عقیق: برخی مداحان به بهانه جذب نسل جدید و تغییرات زمان و اقتضائات روز سراغ کارهایی رفتهاند که به زعم بزرگان این عرصه خارج از چهارچوب است. با حاج حمیدرضا بهاری که پدرش شاهحسین بهاری روزی در عصر خود از بزرگان مداحی بود به گفتوگو نشستم. او معتقد است که درگذشته اخلاص در هیأتها و مداحان بیشتر بود و امام حسین هم محور، اما امروز شخص محور شدیم.
ماحصل این گفتوگو را بخوانید.
پدر شما از بهترین مداحان عصر خود به حساب میآمد. جلسات آن دوران چه تفاوتهایی با امروز داشت؟
فرزند مرحوم حاج شاه حسین بودن افتخاریست. من همیشه میگویم که در تبلیغ جلسات جلوی اسم و فامیلم نام پدرم، شاه حسین را هم بنویسند تا مردم بدانند این اسم افتخار من فرزند است. زمان قدیم مداحان میخواندند که چراغ امام حسین(ع) پررنگتر شود اما امروز فرق کرده و امثال من میخوانیم تا خودمان را مطرح کنیم و کاری به سیدالشهدا(ع) نداریم. به همین خاطر است که مداحان قدیم اسمشان ماندگار است.مداحان قدیم خیلی مخلص و در اعتقادات خود قوی بودند. پای حرفی که میزدند میایستادند.
خاطرم است پدرم وقتی شعری را برای جلسه میسرود یا تمرین میکرد، خودش با آن اشک میریخت و میسوخت یعنی قبل اینکه برای مردم بخواند با آن میسوخت تا بتواند بسوزاند. اینگونه نبود که شعری را ساده حفظ کنند یا یادداشتبرداری کنند. یا نیم ساعت مانده به جلسه متن یا شعر به دستش برسد.در گذشته اغلب اشعار را از حفظ میخواندند الان باب شده که از روی کاغذ میخوانند، البته که از روی کاغذ خواندن اشکالی ندارد زیرا تنوع شعری زیاد شده است. اما در مجموع امروز زمانه فرق کرده و متاسفانه بانی جلسه، مداح و حتی سینهزنان هیأت هم اخلاص قدیمیها را ندارند.
اگر جمعیت مداحی شلوغ است به خاطر اقبال مردم به اوستامروز هیأتها با جمعیتشان سنجیده میشوند و هرکدام پرجمعیتتر باشد از نظر عامه بهتر است. درگذشته هم جمعیت بیشتر، ملاک بهتر بودن هیأت بود؟
در گذشته ملاک اخلاص بود شاید مداحان قدیم زیاد صوت خوبی نداشتند، چون دستگاههای صوتی خوبی هم نبود و تمام تکیه صوت جلسه روی حنجره مداح بود. مرحوم علامه، حاج حسن محمدی دولابی و... صدایشان به همین جهت از بین رفت. امروز تکیه مداحان روی سیستم صوت است.
مداحان قدیم از لحاظ شعر در فشار بودند زیرا شعر خوب خیلی کم بود، برای همین اکثر مداحان قدیم خودشان طبع شعر داشتند. از نظر صوت جلسات هم فشار اصلی روی مداح بود.مداحی به نوعی هنر است و اگر جمعیت زیادی در مراسم هستند بیشتر به خاطر اقبال مردم به مداح است. مردم او را دوست دارند که پای منبر او میروند؛ کسی که با اجبار نمیرود. خداراشکر لااقل با صوت حزین، با نام سیدالشهدا و با مصائب سیدالشهدا هم مردم عجین هستند.زیاد بودن جمعیت قطعاً وابسته به رابطه احساسی بین مستمع خواننده است وگرنه کسی بیدلیل جایی نمیرود که حتی مجبور شود در خیابان بنشیند.
