کد خبر : ۹۴۴۰۸
تاریخ انتشار : ۳۰ بهمن ۱۳۹۶ - ۱۲:۱۳
استاد حسین انصاریان در گفت‌وگویی مشروح عنوان کرد:

عقاید شیعه درباره حضرت زهرا (س) در منابع اهل سنت وجود دارد

استاد حسین انصاریان از وجود عقاید شیعی در خصوص حضرت زهرا (س) در منابع اهل سنت و نیز عملکرد تبلیغی روحانیت در عصر حاضر گفته و بر این باور است که حتی کسانی را که به برخی روحانیون حمله فیزیکی کرده‌اند، نباید دشمن دانست.

عقیق:استاد حسین انصاریان را نه تنها پایتخت‌نشینان بلکه مردم سراسر کشور می‌شناسند، استاد اخلاقی که منبرهای او در ایام محرم و صفر، فاطمیه و حتی شب‌های قدر با خیل کثیر جمعیت روبرو می‌شود، در ایام فاطمیه و در روز پایانی دهه فجر به حسینیه سیدالشهدا(ع) رفتیم و پای سخنان این استاد نشستیم، حجت‌الاسلام والمسلمین انصاریان در گفت‌وگویی با اشاره به اینکه اگر اهل سنت به روایات و مستندات معتبر خود رجوع کنند، هیچ تنش و اختلافی را راجع به شخصیت و جایگاه حضرت صدیقه طاهره(س) با شیعیان نخواهند داشت، بیان می کند که اگر کاری کنیم که غیرشیعه از ما طرد شود، خلاف خواسته اهل بیت(ع) است، وی در ادامه با اشاره به اینکه یک کت‌وشلواری از باب «تواصوا بالحق» می‌تواند با مردم صحبت کند، ارشاد و منبر رفتن را تنها مختص به روحانیون نمی‌داند،‌ همچنین معتقد است که تعداد افرادی متدینی که در جامعه باقی مانده‌اند، از ‏آثار همین منبرها است،‌ این استاد اخلاق همچنین با توصیه بر اینکه هدایت‌گران جامعه نمی‌‌توانند فقط به محراب و منبر قناعت کنند، می‌گوید: 30 سال پیش باید فاصله‌ها میان مسئولان و مردم را بر می‌‌داشتند و اکنون هم به خاطر دین‌داری قوی‌شان انواع فشارها و سختی‌ها را تحمل می‌‌کنند، البته استاد درباره وضعیت آینده هم نظری را مطرح کرد که در ادامه مشروح این گفت‌وگو می‌آید:

اگر اهل سنت به مدارک معتبرشان رجوع کنند، هیچ تنشی راجع به حضرت زهرا(س) ایجاد نمی‌شود

*‎با توجه به گرایشات تند میان اهل سنت نسبت به موضوع حضرت صدیقه(س)، ایام فاطمیه را ‏چگونه برگزار کنیم تا دچار تشتت در جهان اسلام نشویم؟

‎-‎‏ در کتب روایی مهم اهل سنت که این کتاب‏‎ ‎برای خودشان شدیداً قابل اعتماد است، روایاتی را درباره ‏شخصیت حضرت زهرا(س) نقل کردند، این‌ها غیر از روایاتی است که در تفسیر برخی از  آیات در قرآن ‏آمده است که حضرت زهرا(س) را یکی از مصادیق این آیات دانسته‌‌اند، بنابراین اگر به کتاب‌ها و مدارک ‏معتبر خودشان مراجعه کنند، آنگاه نسبت به صدیقه کبری(س) میان ما و آن‌ها از نظر اعتقاد تفاوتی ‏دیگر باقی نمی‌ماند‎.‎

