۰۲ آذر ۱۴۰۳ ۲۱ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۱۳ : ۱۲
در سال ۱۳۸۵ توفیق انتشار مقاله ای را داشتم با عنوان «نقد آموزه های صوفیه از منظر امام صادق (ع)» که در فصلنامه کتاب نقد، شماره ۳۹ چاپ شد. گفتگو و بلکه مناظره امام صادق (ع) با صوفی مسلکان عصر آن حضرت، در روایت مبسوطی در کافی شریف با عنوان « باب دخول الصوفیه علی أبی عبدالله (ع) و احتجاجهم علیه فیما ینهون الناس عنه من طلب الرزق» انعکاس یافته است. این مقاله به تفصیل به بررسی سندی و متنی این روایت پرداخته است.
با توجه به داغ شدن مسأله تصوف و پدیده دراویش در کشور و حوادث تلخی که متاسفانه در این زمینه شاهد آن هستیم،، مناسب دیدم تا بخش اندکی از این مقاله را در دو بخش در اختیار عزیزان همراه قرار دهم:
عموم بزرگان صوفیه و نیز کسانی که درباره تصوف اظهار نظر کردهاند به این نکته اذعان دارند که اصطلاح تصوف یا صوفیه به معنالی «پشمینه پوشی» برای نخستین بار در حق ابو هاشم کوفی (م، ۱۶) بکار رفته است و پیش از آن تصوف نه با این نام بلکه بیشتر به عنوان حاملان اندیشه صوفیگری حضور داشتهاند.
پیش از این صوفیه در قالب اهل زهد ظهور و بروز داشتند. ابن خلدون در این باره میگوید: «فلما اختص هؤلاء بمذهب الزهد و الانفراد عن الخلق و الاقبال علی العبادة اختصوا بمآخذ مدرکة لهم...»
عموم صاحبنظرانی که درباره چگونگی پیدایش و تبلور اولیه صوفیه اظهار نظر کردهاند بر این مدّعا صحّه گذاشتهاند که شکل اولیه تصوف زهدگرایی بوده است. خلیل جرّ اذعان کردهاست که تصوف اسلامی از زهد پدید آمده است. بر همین اساس است که در متن روایت که ناظر به دوران امام صادق (ع) ( ۸۳-۱۴۸ ) به جای عنوان صوفیه از عنوان «قوم ممن یظهرون الزهد» استفاده شده است.
یعنی کسانی که تظاهر به زهد و دنیا گریزی داشتهاند، چنان که در همین فقره از واژه «تقشّف» استفاده شده که به معنای سختگیری در امر معاش و کنار گذاشتن هر گونه راحتی است .با عطف توجه به این نکته و نیز نکته نخست که عنوان صوفیه از سوی کلینی بر این جمع گذاشته شده میتوان بر نظریه پیشگفته مهر تایید زد که ظهور آغازین صوفیه در قالب اهل زهد بوده و آنگاه با گذشت زمان عنوان صوفیه به آنان داده شد.
ویژگیهای زهدورزی و ریاضت مورد نظر صوفیه
از مفاد گفتاری که میان گروهی از صوفیه و امام صادق (ع) ردّ و بدل شد میتوان استفاده کرد که صوفیه بر لزوم زهد و ریاضت در حدّی که به مرحله اضرار به خود، خانواده و اطرافیان میانجامد و مرحلهای که امام صادق (ع) با استشهاد به ادله مختلف آن را مرحله اسراف و مرزشکنی از حدود الهی دانسته است،ـ پای میفشارند. به عبارت روشنتر امام صادق (ع) با صوفیه در نیک بودن اصل زهدورزی همصدا و همآوا است. بدین جهت امام از سلمان و ابوذر به عنوان زاهدترین صحابه پیامبر (ص) یاد کرده است. اشکال و لغزشگاه اساسی صوفیه که به شدت از سوی امام صادق(ع) مورد انکار قرار گرفته افراط و زیادهروی آنان در این امر و دعوت مردم به پایبندی به آن است.