نباید شخص محور باشیم، امام حسین(ع) محور استاین ملاک بودن جمعیت مستمع در هیأت آفتی شده که چشم و همچشمی به بار آورده و بانی هیأت برای اینکه جمعیت بیاورد حاضر است هر مقدار پولی را بدهد تا یک مداح محبوب بیاورد و جمعیت را جذب کند. نظر شما چیست؟
برخی مداحان خودشان هیأتدار هستند و آن جلسه به نام آنها شناخته میشود و جمعیت هم دارند. مشکل آنجاست که بانی جلسهای برای چشم و همچشمی سراغ مداح معروف میرود تا به واسطه او جمعیت به هیأتش بیایند. در این امور کمتر اخلاص ملاک است.
مداحان این طیف هم مدیربرنامه دارند و برای دعوت از آنها باید مراتبی را طی کرد و پاکت سنگین هم مطالبه میکنند. بانی جلسه هم با حضور فلان مداح برای خودش برو و بیایی درست میکند. اینها استفاده شخصی از جلسه است.از زمانی ما مشکل پیدا کردیم که شخص محور شدیم و دیگر امام حسین محور نیستیم. اگر امام حسین(ع) برای ما محور باشد یک بچه هم بگوید صلی الله علیک یا اباعبدالله گریه میکنیم. ما برای ارباب داریم گریه میکنیم نه برای کسی مثل من.
البته که برخی با شعر و صدای یک مداح دلشان آرام میگیرد و اشک میریزند اما هدف گریه برای سیدالشهداء است.گاهی در جلسات میبینیم افراد با خواندن یک مداح غیرمعروف با وجود شعر قوی و صوت خوب هم اشک نمیریزند، اما با شعر ضعیف یک مداح معروف اشک میریزند، البته که در همین حضور افراد معروف هم شاهد افراد ادایی هستیم که با صدای بلند ناله میکنند که پسندیده نیست.علما در هیأتها دست بر پیشانی میگذاشتند و به زیبایی گریه میکردند و اشک روی صورتشان جاری میشد الان خواننده تا میگوید بسم الله یکی در مجلس، عربده میزند.
«شمع این مسأله را بر همهکس روشن کرد/که تواند همه شب گریه بیشیون کرد» برخی میخواهند با گریه خودنمایی کنند.ما باید امام حسین محور باشیم و هرجا پرچم سیاه خورد ادب کنیم هرشخصی خواند ادب کنیم. البته صحیح خوانی مهم است اما ملاک و مهم باید درست خواندن باشد نه اینکه چون مداح معروف است هرچه خواند پای منبرش برویم که خودش موجب بزرگ شدن افراد است.
این شخص محوری موجب پاکتهای سنگین این روزهای مداحی شده است. حالا چه مقصرش را مداح و چه بانی بدانیم که شاید واقعاً بانی بیشتر مقصر باشد که اتفاق ناپسندی است.
هدف باید روضه باشد این موضوع پاکتها با مبالغ سنگین را چگونه باید رفع کرد؟
من زمانی که مداحی را شروع کردم، افراد بزرگی را درک کردم. من در ۱۲ سالگی پدرم را از دست دادم و رفقای پدر من هم از فحول مداحی بودند. من در مداحی محضر اساتیدی همچون مرحوم شمشیری، احمد صالح و... زانو زدم و مرحوم برادرم حاج علیرضا را دیدم. در اولین جلسهای که خواستم بخوانم قبل جلسه مرحوم گودرزی به من گفت بیا ببینم چه شعری میخواهی بخوانی. از من به نوعی امتحان گرفت. کلی با من کار کرد و اجازه نداد ما همینطوری راه بیفتیم.در قدیم هم مداحان پاکت میگرفتند، نمیدانم چرا برخی اینقدر اصرار دارند که پاکت نگیرید یا به پاکت نگرفتن در تلویزیون افتخار میکنند و میگویند خوانندگی عشق ماست. صله چطور گرفتنش اهمیت دارد!
