۰۳ آذر ۱۴۰۳ ۲۲ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۵۶ : ۰۴
وی ادامه می دهد: «فرقی بین این چهارده معصوم مقدس نیست زیرا همه اینها عدل قرآنند، هروقت قرآن نازل شد، آن زمان شب قدر شد، اینها هروقت به دنیا آمدند می شود لیلة القدر. چرا شب قدر محترم است؟ برای اینکه قرآن از عالمی به این عالم آمد.»
آیت الله جوادی آملی می گوید: «نیمه شعبان چرا مقدس است؟ برای اینکه وجود مقدس حضرت ولی عصر از آن علم به این عالم آمد. به همین دلیل سیزده رجب هم برای ما می شود لیلة القدر، بیستم جمادی الثانی هم که میلاد حضرت زهرا است برای ما لیلة القدر می شود. پس هروقت انسان کاملی به عالم ما تجلی کرده می شود لیلة القدر، منتها این لیالی هرکدام تفاوت خاص خود را دارند. در دعای شب بیست و هفت رجب می خوانیم خدایا من تو را قسم می دهم به این لیله ای که در آن تجلی اعظم رخ داده است.»
وی ادامه می دهد: «قریب به این مضمون دعای در دعای روز بیست و هفت رجب هم است اما دعای شب بیست و هفت رجب این است دیگر پس این تجلی اعظم می شود. اگر اینها نور واحدند میلاد همه اینها تجلی اعظم می شود. پس اینچنین نیست که حدیثی که می گوید فاطمه سلام الله لیله قدر است مخصوص این بزرگوار باشد، این چهارده نور همینطورند چون اینها نور واحدند، براساس حدیث ثقلین همتای قرآن کریم اند پس اگر ظرف نزول قرآن لیلة القدر می شود ظرف تنزل اینها نیز لیلة القدر می شود؛ این را می گویند فاطمه شناسی.»
آیت الله جوادی آملی در مورد وجود مقدس صدیقه طاهره می گوید: «در معارف بالای قرآن و در قله های قرآن این بانو حضور دارد. وجود مبارک حضرت زهرا در متن حجة الوداع، و جریان غدیر بود و این واقعه را استدلال کرد، در جریان مسجد هم استدلال کرد و به مردم سخن پیامبر را که فرمود من کنت مولاه فهذا علی مولا یادآور شد. پس حضرت زهرا در همه این جریان ها بود و آنها را حفظ و استدلال کرد.»
فاطمه هدیه ای عرشی
در روایات بسیاری دارد که حضرت فاطمه زهرا (ع) در نخستین مرحله از پیدایش زمینی شان از میوه بهشتی تکون یافته است؛ از جمله روایتی است در امالی صدوق که امام رضا (ع) به نقل از پیامبر (ص) فرمود: وقتی به معراج رفتم،جبرئیل دست مرا گرفت و وارد بهشت نمود؛ رطب بهشتی به من داد که آن را خوردم و آن غذا در صلبم به نطفه تبدیل شد، چون به زمین آمدم، با خدیجه هم بستر شدم و او به فاطمه باردار شد.
آیت الله جوادی آملی در این باره می نویسد: «وجود عرشی فاطمه (س) برای نزول بر عرصه خاکی و قرار گرفتن در کالبد زهرای زمینی، زمینه خاص خود را می طلبد تا جایی که حتی وجود گهربار پیامبر اسلام (ص) نیز برای فراهم نمودن بستر لازم برای چنین نزولی، به چهل روز عبادت ویژه مامور می گردد. عظمت این منقبت آن جا روشن می شود که حضرت موسی(ع) نیز برای آوردن تورات به چهل روز عبادت مامور شده بود.
اگر چه پیامبر اکرم (ص) قبل از این نیز برای رسیدن به آمادگی لازم جهت نزول قرآن کریم بر قلب نازنینش،در زمان های گوناگون به خصوص در ماه مبارک رمضان مدتی در غار حرا معتکف می شد؛ولی آن حضرت برای رسیدن به این مرز از آمادگی که نزول وجود عرشی فاطمه (ع) را به دنبال داشته باشد به چنین عبادت طولانی گردید.»
فاطمه (س) معیار رضایت و خشم خداوند
پیامبر(ص) که به تصدیق قرآن کلامش کلام الاهی است و همه حرکات و سکنات و گفتارو سکوتش و حتی محبت و خشم معصمومانه اش گویای رضا و خشم الاهی است و به تعبیر قرآن (وَمَا یَنطِقُ عَنِ الْهَوَی) و هرگز از روی هوای نفس سخن نمی گوید؛ درباره حضرت صدیقه طاهره (ع) می فرماید: (فاطمة بضعة منی، یسرنی ما یسرها و یغضبنی ما یغضبها) فاطمه پاره ای از وجود من است، هر کس او را خشنود نماید، مرا خشنود کرده و هر کس او را به خشم آورد، مرا به خشم آورده است.و نیز حضرت فرمود: (ان الله تبارک و تعالی یغضب لغضب فاطمه، و یرضی لرضاها)؛ خدای متعال با غضب فاطمه غضبناک و با رضایش راضی می گردد.