البته یک مشکلی که داریم، این است که شیعه به کتاب کم مراجعه می‌‌کند، هم اینکه آنچه را که شیعه ‏به خصوص درباره صدیقه‌‎کبری(س) می‌شنود از گویندگان است، در حالی که کتاب‌‌ها بسیار قوی‌تر، ‏علمی‌‌تر و تحلیلی‌‌تر شخصیت را بررسی کردند، به ناچار بهترین منبع این است که به کتاب مراجعه کنند، ‏بنابراین اگر مراجعه کنند میان ما و آن‌ها اختلافی نسبت به حضرت صدیقه(س) باقی نمی‌ماند، همچنین ‏اگر بعضی از مسائلی که در کتاب‌‌های ما و کتاب‌‌های آن‌ها آمده است، مطالعه شود، هیچ تنشی ایجاد ‏نمی‌‌کند‎.

درباره حضرت زهرا(س) نه افراطی داریم و نه مبالغه‌ای! «افراط» یعنی علم کردن؛ یعنی یک دروغ، ‏‏«تفریط» یعنی شخصیت را از آن هویتی که دارد پایین آوردن، درباره حضرت زهرا(س) هیچ غلوی ‏نداریم، چون غلو از نظر ائمه بر شیعیان ممنوع است، ما نباید در حق پیغمبر(ص)، امیرالمومنین(ع)، ‏ائمه(ع) یا صدیقه کبری(س) غلو کنیم، همان مطالبی که قرآن و روایات اهل‌‎بیت(ع) آمده است را باید ‏به مردم بگوییم و مردم باید به همان معتقد شوند، ما بسیاری از مطالب درباره حضرت صدیقه‌‎کبری(س) ‏را از مصادر اهل سنت نقل می‌‌کنیم، چون می‌‌بینم بسیاری از آ‌ن‌ها روایات خیلی خوب، قوی‌‌ و مستند ‏است و روایاتی است که با شخصیت دختر پیغمبر(ص) تناسب دارد‎.‎

عالم اهل سنتی که 18 ویژگی برای حضرت زهرا(س) ذکر می‌کند

پس اگر آن‌ها با ما تنشی دارند و زمانی ما را متهم به غلو و افراط می‌‌کنند، این ریشه در جهل دارد و به ‏این دلیل است که شخصیت حضرت زهرا(س) را حتی از کتاب‌های خودشان نشناختند، بلکه اگر بشناسند ‏اندیشه آنها با اندیشه ما نسبت به صدیقه‌‎کبری(س) در یک سطح خواهد شد. مثلاً در جلد آخر تفسیر ‏فخر رازی در سوره «کوثر» که او از قوی‌‌ترین و معروف‌‌ترین علمای اهل سنت است برای سوره «کوثر» ‏‏18 معنا ذکر می‌‌کند و می‌گوید کل اینها در وجود حضرت زهرا(س) جمع شده است‎.‎

امیرالمؤمنین(ع) می‌‌فرماید: «‎‎النَّاسُ أَعْدَاءُ مَا جَهِلُوا» اگر مخالفتی و دشمنی‌‌ای می‌‌شود ملاکش جهل و ‏نادانی است و این نادانی را خدا بر نادان نمی‌بخشد چون هم عالم است که نادان برود از او بپرسد و هم ‏کتاب است که نادان به کتاب مراجعه کند، فردای قیامت نادان نمی‌‌تواند عذر قابل قبولی را به پروردگار ‏ارائه دهد که من نمی‌‌دانستم، حتی اگر بگوید نمی‌‌دانستم می‌‌گوید چرا نرفتی بپرسی؟

اگر کاری کنیم که غیرشیعه از ما طرد شود، خلاف خواسته اهل بیت(ع) است

*‎حرکات و کارهایی که بعضی شیعیان تحت عناوین مختلف در نهم ربیع انجام می‌دهند، آیا به این ‏اختلافات دامن می‌‌زند؟

