۰۳ آذر ۱۴۰۳ ۲۲ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۲۴ : ۰۷
* آيه
كَانَ الْنَّاسُ أُمَّةً وَحِدَةً فَبَعَثَ اللَّهُ الْنَّبِيِّينَ مُبَشِّرِينَ وَمُنْذِرِينَ وَأَنْزَلَ مَعَهُمُ الْكِتَبَ بِالْحَقِّ لِيَحْكُمَ بَيْنَ الْنَّاسِ فِيمَا اخْتَلَفُوا فِيهِ وَمَا اخْتَلَفَ فِيهِ إِلّا الَّذِينَ أُوتُوهُ مِنْ بَعْدِ مَا جَآءَتْهُمُ الْبَيِّنَتُ بَغْياً بَيْنَهُمْ فَهَدَى اللَّهُ الَّذِينَ ءَامَنُوا لِمَا اخْتَلَفُوا فِيهِ مِنَ الْحَقِّ بِإِذْنِهِ وَاللَّهُ يَهْدِى مَنْ يَشَاءُ إِلى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ
* ترجمه
مردم (در آغاز) امّتى یگانه و یكدست بودند (و در میان آنها تضاد و درگیرى نبود. سپس در میان آنها اختلافات بوجود آمد،) پس خداوند پیامبران را بشارت آور و بیم دهنده برانگیخت و با آنان كتاب آسمانى را به حقّ نازل نمود تا میان مردم در آنچه اختلاف داشتند حكم كند. و در آن (كتاب) اختلاف نكردند مگر كسانى كه به آنان داده شده بود، (آن هم) پس از آنكه دلائل روشن برایشان آمد، (و بخاطر) حسادتى كه میانشان بود. پس خداوند آنهایى را كه ایمان آورده بودند، به حقیقت آنچه مورد اختلاف بود، به خواست خود هدایت نمود. (امّا افراد بى ایمان، همچنان در گمراهى و اختلاف باقى ماندند.) و خداوند هركس را بخواهد به راه راست هدایت مى كند.
* نکته ها
آنچه از این آیه استفاده مىشود این است كه مردم در ابتدا زندگى ساده و بسیطى داشتند، ولى كمكم در اثر كثرت افراد و ازدیاد سلیقه ها، اختلافات و درگیرى ها پیش آمد. در برخى از روایات، این زمان به دوران قبل از حضرت نوح علیه السلام تطبیق شده كه در آن زمان، مردم زندگى ساده و محدودى داشته و در بى خبرى به سر مى بردند. [تفسیر نورالثقلین، ج1، ص209] سپس افراد بر سر بهرهگیرى از منابع طبیعى و اینكه هركسى مى خواست دیگرى را به استخدام خود درآورده و از منافع او بهره ببرد، اختلاف كرده و جوامع و طبقات پیش آمد. لازمه ى زندگى اجتماعى، وجود قانون محكم و عادلانه اى است كه بتواند اختلافات را حل نماید، خداوند پیامبران را براى حل اختلافات و رفع درگیرى ها، مبعوث نمود و كتاب هاى آسمانى را نازل نمود، ولى گروهى آگاهانه و از سر لجاجت، در برابر انذار و تبشیر پیامبران مقاومت كرده و خود بوجود آورنده ى اختلافات دیگرى نیز شدند. امّا خداوند با لطف خویش افرادى كه مستعد و پذیراى هدایت بودند، هدایت نمود و آنهایى كه در اثر حسادت و یا ظلم مقابله مى كردند، به حال خود رها كرد تا كیفر خود را ببینند.
انتقاد قرآن، از اختلاف لجوجانه اى است كه انسان حاضر به پذیرش داورى انبیاء و قانون خداوند نباشد وگرنه اختلافى كه عاقبت تسلیم عدالت شود، اشكالى ندارد. همچون اختلاف دو كفّه ى ترازو كه در حركت هاى متضادّ خود، دنبال رسیدن به عدالت هستند. «فهدى اللّه... لما اختلفوا فیه»
* پيام ها
1- قانون و تمدن هاى بشرى، قادر بر حل اختلافات نیستند. زیرا هر گروه و فردى به دنبال خواستهاى خود است. حل اختلافات باید از طریق قانون الهى و داورى انبیا صورت گیرد. قانونى كه مصون از تحریف و خطاست و داورى كه از هوا و هوس و اغراض نفسانى معصوم است. «فبعث اللَّه النبیّین... معهم الكتاب»
2- بهترین راه حل اختلاف، تقویت ایمان به معاد است. انبیا براى پیشگیرى از اختلافات، از بشارت و براى درمان آنها، از انذار استفاده مى كنند. «مبشّرین ومنذرین... لیحكم بین النّاس»
3- خطوط كلّى اهداف انبیاء یكى است. «النبیّین مبشرین و منذرین»
4- داورى انبیاء، در چارچوب قوانین آسمانى است. «انزل معهم الكتاب لیحكم»
5 - یكى از وظایف انبیاء، ایجاد وحدت و تفرقه زدایى است. «لیحكم... فیما اختلفوا»
6- قضاوت همه انبیاء، یك گونه است. فرمود: «لیحكم» ونفرمود: «لیحكموا»
7- بدترین نوع اختلاف، اختلاف آگاهانهاى است كه بخاطر حسادت و ظلم بوجود مى آید. «ما اختلف فیه... من بعد ما جائتهم البیّنات بغیاً بینهم»
8 - در بین مؤمنان هم اختلاف پیدا مىشود، ولى در پرتو ولایت خداوند، رهبرى مى شوند. «فهدى اللّه... لما اختلفوا فیه»
9- ایمان، زمینه برخوردارى از هدایت خاصّ الهى است. «فهدى اللَّه الذین آمنوا»
10- گرچه هدایت همه افراد به خواست خداوند است، ولى خواست خداوند بر اساس حكمت است. «یهدى من یشاء»
11- صراط مستقیم، پایان دهنده اختلافات است. «اختلفوا... یهدى... صراطمستقیم»