اگر بانی با عشق میدهد و نمکی است از سیدالشهدا چه اشکالی دارد ولی این که طرف برای حضورش مبلغ تعیین کند بد است. من حاضرم دو برابر به آن مداح بدهم که نیاید. من بانیان، رؤسای هیأتها و دست اندرکاران که البته در برخی مواقع هیأتی هم نیستند و با اهدافی جلسه برگزار میکنند را مقصر میدانم.
ما امروز برخی جلساتی داریم که اصلاً ربطی به هیأت ندارد بلکه مراسم و جلسهای است تا فلان آقا بیاید و او هم میگوید من فلان مقدار میگیرم تا بیایم. آن مبلغ هم از بودجه دولت یا خصوصی پرداخت میشود. این مبالغ را میدهند که افراد هم میروند. بانیهای جلسات مداحان را بد کردهاند اگر من حمید بهاری میگویم که من انقدر میگیرم و میام، خیلی راحت به من بگو نمیخواهم.
چه زمانی میتوانند این را بگویند؟
زمانی که هدفش روضه باشد. البته ما نمیخواهیم منکر نیات آنها شویم اما آنها به دنبال شلوغ کردن هیأت هستند.
در تهران این موضوع فقط هزینه است درحالی که در شهرستانها هزار جور مکافات دیگر هم دارند که کجا برایم هتل بگیر و چند همراه هم دارم. در این موضوع افرادی که دعوت میکنند بیشتر مقصر هستند.
برخی با شومنبازیهای خود هویت مداحی را زیرسؤال بردندشما با افتخار از اساتید خود نام بردید اما بسیاری از مداحان جوان این روزها استادی نداشتند این استاد ندیدن چه مضراتی دارد؟
این مشکلی است که امروز وجود دارد و رفع آن هم بسیار سخت است دلیلش هم معروفیت افراد است. برخی از این افراد بدون استاد به قدری مشهور هستند و جمعیت دارند که دیگر قبول نمیکنند پای حرف بزرگتری بنشینند. حتی خودشان احساس میکنند حرف برای گفتن هم دارند!
قدیمیها اینطوری نبودند. پدر من خودش چندین استاد داشت. استاد نوحه با استاد قصیده خوان فرق میکرد الآن ما در هیأتها هیچ شعر نمیشنویم. برخ مداحان میکروفون را که میگیرند یک صلی الله علیک یا اباعبدالله میگویند و بعدهم شور آغاز میشود و حسین حسین هم زیر صدای آنها خوانده میشود تا جمعیت هیجان بگیرند. من به شخصه نمیپسندم. نمیخواهم بگویم کار آنها بد است لااقل سبک ما نیست و قدیمیها هم اینگونه نبودند.در گذشته منبر با یک رباعی صلوات آغاز میشد، بعد غزل پند میخوانند و بعد هم پیرامون مناسبت یعنی در مدح و منقبت آن معصوم میخواندند که در آخر هم وارد مصیبت میشد. اگر قرار بود سینه بزنند نوحه دم میدادند و عزاداری میکردند اما امروز عوض شده است. پندیات دیگر تقریباً خوانده نمیشود. رباعی صلوات دیگر خوانده نمیشود.
ورود مداح به هیأت خودش آداب داشت. حاج احمد صالح راجع به پوشش در هیأت حرف داشت. این پوشش به معنای آن نیست که مداح در هرکجایی میرود حتی تفریح و مهمانی و... هم کت و شلوار بپوشد یا به قول معروف اتو کشیده باشد. اما قرار نیست با آستین کوتاه در هیأت بخوانم یا با شلوار لی روی منبر بروم. نه آنجا لباس خاص خودش را میطلبد. مسافرت لباس خاص خودش را دارد.