‎-‎من آن جلسات را ندیدم و خبری ندارم، اگر مطلب‌‌گویی این جلسات به گونه‌‌ای باشد که باعث شود که افرادی نسبت به شیعه کینه پیدا کنند، این قابل قبول نیست، چون ‏کلاً شیعه، مذهب و مکتبش بر علم، حکمت، دلیل و محبت استوار است؛ یعنی ائمه ما به گونه‌‌ای دین را ‏به ما ارائه دادند که نسبت به غیرشیعه حوزه جاذبه قوی‌ای شویم؛ یعنی کاری کنیم که غیرشیعه را ‏جذب کنیم، پس اگر کاری کنیم که غیرشیعه از ما طرد شود، این خلاف خواسته اهل بیت(ع) است‎.‎

علاوه بر این پروردگار به امت اسلام اجازه ناسزاگویی به بت‌های بت‌پرستان را هم نداده است:‎ «وَلا تَسُبُّوا الَّذِینَ یَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللّهِ فَیَسُبُّوا الله عَدْواً بِغَیْرِ عِلْمٍ»، شما اگر به معبودهای بودایی‌‌ها و بت‌‏‏‌پرستان و مشرکین ناسزا بگویید آنها هم به من که پروردگار شما هستم ناسزا می‌‌گویند و مشخص می‌‌شود ‏خدا اینگونه روش برخورد را نمی‌‌پسندد و درست نمی‌‌داند و ما اگر بخواهیم برای خوشحالی خود یا تقویت ‏دین‌‏‎ ‎با داشتن دلیل، برهان، حکمت و علم تکیه به ناسزاگویی کنیم، صریحاً خلاف قرآن عمل کردیم‎.

مانعی ندارد که یک کت‌وشلواری از باب «تواصوا بالحق» برای مردم صحبت کند

*‎سؤال بعدی راجع به منبری شدن بعضی آقایان مداحان و افرادی که ملبس به لباس مداحی ‏هستند، مربوط می‌شود اینکه کاری را انجام می‌‌دهند که پیش‌‌تر از روحانیون شاهد بودیم، نظر ‏شما راجع به این اتفاق چیست؟

‎-‎عالمی که حرف درست، متین، مستدل و هدایت‌‌گر بگوید از نظر قرآن و ائمه کار خوبی است، لباس ‏مطرح نیست، «مرد باید که گیرد اندر گوش/ ورنوشت ا‌ست پند بر دیوار»، مانعی ندارد که یک کت‌وشلواری ‏که در حد خودش آگاه به حقایق اصلی اسلام است، از باب «تواصوا بالحق» برای مردم صحبت کند.

این افرادی که متدین باقی ماندند، از ‏آثار همین منبرها است

*‎منبر شما در شب‌‌های قدر با انبوه مخاطب روبرو است که حتی خیابان ری را مردم کاملاً ‏فرش می‌‌کنند و پای منبر شما می‌‌نشینند، بعضاً در جامعه صحبت از این است که تأثیرات منبر ‏بعضی آقایان درازمدت نیست؛ یعنی شب قدر افراد می‌آیند گریه و زاری می‌‌کنند، به خدا پناه ‏می‌‌برند، «العفو» می‌‌گویند، ولی فردای آن روز همان معیارهایی وجود دارد که روز قبل بوده، چرا ‏آثار و ماندگاری شب قدر در مخاطبان، شیعیان و کسانی که پای منبر حضور دارند، خیلی کم ‏شده است؟

‎-‎ما نمی‌‌توانیم دنبال چند میلیون جمعیت برویم و بینیم بعد از منبر، دست برداشتند یا برنداشتند، این ‏سؤال نمی‌‌تواند جواب داشته باشد، ما خبر نداریم، ما وظیفه‌‌ای که شب‌های محرم و شب‌های ماه رمضان ‏انجام می‌‌دهیم، توان اینکه دنبال تک تک مردم برویم تا سال بعد ببینیم که این آثار در آن‌ها ماندگار شده ‏است یا نه؟! نداریم، ولی از نظر کلی، جامعه نشان می‌‌دهد این افرادی که با تقوا و متدین باقی ماندند، از ‏آثار همین منبرها است، بنابراین آثار از بین نرفته و مقطعی نیست.

