۰۴ آذر ۱۴۰۳ ۲۳ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۱۵ : ۰۴
اگر از ما سوال کنند که در این مقطع زمانی چرا از امام زمان بحث می کنیم، این سوال را می توان از سه جهت پاسخ داد.
مهمترین منابع دینی ما قرآن و روایات است پس بخشی از پاسخگویی ما از مبنع قرآنی است و بخشی از منظر روایی و بخشی از پاسخ ما مربوط به این است که شاخصه هویت ما بحث امامت است و ما هم اگر شیعه هستیم باید در مورد امامت بحث داشته باشیم.
قرآن، شرورترین موجودات زنده را اینگونه معرفی می کند و می فرماید شرترین و شرورترین موجود زنده کسانی هستند که خردورزی ندارند و اهل تعقل ندارد. در سوره انفال آیه ۲۲ آمده است که بدترین جنبنده نزد خدا بی تردید کران و لال هایی هستند که اندیشه و فکر را به کار نمی بزند. منظور کسانی که توانایی شنوایی و کلام ندارند نیست، از نظر منطق قرآن حتی اگر انسان بتواند بشنود و حرف بزند ولی قوه عقل را به کار نگیرد از نظر قران این افراد کر و لال هستند. آدمی که تعقل نکند حرف حق را نمی شنود و حرف حق را نمی گوید و از نظر قران این موجودات در واقع کر و لال هستند.
وقتی به قرآن رجوع می کنیم از ما سوال می شود که چرا تعقل نمی کنید؟ و در جاهای مختلف قرآن، تمام امتیازات برای «قوم یعقلون» یعنی کسانی که قوه عقل را به کار می گیرند قرار داده شده است و تمام مذمت را برای «انهم لایعقلون» کسانی که قوه عقل را به کار نمی گیرند قرار داده است.
با حفظ این مقدمه که باید تعقل کرد، یکی از زمینه های تعقل خود قرآن است. بخشی از آیات هست که اگر تاویل یا تطبیق آن به وجود امام زمان بازنگردد، آیه ابتر است و تحقق خارجی پیدا نخواهد کرد. قران کریم مجموعه ای از آیات ذهنی نیست بلکه باید تحقق خارجی پیدا کند. این با تعقل به دست می آید که باید در آیات تعقل کرد.
دو کتاب امام زمان را در سیمای قرآن کریم معرفی می کند، یکی کتاب «سیمای حضرت مهدی در قران» تالیف سید هاشم بحرانی و ترجمه سید مهدی حائری قزوینی نشر آفاق است که ۱۳۴ آیه را در این کتاب بررسی کرده و بر استناد روایات تاویل آنها را امام زمان قرارداده است. کتاب دوم «بقیه الله در آیات قرآنی» اثر علی اصغر اکبری است که تاویل ۲۵۷ آیه را امام عصر قرار داده است.
از آیات قرآن در این موضوع من به سه آیه اشاره می کنم.
آیه اول در سوره مبارکه توبه آیه ۳۳ است. «هُوَ الَّذی أَرسَلَ رَسولَهُ بِالهُدی وَدینِ الحَقِّ لِیُظهِرَهُ عَلَی الدّینِ کُلِّهِ وَلَو کَرِهَ المُشرِکونَ» این آیه با همین الفاظ در سوره صف آیه ۹ نیز آمده است. یعنی دو بار این آیه در قران تکرار شده است. با کمی تفاوت و تغییر در الفاظ در سوره مبارکه فتح آیه ۲۸ آمده است.
آیه می گوید اوست کسی که پیامبر خود را همراه با هدایت و دین حق فرستاد، تا آن را بر هرآنچه دین است پیروز گرداند، اگرچه مشرکان از این مطلب ناخشنود باشند.
آیه از یک رویداد بسیار مهم خبر می دهد و آن وحدت در ادیان است. همه ادیان مندک می شوند و مقهور دین حق اسلام می شوند. یعنی روزی می شود که آن روز دین همه مردم دین حق است و پیامبر صاحب آن است.