اگر انسانی از هوا و هوس پاک نباشد، رضا و غضب او معیار حق و باطل نخواهد بود، ولی اگر انسان کاملی از گزند هوا و آسیب هوس مصون شد، هرگونه رضا و غضب او معیار تشخیص حق و باطل خواهد بود؛ چون چنین انسان کاملی مظهر اسم راضی و غضبان حق تعالی بوده و میزان اعمال و اوصاف دیگران خواهد شد.
آیت الله جوادی آملی در مورد این مقام صدیقه طاهره(س) در کتاب فاطمه اسوه بشر می نویسد: «حضرت زهرا (س) دارای مقامی باشد که رضا و غضب او موجب رضا و غضب پیامبر اکرم (ص) گردد، معلوم می شود اعمال و رفتار و کردار حضرتش هم چون اعتقاد و اندیشه و فکرش معصوم بوده و هم چون همتای گران سنگش امیرالمومنین (ع) میزان اعمال امت و مظهر رضا و سخط خدای سبحان می باشد؛ چرا که (عَلِی مَعَ الحَقِّ وَالحَقُّ مَعَ عَلِی، یدورُ مَعَهُ حَیثُما دارَ)، سخن پیامبر (ص) درباره حضرت فاطمه (س) از روی علاقه فرزندی و پدری نبوده؛ چرا که آن حضرت درباره فرزندان دیگرش؛ مانند قاسم و ابراهیم چنین نفرمود. از این رو تا این مطلب مهم ادراک نشود، معنای عمیق روایت فاطمه (فاطمة بضعة منی ...) درست تحلیل و توجیه نمی شود.»
اهل بیت (ع) بهترین الگوی هدایت
در نگاه دین انسان برای رسیدن به سعادت و حرکت در مسیر هدایت به الگوی مناسب و عملی نیاز دارد. فردی که هم را را خوب بشناسد و هم خودش مسیر را با موفقیت طی کرده باشد و هم قادر باشد دیگران را به سوی مقصد راهنمایی کند و از خطا و گراهی در امان باشد رسول خدا (ص) است.
خداوند این الگو راه شناس و راهنما و مصون از خطا را این گونه به نیکی معرفی می کند : ((لَقَدْ کانَ لَکُمْ فی رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ)) مسلماً برای شما در زندگی رسول خدا سر مشق نیکویی است.
البته پس از پیامبر بزرگوار اسلام (ص) خاندان مطهر او را شایسته پیروی و اطاعت معرفی فرمود : ((یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا أَطیعُوا اللَّهَ وَ أَطیعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِی الْأَمْرِ مِنْکُمْ)) ای کسانی که ایمان آوردید! خدا را اطلاعت کنید و پیامبر خدا و اولوالامر (اوصیای پیامبر) را اطاعت کنید.
این خاندان از هرگونه نقص و عیب و خطا و آلودگی مصون و محفوظند و در سایه این طهارت به مقصد رسیده و بر هدایت دیگران قادرند از این رو می فرماید: ((إِنَّما یُریدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهیراً)) جز این این نیست که خداوند می خواهد از شما اهل بیت (پیامبر) هر گونه پلیدی (در عقاید و اخلاق و اعمال) را بزداید و شما را در همه ابعاد پاکیزه گرداند.
آیت الله جوادی آملی در این باره می نویسد: «در ضرورت الگو گرفتن از حضرت زهرا همین بس که روایات شیعه و اهل سنت حضرت فاطمه زهرا (ع) از جهات مختلف به پدرش رسول الله (ص) تشبیه می شود، عایشه می گوید : کسی را در سیما و گفتار و رفتار به گاه بر خواستن و نشستن از فاطمه (ع) به پیامبر خدا (ص) شبیه تر ندیدم. همو می گوید: هیچ کس را در حرکات بدن راه و رسم زندگی و سخن گفتن از فاطمه به رسول خدا شبیه تر ندیدم.»
چه تناسبی بین آیه کوثر و آیه غدیر است؟
پیامبر (ص) در روز غدیر از مردم پرسید: آیا به رسالت الهی خود عمل کردم و آیا نسبت به شما اولی و والی هستم؟ حاضران گفتند: آری. آنگاه فرمود: هر کس من والی و سرپرست اویم، علی(ع) والی اوست: «من کنت مولاه فعلی مولاه».
در این زمینه آیه سوم سوره مبارکه مائده نازل شد و اعلام داشت که امروز کافران از کار شکنی در دین شما نومید شدند. پس از ایشان مترسید و از من بترسید. امروز دین شما را برایتان کامل و نعمت خود را بر شما تمام کردم و اسلام را برای شما برگزیدم: ألیوم یئس الّذین کفروا من دینکم فلاتخشوهم واخشون الیوم أکملت لکم دینکم وأتممت علیکم نعمتی ورضیت لکم الإسلام دیناً. در این آیه دو بار واژه ألیوم آمده است.