 

الان هدایت‌گران جامعه نمی‌‌توانند فقط به محراب و منبر قناعت کنند

*‎اکنون می‌‌بینیم بسیاری از اهل منبر و کسانی که ملبس به لباس روحانیت است، در فضای ‏اجتماعی بیشتر حضور پیدا می‌کنند، اکنون با طلبه‌‌هایی مواجه هستیم که فوتبال بازی می‌‏‏‌کنند، فعالیت‌های اجتماعی بیشتری انجام می‌‌دهند، در فضای سینما ظاهر می‌‌شوند، رمان و ‏کتاب می‌نویسند، اهل شعر هستند، این دغدغه‌های اجتماعی از نظر شما چه شکل و شمایلی ‏دارد؟ مثبت است یا منفی؟

‎-‎حاج محمدحسین کاشف‌‌الغطاء که یک مجتهد بسیار چیره‌‌دست و نویسنده مهمی بود، 60 سال پیش ‏فوت کرد، ایشان فرمودند: هدایت در روزگار ما جز از طریقی که ضلالت پخش می‌‌شود پخش نمی‌‌شود؛ ‏یعنی الان هدایت‌گران جامعه نمی‌‌توانند فقط به محراب و منبر قناعت کنند، الان دشمن چه ابزاری دارد؟ ‏سینما دارد، سایت دارد، فضای مجازی دارد، ورزش عمومی و جهانی دارد، هدایت‌گران جامعه لازم است ‏کل این ابزار را داشته باشند؛ یعنی به نظر من حوزه باید با رعایت زی طلبگی و شوون روحانیت  با کمک فیلم‌سازان قوی ایران کلاس تشکیل ‏دهد، طلبه فیلم‌‌ساز، طلبه، طلبه ورزشکار و طلبه هنرمند تربیت کند؛ یعنی ما باید با همان ‏ابزاری که دشمن دارد، در دل ما پیش می‌‌رود، در حوزه زندگی با همان ابزار پیش برویم تا اثرات منفی ‏دشمن را دفع کنیم، اینکه خودمان آثار مثبتی در وجود مردم به جا بگذاریم، عیبی ندارد، بلکه لازم ‏است‎. اما یقیناً اگر روحانی به بهانه تبلیغ یا ارتباط با مردم کارهایی که شایسته روحانی و حتی مؤمن نیست انجام دهد صحیح نخواهد بود و به نتیجه هم نخواهد رسید.

کسانی که به روحانیون حمله کرده‌اند را دشمن نمی‌دانم

*‎حملات اخیر به روحانیت در سطح جامعه چگونه ارزیابی می‌‌کنید؟ طی چند سال اخیر در مترو، ‏مکان‌های عمومی و اجتماعی روحانیون زیادی مورد حمله و ضرب و شتم افراد شرور قرار ‏گرفتند، این را به حساب منزلت اجتماعی روحانیت می‌گذارید؟ یا به حساب تغییراتی که در ‏عالم سیاست اتفاق می‌افتد؟

‎- ‎کسانی که علیه روحانیت شعار می‌‌دهند یا حملات فیزیکی می‌‌کنند؛ دو دسته هستند یک دسته کاملاً ‏نسبت به جایگاهِ روحانیت جاهل‌اند و تحت تأثیر سایت‌‌ها و ماهواره‌‌ها قرار گرفته‌اند، دسته دیگر که ‏فشارهای زندگی در آنها خیلی زیاد است و فکر می‌‌کنند که کل مهار زندگی مردم این مملکت، دست ‏روحانیت است-در حالی که اینطور نیست، کل مهار زندگی دست روحانیت نیست- آن کسی که از نظر ‏اقتصادی یا اجتماعی تحت فشار قرار گرفته است یا مراجعاتی که به ادارات داشته است با او خوب برخورد ‏نشده و ارزش او را رعایت نکردند، عصبانی شده و در توهم خودش به این نتیجه رسیده که مقصر همه ‏اینها روحانیت است! با اینکه تعداد روحانیونی که در مملکت هستند، شاید یک درصد از آن‌ها اداری ‏باشند، مثلاً مجلس شورای اسلامی را نگاه کنید، کلاً چند روحانی در مجلس حضور دارند؟ یا کسانی که ‏دست‌‌اندرکار امور دولتی هستند یا دادستان یا قاضی هستند یادر نهادها و سازمان های دیگر‎.‎