مسلم تمام پیروزی های پیامبر و مسلمین در زمان صدر اسلام، منطقه ای بوده است و حتی بعد از پیامبر اسلام اگر پیروزهایی برای مسلمین اتفاق افتاده منطقه اس و مقطعی بوده است. در یک دوره ای اسلام به قلب اروپا که اندلس باشد رفت اما اسلام در آنجا افول کرد. اما خدا در این آیه می فرماید، دینی باقی می ماند و تفوق بر همه ادیان می یابد.
سوال اینجاست که این امر در چه زمانی رخ می دهد؟ با تعقل در تاریخ و با بکارگیری انصاف در محکمه وجدان به وضوح می یابیم که این مقطع فرانرسیده است. چون تفوق اسلام بر ادیان یعنی نبودن یهود و نصاری و نبودن هیچ دین دیگری.
برای اینکه جواب سوال را به دست بیاوریم باید در روایات تعمق کنیم. تعمق ما در روایات ما را به این نتیجه خواهد رساند که یک مقطعی فراخواهد رسید که شخصیت عالی مقامی مانند حضرت ولی عصر این دین را جهانی خواهد کرد. حالا اگر کسی سوال کند که از قرآن سخن بگویید و چرا قران را به روایات ملصق می کنید باید پاسخ داد من اگر روایت می خوانم دلیل این است که می خواهم به قرآن عمل کنم. چون می خواهم به قران عمل کنم روایت می خوانم. یعنی به کارگیری روایت در روشن شدن آیات دستور خود قران است.
سوره نحل آیه ۴۴ به پیامبر ماموریت می دهد «أَنْزَلْنا إِلَیْکَ الذِّکْرَ لِتُبَیِّنَ لِلنَّاسِ ما نُزِّلَ إِلَیْهِمْ» ما قران را به تو نازل کردیم تا تو آن را تبیین کنی. یکی از روایاتی که پیامبر برای ما خوانده است این است که «انی تارک فیکم الثقلین کتاب الله و عترتی» لذا اینجا عترت به واسطه خود آیه قران حجیت پیدا می کند. آن هم پیامبری که «ما ینطق عن الهوی» است و هر چه می گوید وحی است. همه فرمایشات او نه فقط قرآن، هر آنچه در جنبه فردی و اجتماعی می گوید، در جزئی ترین و کلی ترین مسائل همه اش وحی است.
بنابراین به واسطه استناد به روایات و قرآن که فرمود «أَطِیعُوا اللَّهَ وَأَطِیعُوا الرَّسُولَ وَأُولِی الْأَمْرِ مِنْکُمْ» به استناد آیات قران مراد از اولی الامر شخصیت معصوم است و معصوم جز ۱۴ نیستند.
لذا اگر در تبیین آیه «هُوَ الَّذی أَرسَلَ رَسولَهُ بِالهُدی وَدینِ الحَقِّ لِیُظهِرَهُ عَلَی الدّینِ کُلِّهِ وَلَو کَرِهَ المُشرِکونَ» می خواهیم روایت بخواهیم دلیلش استناد به قرآن یعنی آیه ۴۴ سوره نحل است.
ما می گوییم تاویل آیه ۳۳ توبه امام عصر است اما مراد از تاویل چیست؟
تاویل یعنی تحقق عینی و وجود خارجی آن آیه. جناب یوسف به پدرش عرض کرد «إِنِّی رَأَیْتُ أَحَدَ عَشَرَ کَوْکَبًا وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ رَأَیْتُهُمْ لِی سَاجِدِینَ» من در عالم رویا دیدم ۱۱ ستاره و ماه و خورشید در مقابل من سجده کردند. وقتی چهل سال از قضایا می گذرد و فراز و نشیبی که در زندگی یوسف پیش می آید در معان وقتی خاندان جناب یوسف از کنعان به مصر می آیند و همه در مقابل یوسف کرنش و تواضع می کنند در همین سوره مبارکه یوسف می فرماید «وَقَالَ یَا أَبَتِ هَٰذَا تَأْوِیلُ رُؤْیَایَ» پس وقتی می گوییم تاویل، یعنی وجود خارجی آن حقیقتی که بیان شده است.