قرآن تبیین مطالب مهم را با ألا یا الیوم آغاز می کند. در بسیاری از آیاتی که درباره احکام نازل شده، خدا نفرمود «الیوم»، امّا در اینگونه موارد «الیوم»، یعنی امروز خبر مهمّی رسیده و آن ولایت است که دوستان بر اثر تولّی اولیای حقّ به کمال و تمام رسیده و شادمانند و دشمنان که طمعشان قطع شده، نا امید هستند. دشمنان پیامبر اکرم(ص) میگفتند:...نتربّص به ریب المنون؛ ما مرگ پیامبر را انتظار میکشیم و با مرگ او، بساطش برچیده می شود؛ چون می توان با کتاب و قانون او مبارزه کرد، ولی با رهبر محیی و مجری قانون نمی توان مبارزه کرد.
در غدیر خم حادثهای اتّفاق افتاد که کافران ناامید شدند، چنانکه بر اساس سوره مبارکه کوثر، خدا به پیغمبر چیزی داد که دشمن نا امید شد. پیام سورهکوثر این است که خدا به پیغمبر کوثری داد که مایه بقا و دوام نبوّتش خواهد بود. از این رو به آن حضرت میفرماید: تو ابتر، یعنی بینتیجه و عقیم نیستی، بلکه دشمن تو عقیم و کارش نافرجام است؛ إنّ شانئک هو الأبتر. کسی که کارش بیهدف است و به مقصد نمیرسد، ابتر است. بارزترین مصداق کوثر وجود مبارک فاطمهٍّ است.
آیت الله جوادی آملی در کتاب شمیم ولایت می نویسد: «روزی که فاطمه چشم به جهان می گشاید و روزی که علی(ع) در غدیر خم به خلافت منصوب می شود، دوام و بقای دین تضمین می شود و دشمن در آن روز ابتر و ناامید است.
در روز غدیر والی، امام و خلیفه آمد و کافر بدخواهی که در کمین نشسته بود تا دین و نظام دینی را از ریشه براندازد، ناامید شد، زیرا فهمید که دین صاحب، متولّی، مجری و مبیِّن دارد. سپس فرمود: فلا تخشوهم دیگر از کافران نترسید، زیرا رهبر و والی دارید و از دشمن نا امید هراسی نیست.
بنابراین، امامت و ولایت و رهبری مایه امید مسلمانان و موجب نا امیدی کافران است. در اینجا سخن از مذهب و فرقه خاصّ نیست، بلکه سخن از اصل اسلام است. اگر امامت و ولایت حفظ شود، دین زنده میماند.»
حضرت فاطمه (س) حجّت الله است
وجود مبارک حضرت فاطمه (س) حجّةالله است برای اینکه اگر پیغمبر حجت است نه برای اینکه پیغمبر است برای این است که معصوم است و اگر امام، حجت است نه برای اینکه امام است بلکه برای این است که معصوم است و اگر کسی معصوم بود قول و فعل و تقریر او میشود حجت.
حالا امامت یک مقام برتر است، نبوّت یک مقام برتر است؛ ولی حجیّت قول دائر مدار عصمت است یعنی این انسان کامل معصوم است و هیچ چیزی نمیگوید مگر به دستور خدا؛ چنین کسی فعل او و قول او و تقریر او میشود حجت وجود مبارک صدیقه کبری (س) یک سلسله مقاماتی دارد که واقعاً فهم آن مقدور ما نیست.
مرحوم کلینی در جلد اول کافی نقل میکند که بعد از رحلت وجود مبارک پیغمبر (ص) جبرئیل میآمد و آن معارف الهی را بیان وحوادث آینده را تشریح و بازگو میکرد. صدیقه کبری (س) هم اینها را می شنید بعد به حضرت امیر (ع) املاء میکرد و علیبنابیطالب (ع) نیز آنها را یادداشت میکرد و در نهایت مصحف فاطمه (س) نام گرفت.
آیت الله جوادی آملی با بیان این نکته می گوید: «اگر خدا به حضرت ابراهیم(ع) یا برخی انبیای دیگر صحف داد به وجود مبارک صدیقه کبری(س) هم صحیفه عطا کرده است منتها این صحیفه شریعت نیست؛ ولی اخبار غیبی هست، علوم و معارف الهی هست و مانند آن. این واقعاً مقدور ما نیست که جبرئیل میآید یعنی چه؟! چگونه تنزّل میکند؟ این چه وحی ای است که بر غیر نبی میآید! چه وحیای است که بر غیر امام میآید! این چه وحیای است که بر حجّت خدا بر معصومه کبری میآید.»