از پاسخهای امام صادق(ع) به صوفیه میتوان استفاده کرد که ریاضت و زهدورزی صوفیه حداقل دارای سه ویژگی است و جالب آنکه این سه ویژگی همچنان امروزه در بینش و منش متصوفه حضوری فعال دارند.
این سه ویژگی بدین شرح است:
۱.بیاعتنایی به نیازها و اقتضانات جسمی و روحی؛
صوفیه در مراحل سیر و سلوک عرفانی و برای رسیدن به کمالات معنوی و نیز پس از رسیدن به آن کمالات و مقامات هماره به ریاضتهایی توصیه میکنند که بیاعتنایی کامل به نیازها و اقتضائات جسمی و روحی جوهره آنها را تشکیل میدهد.
نگاهی به آنچه که در تذکره الاولیاء عطار نیشابوری در توصیف ریاضتهای و مشایخ صوفیه آمده و نیز توصیههای بزرگانی همچون غزّالی نشانگر مدّعاست. و این امر یکی از مخالفتهای صوفیه با شرع قلمداد شده که پیوسته از سوی مخالفان آنان مورد توجه قرار گرفته است.
این که امام صادق(ع) به روایات نبوی استناد میکند که نخست باید به حقوق فردی و شخصی اهتمام داشت و از نیازها و افتضائات جسمی و روحی خود غافل نبود، بازگو کننده این ویژگی در منش صوفیه است .
بدین جهت امام به ادّلهای مختلف استناد کرد تا نشان دهد ایثار دیگران برخود با فرض تحمل مشقّت و دشواری فراوان که مفاد آیه "ویؤثرون علی أنفسهم ولوکان بهم خصاصه" است، نسخ شده است. و به سیره سلمان فارسی استناد جست که به آرامش نفسانی خود برای تامین و ذخیرهسازی سالانه قوت اهتمام داشت.
از پاسخهای امام صادق(ع) به صوفیه میتوان استفاده کرد که ریاضت و زهدورزی صوفیه حداقل دارای سه ویژگی است و جالب آنکه این سه ویژگی همچنان امروزه در بینش و منش متصوفه حضوری فعال دارند. ...
۲.مسئولیت گریزی نسبت به وظائف مربوط به خانواده؛
زهد و ریاضت مورد نظر صوفیه ـحتی اگر در مقام نظر بدان ملتزم نباشندـ چنان است که عملاً آنان را از انجام مسئولیتهای شرعی و اخلاقی در برابر همسر و فرزندان یا اطرافیان دور و نزدیک باز میدارد. زیرا وقتی قرار باشد شخص با برداشت ناصواب از آیات قرآن و سنت نبوی و به هدف قرب الهی تمام اموال خود را به مستمندان هدیه بدهد و چنان از دنیا و لذایذ آن فاصله بگیرد که به قوت لا یموت تا بدان پایه که نفسش بیرون آید اکتفا کند، چگونه میتواند به وظایف خود نسبت به همسر و فرزندان و سایر خانواده که شرط اصلی آن برخورداری از توانایی مالی است، عمل نماید؟!
بخشی از هشدارهای امام صادق (ع) به صوفیه و دعوت آنان به اهتمام به انجام وظایف نسبت به همسر و فرزندان و اطرافیان ناظر به همین نکته است. بدین جهت است که امام به گفتار پیامبر استناد جست که مرد انصاری را بخاطر آزاد کردن همه بندگان و بلاتکلیف رها کردن فرزندان صغیر و تحمیل آنان به تکدّیگری و نیاز به دیگران، مستحق دفن در قبرستان مسلمانان ندانست.