بنابراین عده‌‌ای از آن‌ها تحت تأثیر ماهواره‌‌ها دست به این کارها می‌‌زنند و عده‌‌ای هم بر اثر فشار، ولی ‏باید به اینها گفت بالاخره در اسلام صبر، تحمل، ادب و احترام وجود دارد و باید اینها را رعایت کنند و ‏حیف است یک انسانی تحت تأثیر دشمن قرار بگیرد یا در تصور خودش کل مشکلات را گردن یک گروه ‏خاصی بیندازد. آن‌ها را من دشمن نمی‌‌دانم.

30 سال پیش باید فاصله‌ها را بر می‌‌داشتند‎

*‎این حرکت‌‌های اخیر مانند جمع‌‌آوری نرده‌‌ها بین مردم و بخش تشریفات نماز جمعه که شروع ‏شده است تا فاصله میان مردم و مسئول روحانیت و ائمه نماز جمعه کم شود، چگونه ارزیابی می‏‌کنید؟

چهل ‎سال پیش اعتقادم این بود که اینچنین چیزها نباشد، دیر شد، یعنی کم کردن فاصله یا برداشتن فاصله به ‏نظر من خیلی دیر شد، ولی کار خیلی خوبی است، یعنی باید 30 سال پیش انجام می‌‌گرفت، وقتی ‏منافقین نابود و فراری شدند و در مملکت نبودند، آن عامل فاصله که برداشته شد، همان وقت باید فاصله‌ها را بر می‌‌داشتند.‎

روحانیون میان خودشان و مردم هیچ فاصله‌‌ای ‏ایجاد نکردند

*‎پیشنهاد شما برای اینکه روحانیون بیشتر با مردم مأنوس باشند و روحانیون میان مردم و ‏مسائل‌شان حضور داشته باشند، چیست؟

‎-‎ما خیلی روحانی در کشور داریم، خیلی از آن‌ها را می‌‌شناسم، اصلاً میان خودشان و مردم هیچ فاصله‌‌ای ‏ایجاد نکردند، مردم می‌‌توانند خیلی راحت آن‌ها را ببینند، به ملاقات بیمار می‌‌روند، در تشییع جنازه‌‌ها ‏شرکت می‌‌کنند، به مردم کمک می‌‌کنند، از این صنف روحانی در کشور کم نیست، البته به نظر من ‏روحانی هنرمند کم است که علم ارتباطش با مردم قوی باشد و الا اغلب اینها آدم‌‌های متواضع و خوبی ‏هستند، ولی به نظر من در حوزه‌‌های علمیه باید هنر ارتباط را به آن‌ها تعلیم داد، هنر رابطه را به آنها ‏تعلیم دهند و آن‌ها را نسبت به مسئولیت الهی که برای جامعه دارند، باید خیلی تشویق کرد.

*‎براساس القائاتی که در سال‌های اخیر به مردم داده شده است، مردم نوعاً با موضوعی مواجه ‏هستند که رژیم گذشته بهتر بوده، پس چرا انقلاب کردیم و چه شد انقلاب کردیم؟! در مورد ‏انقلاب و پشیمانی و ندامت از انقلاب که از طرف رسانه‌های بیگانه تبلیغ و ترویج می‌‌شود، نظر ‏شما راجع به این موضوع چیست؟