حالا تاویل آیه ابتدایی که خواندیم یعنی آیه ۳۳ سوره توبه چیست؟
از امام صادق در مورد تاویل این آیه سوال شد و حضرت فرمود: «وَ اللَّهِ مَا نَزَلَ تَأْوِیلُهَا بَعْدُ وَ لَا یَنْزِلُ تَأْوِیلُهَا حَتَّی یَخْرُجَ الْقَائِمُ ع فَإِذَا خَرَجَ الْقَائِمُ لَمْ یَبْقَ کَافِرٌ بِاللَّهِ الْعَظِیمِ وَ لَا مُشْرِکٌ بِالْإِمَامِ إِلَّا کَرِهَ خُرُوجَهُ حَتَّی لَوْ کَانَ کَافِرٌ أَوْ مُشْرِکٌ فِی بَطْنِ صَخْرَةٍ لَقَالَتْ یَا مُؤْمِنُ فِی بَطْنِی کَافِرٌ فَاکْسِرْنِی وَ اقْتُلْه» یعنی به خدا سوگند که هنوز تأویل این آیه نازل نشده است. و نازل نخواهد شد تا آنکه قائم علیهالسّلام قیام کند. پس هرگاه که قائم قیام کند، کافر به خدای بزرگ و مشرک به امام علیهالسّلام باقی نمیماند، مگر اینکه قیام او را ناخوش دارد، تا آنکه اگر کافر یا مشرکی در دل صخره پنهان شده باشد آن صخره ندابرمیآوردکه: ای مؤمن اندرون من کافری است. مرا خُرد کن و آن کافر را به قتل برسان. به این می گویند تفوق جهانی.
حالا اگر کسی سوال کنند چگونه می شود که سنگ سخن بگوید قرآن پاسخ می دهد. مجرمین در روز قیامت به پوست بدنشان می گویند چه شد که شما بر علیه ما شهادت دادید؟ گفتند «أَنطَقَنَا اللَّهُ» خدا ما را به نطق آورد. «یحدث الارض اخبارها» خدا زمین را هم به گفتار وا می دارد. قدرت خدا را دست کم نگیریم. چیزی که ما نمی شناسیم به این معنا نیست که تحقق پیدا نمی کند. اگر ما بگوییم تحقق پیدا نمی کند قدرت خدا را نادیده گرفته ایم. خدا می تواند صخره ای به سخن بیاورد.
در ذیل این آیه ابن عباس از پیامبر نقل می کند که در درالمنصور سیوطی آمده لا یَکُونَ ذَلِکَ حَتَّی لا یَبْقِی یَهُودِیٌّ وَ لَا نَصْرانِیٌّ وَ لا صاحِبُ مُلَّةٍ إلّا دَخَلَ فِی الْإسْلامُ حَتّی یَأمَنَ الشّاةُ وَ الذِّبُ وَ الْبَقَرَةٌ وَ الْأسَدُ وَ الْحَیَّةُ وَ حَتّی لا تُقْرِضَ فإرَةٌ جَراباً وَ حَتّی تُوضَعَ الْجِزْیَةُ وَ یَکْسُرَ الصَّلِیبُ وَ یُقْتَلَ الْخِنْزِیرُ وَ ذَلِکَ قُوْلُهُ: لِیُظْهِرَهُ عَلَی الدِّینِ کُلّه ... وَ ذَلِکَ یَکُون عِنْدَ قِیامِ الْقائِمِ.» یعنی دین اسلام فراگیر نخواهد شد تا آنکه تمام یهودیان و مسیحیان و دیگر ادیان مسلمان شوند. تا آنجا که گرگ و گوسفند و گاو و شیر و مار به امنیّت در کنار یکدیگر بسر برند. امنیّت به آنجا میرسد که دیگر موشها کاری به غلّهها و انبارها ندارند! جزیه – مالیّاتی که در حکومت اسلام از اهل کتاب گرفته میشود – از میان میرود و صلیب – نشانهء تثلیت، شرک و سهگانه پرستی مسیحیان – میشکند و خوک – علامت مخالفت باحکم خدا –کشته میگردد. این است معنای سخن خدا که میفرماید: تا آنکه اسلام را بر همهء ادیان پیروز گرداند؛ و اینها همه به هنگام قیام حضرت مهدی (ع) بوقوع میپیوندد.
منبع:مهر