کد خبر : ۹۱۵۳۷
تاریخ انتشار : ۰۸ آبان ۱۳۹۶ - ۲۰:۲۴
گزارشی از دیدار جامعه قرآنی با خانواده شهید «علی یزدیان»

وقتی شاگرد آیت‌الله مجتهدی(ره) میاندار لشگرمحمدرسول الله(ص) شد

علی در لشکر ۲۷ محمد رسول الله(ص) به عنوان میاندار لشکر معروف بود آن زمان حقوق ۲۲۰۰ تومانی به رزمندگان می‌دادند علی روزی که حقوقش را گرفت همه آن مبلغ را به صندوق کمک به جبهه می‌ریخت.
 عقیق:از دی ماه سال 92 که با همت سازمان قرآن و عترت سپاه محمد رسول الله (ص) تهران بزرگ کار شناسایی شهدای قرآنی آغاز شد؛ بیش از 320 شهید قرآنی در سطح تهران شناسایی شدند که یادواره‌ای تحت عنوان «سوره‌های سرخ» همه ساله برگزار می‌شود. جامعه قرآنی کشور نیز به همین منظور؛ هر هفته به دیدار خانواده‌ یکی از این شهدای والامقام می‌روند و ضمن ادای احترام به مقام شامخ این عزیزان با خانواده معظم ایشان نیز گفت و گو می‌کنند. خانواده شهید «علی یزدیان» این هفته میزبان تعدادی از قاریان، حافظان و اساتید قرآنی کشور بود که مشروح این دیدار در ادامه تقدیم می‌شود.


شهید یزدیان متولد سال 1343 از رزمندگان لشکر 27 محمد رسول‌الله(ص) بود و در سال 63 نیز به شهادت رسید.

تیر خلاص عراقی ها بر پیکر طلبه جوانمرد

صادقی داماد خانواده و همرزم شهید یزدیان:

  شروع دوستی ما با علی‌آقا در مسجد بود به اتفاق هم برای عملیات به منطقه اعزام شدیم؛ ایشان از طلبه‌های با اخلاق و منظم حوزه علمیه آیت‌الله مجتهدی (ره) بود. صبح‌ها با دوچرخه به کلاس درس آقای مجتهدی می‌رفت و عصرها کلاس قرآن برای بچه‌های بسیج مسجد برگزار می‌کرد. بسیار مقید به انجام فرائز دینی از جمله دعای کمیل و توسل بود.

ایشان زمانی که به منطقه اعزام شده بود در یکی از عملیات‌ها براثر اصابت تیر به دستش مجروح شد در عین حالی که مجروح شده بود بچه‌ها را به عقب هدایت می‌کرد وقتی دید عراقی‌ها به بالای سر بچه‌ها آمدند، برای کمک نزد آنها رفت از همانجا بود که دیگر اطلاعی از علی نداشتیم و وقتی که پیکرش برگشت از همین تیر خلاصی که عراقیها زده بودند او را شناسایی کردیم.

امتناع از دریافت حقوق 2200 تومانی جبهه

علی در لشکر 27 محمد رسول الله(ص) به عنوان میاندار لشکر معروف بود آن زمان حقوق 2200 تومانی به رزمندگان می‌دادند علی روزی که حقوقش را گرفت همه آن مبلغ را به صندوق کمک به جبهه می‌ریخت. مادرش وابستگی شدیدی به علی داشت زمانی که می‌خواست به جبهه اعزام شود به من گفت چه کار کنم گفتم سعی کن اول رضایت خانواده‌ات را بگیری و بعد بروی.

شهید یزدیان وقتی می‌خواست به جبهه برود مادرش به دلیل وابستگی زیادی که به او داشت اجازه نداد برود، علی نزد من آمد و نظرم را جویا شد. گفتم: رضایت مادرت را بگیر. در این یکی دو روز سعی کرد رضایت مادرش را جلب کند و سپس راهی جبهه شد.

مادرم در فراغ علی، گریه نکرد/سینه پدرم می‌درخشید

خواهر شهید یزدیان:

یکی از شاخصه‌های ایشان صبوری و منضبط‌ بودنش بود. در یکی از عملیات‌ها ترکش خورده بود، وقتی به خانه بازگشت برای اینکه پدر و مادرم ناراحت نشوند، لبخند می‌زد بعد از شهادتش تازه او را شناختم و به اخلاقیات او پی بردم. خانواده ما با این حال که وضع مالی متوسطی داشتند امّا علی به دانشگاه رفت و همیشه افتخار می‌کرد که بچه پایین شهر تهران است. او همیشه لبخند به لب داشت، حرفهایی که می‌زد در سطح بالا بود آن زمان که فضای مجازی بدین صورت وجود نداشت همه مطالب قرآن را دستنویس می‌کرد، کتابخانه‌ای داشت که همه کتاب‌ها را به عنوان هدیه قرآنی به دوستان قرآنی‌اش می‌داد، به پدر و مادر احترام بسیاری می‌گذاشت پدر تا لحظه آخر برای شهادت برادرم بی‌تابی می‌کرد سال 75 که پیکرش آمد مادرم از دنیا رفته بود.


من و علی چون پشت سرهم بودیم خیلی به هم وابسته بودیم. رفتن علی خیلی برایم سخت بود، اما کم‌کم با آن کنار آمدم. آن زمانی که ایشان طلبه شده بود من تازه ازدواج کرده بودم، با اینکه سه برادر دیگر هم داشتم، اما علی خیلی به من سر می‌زد و توجه زیادی به من داشت از این رو سال‌ها طول کشید تا به نبودنش عادت کنم.
مادرم خیلی به آقا امام حسین(ع) علاقه داشت، وقتی علی می‌خواست به جبهه برود نمی‌توانست جلودارش شود اما بعد از مفقودالاثر شدنش هم حتی یک‌بار ندیدم که مادرم گریه و ناراحتی کند.
لحظه احتضار پدر من در کنار ایشان بودم. از کودکی با خاطر دارم که پدر چقدر با قرآن انس داشت. آن لحظه وقتی لباس پدر را باز کردم سینه ایشان می درخشید. پدر یک کارگر ساده بود اما همیشه سفارش می کرد که در زندگی قانع باشید و بیشتر از آنچه در می آورید نخواهید.

در پایان این دیدار؛ هدایای از سوی سازمان قرآن و عترت سپاه محمد رسول الله(ص)، ناحیه مقاومت بسیج شهید محلاتی، معاونت قرآن و عترت ارشاد و شورای توسعه فرهنگ قرآنی تقدیم خانواده معظم این شهید والامقام شد.

منبع:تسنیم

ارسال نظر
پربازدیدترین اخبار
پنجره
تازه ها
پرطرفدارترین عناوین