و در مراحل پنجگانه رسیدگی بر جایگاه والدین، همسر و فرزندان و فامیل فقیر پای فشرد و ضمن استشهاد به عمل ابوبکر که به جای ثلث مال به خمس [= یک پنجم] آن وصیت کرده، دیدگاه همه مسلمانان درباره محق بودن قاضیای را شاهد آورد که شخص زاهد را بخاطر کوتاهی در رسیدگی به حقوق همسر خود محکوم دانسته است.
۳. بیاعتنایی به مسئولیتهای اجتماعی؛
یکی از انتقادهایی که در گذشته و حال به اندیشه و منش صوفیه وارد شد، بیاعتنایی عامدانه آنان نسبت به مسئولیتهای اجتماعی است. این امر چنان میان شماری از صاحبنظران رواج دارد که مدعیاند گرایش به تصوّف و حرکت درونگرایانه چه قبل و چه پس از اسلام زمانی پدید آمد که گروهی از اندیشوران از اصلاح وضعیت سیاسی روزگار خود مأیوس شده یا در اثر ظلم و تعدی حاکمان داخلی یا قدرتهای بیگانه از صحنه اجتماع بهطور کامل کنار زده شدند این امر آنان را به گوشهنشینی، چلّهنشینی و صومعهنشینی وا داشت و کمکم از آموزههای دینی نیز برای این نقش شواهدی دست و پا کرده و یک گرایش فکری و عملی بویژه در اسلام شکل گرفت. بر این اساس برخی میان نضج یا شکوفایی تصوف با حمله گسترده مغول به ایران و کشتار نخبگان و فرهیختگان ارتباط مستقیم قایل هستند.
با صرف نظراز درستی یا نادرستی این مدّعا باید اذعان کرد نوع و رویکرد آموزههای صوفیه در ترک همهجانبه دنیا و ریاضتهای مستمر چنان است که خواه یا ناخواه با اهتمام مشخص به عمران و آبادانی دنیا، اهتمام به امور مسلمانان، جنایت و خیانت حاکمان، امر به معروف و نهی از منکر ناسازگار است. و به گواهی تاریخ گاه رفتار زاهدانه به پایهای از افراط رسید که زاهد و عابدی همچون "ربیع بن خثیم" که از او به عنوان یکی از «زهاد ثمانیه» یاد میکنند سی سال از این جهت استغفار میکرد که چرا به خاطر شهادت امام حسین (ع) به دست یزید بن معاویه جملهای اعتراضآمیز بر زبان جاری کرده است.
اگر در گذشته صوفیانی یاد میشدند که به نقش و وظایف خود نسبت به مسایل جاری اجتماعی اهتمام و تاکید داشتنداموزه صوفی گری و عرفان منشی از نوع پست مدرن با سکولاریزم و جدایی دین و معنویت با سیاست پیوند ناگسستنی برقرار کرده است. و دستگاه پر زرق و برق تصوف کشور ما همصدا با سایر صوفیان در جهان اسلام آشکارا بر عدم دخالت خود در امور سیاسی تاکید ورزیده و آن را جزو مرامنامه لا یتغیر خود میانگارد که هر تازهواردی میبایست بدان گردن نهد.
به نظر میرسد استشهاد امام صادق(ع) به سیره پیامبرانی همچون
داود و سلیمان و یوسف و نیز بندگان صالح و مورد ستایش خداوند همچون
ذوالقرنین که در کنار برخورداری از مقام معنوی و رسالت دولت و حکومت و
اداره نه تنها یک کشور و منطقه بلکه گاه بسان ذوالقرنین شرق و غرب عالم را
بر عهده داشتند ـ به این لغزش فکری صوفیه اشاره داشته و براین نکته تاکید
دارد که از نظر خداوند میان زهدورزی و معنویتگرایی با اهتمام به
مسئولیتهای اجتماعی و تلاش برای عمران و آبادانی دنیا و به سامان رساندن
امور بندگان خداوند و پذیرش مناصب مهم تهافت و تعارض وجود ندارد.