‎-‎به نظرم در زمان همه انبیاء و ائمه ریزش اتفاق افتاده است، این مخصوص کشور و انقلاب ما نیست، در ‏روایت‌های مهم حتی اهل سنت و در کتاب‌های خیلی مهم می‌‌بینید که بعضی نوشتند بعد از مرگ ‏پیغمبر(ص) سه نفر بیشتر ثابت‌‌قدم نماند، آن جمعیت زمان پیغمبر(ص) ریزش کرد یا در کتاب اهل ‏سنت دیدم یک نفر مانند روزگار پیغمبر نماند، درروزگار ما هم ریزش ‏داشتیم، اما نه در حدی که کل ریزش داشته باشند، نه در حدی که کل اهداف انقلاب را رها کنند، خیلی ‏افراد هم واقعاً زیر فشار هستند، ولی به خاطر دین‌داری قوی‌شان فشار را تحمل می‌‌کنند و پشیمان و ‏ناراحت هم نیستند و همه جا هم شرکت می‌کنند ولی این ریزش را باید قبول کرد، در طول تاریخ هم ‏کفر ریزش داشته که «یدخلونَ فی دین‎ افواجا» و هم ایمان ریزش داشته است که یک عده‌‌ای ‏نتوانستند مشکلات پیش آمده را تحمل کنند، پشیمان شدند و رها کردند، این یک مسأله طبیعی است و ‏نگرانی هم ندارد‎.‎

هر کسی از من می‌‌پرسد آینده را چگونه می‌‌بینید؟ می‌‌گویم قرآن به ما یک عینکی داده است، ما آینده را ‏باید با آن عینک ببینیم «ان الارض یرثها عبادی الصالحون»، آینده زمین و کل جهان به دست بندگان ‏شایسته ما می‌‌افتد، پس ما هیچ نگرانی و ناامیدی نداریم، بلکه خیلی امید قوی‌‌ای هم داریم.

ملاک ارزش انسان «اقتصاد» نیست/وضعیت اقتصادی در زمان شاه خوب نبوده است

*‎اگر بنا باشد با یک جوان درباره پیش از انقلاب و روزگار فعلی صحبت کنید؛ چه می‌گویید؟

‎-‎حرف من با جوان این است که ملاک ارزش انسان اقتصاد نیست که ما الان را با زمان شاه مقایسه کنیم، ‏چون اقتصاد برای بعضی‌ها خوب بوده و برای بعضی‌ها هم خوب نبوده، چون آن زمان را کاملاً درک ‏کردم، خیلی چیزهایی که راجع به آن زمان می‌‌گویند درست نیست، آن زمان فقیر، گرسنه، بی‌سواد و ‏آواره خیلی بیشتر از الان بوده، ولی نباید ملاک انسانیت، اخلاق، روش، منش و بهتری و برتری را اقتصاد ‏گرفت که بگوییم چون زمان شاه دلار 7 تومان بوده، پس خیلی روزگار بهتری بوده! الان چون دلار این ‏میزان گران شده و فشار اقتصادی زیاد شده، روزگار خیلی بدی است! در حالی که اقتصاد ملاک نیست.‎

جوانان هر قدمی بر می‌دارند با ‏فکر بردارند

‎*‎صحبت پایانی‎...‎

‎-‎من واقعاً از همه جوانان و نسل فعلی پسر و دختر تقاضا دارم که هر قدمی را می‌‌خواهند بردارند اولاً با ‏فکر بردارند، ثانیاً در قدم برداشتن‌شان و در حرکات‌شان خدایی را که حاضر و ناظر اعمال است را در نظر ‏داشته باشند و با توجه به اینکه خدا و 124 هزار پیغمبر و 12 امام از قیامت خبر دادند و قیامت هم ‏روزی است که «وَمَن یَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ شَرًّا یَرَهُ» اگر عمل ما به وزن دانه ارزن باشد، محاسبه می‌‌شود، این ‏را در نظر داشته باشند و محور همه کارهایشان را خدا قرار دهند‎.

گفتگو: حمید محمدی محمدی.

منبع:فارس

ارسال نظر
پربازدیدترین اخبار
پنجره
تازه ها
پربحث ها
پرطرفدارترین عناوین