماعی ما دست قدرت خداوند در جریانات جاری در کشور و خارج از کشور را نادیده میگیرند و سعی میکنند با اتکا بر دانش و فهم خویش بر معضلات فائق آیند و یا خالق فرصتی مناسب برای جامعه باشند. لذا به دلیل این چالش و ضعف ایمانی، زمانی که با چالشهای اساسی مواجه میشوند خود و جامعه را با التهاب مواجه میکنند؛ حاصل این عملکرد در نهایت منجر به این خواهد شد که عموماً نسبت به دست نصرت خداوند بدگمان میشوند و ادامه این امر باعث ایجاد جنبشهای سیاسی و حزبی میشود.
خداوند در آیه بعد، حکمت این صحنههای سخت را در آزمودن و ابتلای مؤمنان مطرح میکند و میفرماید: هُنالِکَ ابْتُلِیَ الْمُؤْمِنُونَ وَ زُلْزِلُوا زِلْزالاً شَدِیداً«11»؛ آنجا بود که مؤمنان آزمایش شدند و به لرزه سختی دچار شدند.
افراد در صحنههای سخت دچار زلزله درونی میشوند
پیش از این علیرضا شریف، پژوهشگر قرآنی و دکترای تخصصی الهیات گرایش علوم قرآن و حدیث در گفتوگو با خبرنگار فرهنگی تسنیم با
اشاره به این آیات گفت: شدت و سختی صحنهای که خداوند در این آیات ترسیم
میکند، بسیار عجیب است. یعنی صحنهای بود که عده زیادی از مؤمنین از شدت
ترس به خداوند گمان بد بردند. اما در آیه بعد حکمت این ابتلا را اینگونه
بیان میکند: «هُنالِکَ ابْتُلِی الْمُؤْمِنُونَ وَ زُلْزِلُوا زِلْزالاً شَدیدًا؛
آنجا [بود که] مؤمنان در آزمایش قرار گرفتند و سخت تکان خوردند.» منظور
خداوند از «زلزله» در این آیه یک حالت درونی سخت است که افراد در برخی
صحنههای زندگی دچارش میشوند
وی با اشاره به دو جنبه مهم از علت اینکه چرا در زمان وقوع ابتلا باید نعمت خدا را به یاد آورد، گفت: اولاً بایدبه این علت باشد که فرد مؤمن به خودش دائم تذکر بدهد که بدان و حواست باشد، این ابتلا از جانب خداست همان خدای مهربانی که روزی چند بار در نمازها او را به عنوان رحمان و رحیم توصیف میکنیم، همان خدایی که در روایات آمده از مادر مهربانتر است، گاهی اوقات اراده کرده که مؤمن را کمی تکان بدهد و مؤمنی که به دلایل مختلف دچار غفلت شده از خواب غفلت بیدار کند. این مسأله در سطح کلان جامعه نیز مصداق دارد.
عدم فهم درسهای خداوند آزمونهای بشری را سختتر میکند
شریف ادامه داد: دوم اینکه خود این بلا و ابتلا هم نعمت است. در قالب یک
مثال توضیح این موضوع را عرض کنم. فرض کنید در یک هتل عدهای مشغول
استراحتند و خواب هستند. ناگهان صدای زنگ اخطار و اعلام حریق بلند میشود.
کسانی که خواب بودند با ناراحتی و اکراه بیدار شده و شروع به بد و بیراه
گفتن میکنند. آنها این سر و صدا ها رو مزاحم میدانند و برای خودشان
عذاب و مانع استراحت و آرامش تلقی میکنند. در حالی که وقتی متوجه خطر
شوند، از این زنگ هشدار دهنده که باعث بیدار شدنشان و نجات از یک خطر و
حادثه بسیار بزرگتر شده به عنوان نعمتی بزرگ سخن خواهند گفت. پس خود این
بلا که الان در حقیقت هشداری است برای مؤمنین، نعمت است، زیرا باعث بیداری
افراد میشود تا از خطری بسیار بزرگتر جان سالم به در ببرند. این بلاها
یا همان زنگ خطر، هشداری از بلایی یا عذابی عظیمتر است. خداوند مؤمنین را
صدا میزند اما اگر این صدا شنیده نشود، خداوند صدایش را بلندتر میکند.
آن قدر ادامه میدهد تا صدایش شنیده شود.
اما در این بین خداوند منافقان را گروهی بزدل معرفی میکند که مدام در پی ناامید کردن مؤمنان هستند؛ نه خود شجاعت برخورد با دشمنان را دارند و نه میگذارند دیگران به صحنه نبرد وارد شوند. اکنون که دشمنان داخلی و خارجی، کشورمان را با چالشهای اقتصادی و سیاسی مواجه کردهاند، منافقان داخلی همین رفتار منفی را پیش گرفتهاند که مطمئناً در آخر ذلت آنان را به همراه خواهد داشت.