بزرگان میگفتند ورودتان به مجلس باید درس باشد. باید بدانید چیکار میکنید؟ حرف زدن شما باید درس باشد چرا چون شما به نوعی مردم را به سیدالشهدا وصل میکنید. الگو هستید. وقتی الگو میشوید باید درست عمل کنید.مداحان قدیم سیگار میکشیدند ولی در هیأت نمیکشیدند در ملأعام نمیکشیدند زیرا میگفتند عدهای از ما الگو میگیرند. روی مدل خواندن و مدل مو دقت داشتند.
الان هرکسی هرطور که میخواهد برای دیده شدن عرض اندام میکند. مداحی لاتی صحبت میکند و به لات بودن افتخار میکند.قدیم اینها را نداشتیم زیرا به ما یاد دادند هرکجا روضه سیدالشهدا خوانده میشود حریم اهل بیت علیهمالسلام است. شما خانه بزرگی میروید سعی میکنید مؤدب باشید و مؤدب حرف بزنید. آن وقت چه میشود که آدم مقابل سیدالشهدا اینگونه رفتار میکند؟ بعد هم میگویند اول مستمع این جلسه حضرت زهرا سلام الله علیهاست. شما مقابل ایشان هرکاری دلتان میخواهد میکنید؟ یا بعضا به نامایشان هم جلساتی میگیرند و رفتارهای ناشایست میکنند.
برخی هم سوءاستفاده میکنند و میگویند اینها هم شادی میخواهند، مداحان هم شاد هستند و در تلویزیون یا فضای مجازی برنامه میسازنند و مداحان لطیفه میگویند و بازی میکنند. مردمی که یک عمر پای منبر ما گریه کردند با قهقه ما بخندند، دیگر پای منبر گریه میکنند؟ برخی با شومنبازیهای خود هویت مداحی را زیر سؤال بردند.مداحان جوان باید به خانه مداحان و محضر بزرگترها رفت و آمد کنند، اگر در این جلسات از آنها اشکال گرفته شود خیلی بهتر است که در جمع خطایی رخ دهد. ما باید با افتخار استاد ببینیم با افتخار محضر بزرگترها زانو بزنیم. راهی که اینها ۸۰ - ۹۰ سال رفتند یک لقمه میکنند و در دهان ما میگذارند. اینها تجربه خود را منتقل میکنند.
این طیف از مداحان، جذب جوانان و زیستن طبق ذائقه جوانها را بهانه میکنند، این درست است؟
من قبول دارم که ذائقه تغییر کرده است و برای جذب نسل جدید باید کار کرد. روزی پدر من نوحه «حسین سرباز ره دین» را خواند، این سبک بود. زمانی که پدر من گفت «کس ندیده در عالم این چنین گرفتاری/ شه رود به میدان و زن کند جلوداری» سبک بود. آن موقع ذائقه اینگونه بود و باید بپذیریم که ذائقهها عوض شده است و ما نمیتوانیم در همان سبکها بمانیم، ما باید خود را به روز کنیم. اما یک وظیفه ما هم تربیت ذائقه و سلیقه است. برخی مداحان جوان خیلی هم خوب میخوانند نباید همه را با یک چوب زد. سبک جدید خواندن هیچ اشکالی ندارد اما قداست اهل بیت باید حفظ شود. هر سبک به اصطلاح به روزی که قشنگ نیست.
شما وقتی سبک یک خواننده آن طرف آبی را در مصیبت سیدالشهدا میخوانی، همه با خواندن تو یاد کار او میافتند. چرا نباید خوانندهها از سبکهای ما بخوانند. قدیم اینگونه بود. باید با احترام و با ادب با این خانواده صحبت کرد. حتی بزرگان ما میگفتند جسارتی که این نانجیبان به اهل بیت سیدالشهدا کردند خیلی بیشتر از اینهاست ولی آیا ما اجازه داریم بخوانیم؟ نباید بگوییم.
خاک کف پای نوحهخوان سیدالشهدا را برای شفای مریض میبردندتمام نکاتی که گفته شد درخصوص شأن و جایگاه مداحی است که باید حفظ شود تا همچنان مردم به مداح التماس دعا بگویند و ته چای او را برای شفا بخورند. این مسیری که درحال طی شدن است این شأن را حفظ میکند؟
شاید مداحان در زندگی خصوصی خود اهل سیگار و قلیان باشند اما نباید در ملأعام اینگونه باشند. در جایی شنیدم بعد جلسه مداح اعلام کرد ما به فلان سفرهخانه میرویم و همراه خود ۵۰ تا ۱۰۰ نفر را هم برد. نمیدانم این هم مثل رستورانهای سرجاده است و به او پورسانت میدهند یا خیر.
من یادم است که با پدرم به بازار میرفتیم، خاک کف پای نوحه خون سیدالشهدا را برای شفای مریض میبردند. قدیم نوکر سیدالشهدا حرمت داشت. الان متأسفانه شأنیت مداحی زیر سؤال رفته است چرا چون چیزهایی را از من دیدند که دیگر نمیتوانند اطمینان کنند. نمیتوانند بپذیرند که امثال من وصل به دستگاه سیدالشهدا هستیم. در فضای مجازی دیدیم که دو مداح در هیأت پشت میکروفون باهم شوخی میکنند تا مردم بخندند مگر کار ما شومن بازی است.
در گذشته مردم شاه حسین را میدیدند به یاد روضههای او اشک میریختند بس که گریه از آنها گرفته بود. اما باید بدانید که بابای من، شوخ طبع بود. با رفقایش خیلی شوخی داشت. در فامیل هم خونگرم و خوش خلق بود اما جذبه داشت و زمانی که عبا میانداخت بزرگان آن دوران دورش جمع میشدند و دو زانو جلویش مینشستند.
امروز میگویند بگذارید مردم بدانند ما شاد هستیم. خب مگر مداح آدم نیست، او هم شادی دارد اما نباید با شومنبازی خود را عرضه کند.پیامبر و امیرالمؤمنین هم چون میدانستند در کربلا چه رخ میدهد زندگی خود را تعطیل کرده بودند و مدام اشک میریختند. ما اشتباه فهمیدیم و اشتباه هم به مردم ارائه میکنیم.زندگی اهل بیت فقط روضه نیست ما کجا از رفتار سیدالشهدا با خانوادهاش یا همسایه گفتیم؟ امروز امام حسین(ع) از ما گریه نمیخواهد کجا امام حسین گفته بر من گریه کنید؟ برخی در هیأت قلاده میبندند و میگویند ما سگ امام حسین هستیم! امام حسین سگ نمیخواهد! امام حسین تفکر میخواهد! گره گشایی از کار مردم میخواهد! محبت به هم نوع میخواهد. اینها را انجام دهید در آخرش صلی الله علیک یا اباعبدالله هم که بگویید مردم اشک میریزید.برای حل این مشکلات باید همه مداحان چه جوان، چه میانسال چه پیرغلام و حتی قاریان قرآن، سخنرانان و منبریها، در خانه مداحان دورهم جمع شویم، باهم حرف بزنیم و همانجا مشکلات هم را مرتفع کنیم.
بزرگترها، بزرگتری کنندراهحل رفع این مشکلات را ریش سفیدی بزرگترها میدانید؟
خدای نکرده به کسی جسارت نشود اما ما بزرگترهایمان هم بزرگتر نیستند. من خاک کف پای همه کوچکترها و بزرگترها هستم اما عزیزانی که عبا به دوش دارند و با سابقه هستند چه زمانی دست بر سر این کوچکترها کشیدند. ماهی یک جلسه بگذارند و همه را جمع کنند و صحبت کنند.برخی بزرگترها فقط ایراد میگیرند من روزی به یکی از آنها گفتم این حرفها مثل پلیس سر چهارراه است. طرف خطا رفت و خلاف کرد جریمه میکنند. جلوی ماشین را میگیرند و میگویند گواهینامهات را بده اما شمای بزرگتر چه چیزی به کوچکتر دادید که ایراد میگیرید. آن جوان با شنیدن چند تا مداحی در فضای مجازی خواننده شده است. در جلسه هم چند تا طیب الله نابجا یا بجا به او گفتهاند که این طیب الله خواننده را بیچاره میکند. در فضای مجازی هم فالوور زیادی دارد. آقای بزرگتر برای او چه کرده است که ایراد میگیرد؟
امروز در هیأتها سبک سینهزنی خاص یا پروژکتور و سیستم صوت خاص داریم و مثل دیسکو دود از زیر منبر بیرون میآید. مداح هم مثل خوانندهها موقع خواندن مدام مینشیند و بلند میشود. در گذشته اینها نبود. همه سبکها هم مشابه ترانه شده است. وقتی بیرون هیأت از افراد سؤال کنید جلسه چطور بود میگوید خوب بود. بگویید چی خواند؟ نمیداند چه خوانده است زیرا فقط درگیر هیجان بوده است. این هیأتها محل تخلیه انرژی شده است.
درحالی که باید این جلسات برای مصیبت سیدالشهدا باشد و واقعاً چند قطره اشک بریزیم و از خدا بخواهیم که خدایا به احترام سیدالشهدا من را از بعضی از مشکلات جامعه نجات بده.قدیم در جلسات زیاد دست نمیزدند و جلسات موالید اهل بیت با صلوات اداره میشد، البته من خودم الان سرودخوانی دارم و دست هم میزنیم اما نه در مسجد. اما در برخی جلسات سوت میزنند و کل میکشند. نام اهل بیت را باید مؤدب برد. من فکر میکنم یک تفکری پشت این کارها هست. این پولهای سنگین و این سبک و سیاق با برنامهریزی درحال شکل گرفتن است.
برای پیرغلامان خانهنشین چه کنیم؟خیلی از بزرگترهای عرصه مداحی این روزها خانهنشین هستند و نیازمند تکریم، امروز برای آنها چه باید کرد؟
خدا رحمت کند حاج آقای آهی را که یکی از افتخاراتم این بود که مدتی را در کنار ایشان بودم. در همان مدت سعی کردم ازایشان یاد بگیرم. او برای مداحی و جامعه مداحان زحمت زیادی کشید. او بنیاد دعبل خزاعی را تأسیس کرد تا همین امروز تکریم پیرغلامان و مداحان خانهنشین را مدیریت کند.پیرغلامان بیش از هرچیز نیازمند توجه هستند. طرف در زمان جوانی که خانوادهاش دو نفر بود هیأت میرفت و زندگیاش با پاکت میگذشت حال که خانوادهاش شاید به ۴۰ نفر برسد با اقوام و خویشان خانهنشین است. باید آنها را به جلسات دعوت کرد و در آخر هم به آنان پاکت خوب داد.بنیاد دعبل خزاعی این روزها خدمات خوبی به این جامعه ارائه میکند، خانه مداحان هم این چنین است. اما قرار نیست ما ایراد به کارمان نباشد. تاکنون کارهای خوبی شده است و هرکس به سلیقه خود خدماتی داشته است.
بهترین تکریم این پیرغلامان خانهنشین دعوت آنها به جلسات است. در جلسات مساجد یا روضههای خانگی بخوانند. شاید خواندن از آنها برنیاید اما خاطره بگویند. به خدا مردم کیف میکنند. دم در هم یک پاکت خوب به آنها داده شود و بگویند حاج آقا این پاکت امروز که آمدی برای سیدالشهدا نفس زدی.نیاز نیست برای یک تکریم کوچک در خانه طرف، کلی عکس تهیه شود اما در همین مراسم از او عکس بگیرید و نشان دهید فلانی با ۸۰ سال سن، هنوز میخواند.
منبع:فارس