کد خبر : ۹۰۹۱۴
تاریخ انتشار : ۱۴ مهر ۱۳۹۶ - ۱۹:۲۴
در گفت‌وگو با حجت‌الاسلام سعیدیان عنوان شد

تجملات مسئولان، جامعه را از امر ظهور غافل کرد

حجت‌الاسلام سعیدیان با اشاره به وجوه اشتراک قیام امام حسین(ع) با انقلاب اسلامی، گفت: قیام امام(ع) بر مدار زمینه‌سازی ظهور بود و هدف انقلاب اسلامی نیز همین بوده است.
عقیق:قیام امام حسین(ع) و واقعه ماندگار عاشورا، پیام‌ها و عبرت‌های معرفتی، اخلاقی، سیاسی و اجتماعی فراوانی را در متن خود دارد. در دهه‌های گذشته  وحال برخی از رهبران دینی و سیاسی با الگوپذیری از نهضت عاشورا حرکت‌های بیداری بخش و دشمن شکنانه‌ای را پایه‌گذاری کرده‌اند.

در عصر کنونی نیز امام خمینی(ره) با الهام از نهضت عاشورا و با الگوگیری از حرکت اباعبدالله(ع) با رژیم گذشته به مقابله برخاست و با حمایت‌های مردم خداجوی ایران کمر طاغوت را شکست . امام روح‌‌الله(ره) در بیاناتی در این باره فرمودند: «ماه محرم، ماهی که امام مسلمین، راه مبارزه با ستمکاران تاریخ را به ما آموخت‏.» (صحیفه امام؛ ج‏5، ص 75).

ایشان همچنین تاکید کرده‌اند: بنابراین می‌توان گفت وجوه اشتراک زیادی در نسبت پیروزی انقلاب اسلامی سال 57 با قیام امام حسین(ع) در سال 61 هجری وجود دارد همچنان که امام(ره) در جایی دیگر فرمودند: «انقلاب اسلامی ایران، پرتوی از عاشورا و انقلاب عظیم الهی آن است." (صحیفه امام؛ ج‏17، ص 482)

در گفت‌وگویی با حجت‌الاسلام علی سعیدیان به بررسی مهم‌ترین اشتراکات قیام حسینی(ع) با انقلاب اسلامی ایران پرداخته‌ایم.

مشروح این گفت‌وگو را در ادامه بخوانید.

وجه یا وجوه تشابه معیارها و اهداف انقلاب اسلامی با اهداف قیام امام حسین (ع) کدامند؟

چند وجه مشترک در انقلاب سید الشهدا و انقلاب اسلامی از نگاه من وجود دارد. اولین مورد آن، در ارزش‌های مشترکی است که در هر دو انقلاب وجود دارد. انقلاب خمینی و انقلاب حسینی هر دو برای ارزش‎های والای الهی بوده است.

برنامه‌های کلان باید متأثر از فرهنگ دینی باشد

انقلاب اسلامی ایران انقلاب مادیات نبود بلکه انقلابی فرهنگی بود؛ هرچند شاهد هستیم که امام(ره) و رهبر معظم انقلاب تأکید بر اصلاح اوضاع مادی و مالی جامعه دارند، اما اولویت اصلی بر اصلاح فرهنگ است؛ فهم این مسأله مشکل نیست، زیرا اگر فرهنگ اصلاح شود، به دنبال آن اوضاع اقتصادی جامعه بهبود پیدا می‌کند.  اگر یک مسئول یا هر فرد دیگری با ارزش‌های دینی آشنا شوند و احکام دینی را در فرهنگ خود وارد کنند، هیچ گاه به سمت ربا نمی‌رود. عمده مشکلات اقتصادی ما به لحاظ عدم پاینبدی به قوانین الهی است که باعث می‌شود برکت از جامعه رخت ببنند. بنابراین ابتدا باید پایبند به مبانی دینی بود و آن را در فرهنگ خود وارد کرد و بعد برنامه‌ریزی و مدیریت اقتصادی را به فراخور آن لحاظ کرد.

پایبندی به ارزش‌ها تا پای جان

وجه تشابه دیگری که قیام امام حسین(ع) با انقلاب اسلامی دارد، در پایبندی به ارزش‌ها تا پای جان است. اباعبدالله(ع) برای اینکه به ارزش‌های متعالی خود برسد، تمام سختی‌ها را تحمل کرد و در این مسیر جان خود را تقدیم خداوند کرد. برای حضرت مهم این است که مسلمانان و به خصوص پیروان اهل‌بیت(ع) به این باور برسند که پای ارزش‌ها ایستادن هزینه دادن هم دارد. از این رو در بدنه انقلاب اسلامی افرادی هستند که تا پای جان پای ارزش‌ها ایستادند؛ مثل شهدای جنگ و انقلاب و شهدای مدافع حرم.

عاقبت شومِ سهم‌خواهی از نظام اسلامی

اما اینکه مدام مطرح کنیم ما انقلاب کردیم تا مسائل مادی‌مان حل شود، یعنی ناشکری کردن به نعمت عظیم انقلاب اسلامی. کسی که چنین تفکری دارد با کمترین فتنه اقتصادی از نظام فاصله می‌گیرد. کسی که چنین تفکری دارد، مدام به دنبال سهم‌خواهی از نظام اسلامی است و عاقبتش مانند طلحه‌ها و زبیرها و ... می‌شود که پس از رحلت رسول گرامی اسلام(ص) به دنبال سهم‌خواهی برآمدند؛‌ یعنی نگاه متعالی نداشتند.

فشارهای اقتصادی ما را از ارزش‌ها دور نکند

البته منکر این نیستیم که نظام باید به فکر اصلاح معیشت و اقتصاد مردم باشد؛ من هم مانند بسیاری از مردم مشکلات مادی دارم. اما مسأله اینجاست که اگر گاهی به لحاظ فشار دشمنان و یا مسائل دیگر، جامعه با معضلات اقتصادی مواجه شد، آیا باید از ارزش‌ها فاصله بگیریم؟ در این صورت ممکن است مصداق این فراز از کلام امام حسین(ع) شویم که فرمود: «اِنَّ النّاسَ عَبیدُ الدُّنْیا وَ الدِّینُ لَعْقٌ عَلى اَلْسِنَتِهِمْ یَحوطونَهُ ما دَرَّتْ مَعائِشُهُمْ فَاِذا مُحِّصوا بِالْبَلاءِ قَلَّ الدَّیّانونَ؛مردم بندگان دنیا هستند و دین آب دهانی بر زبان آن‌هاست؛ تا زمانی که معیشت آن‌ها فراهم باشد، دور دین می‌گردند اما هنگامی که دچار بلا شدند، دینداران کم هستند.

مثال شعب ابی‌طالب و استقامت رسول گرامی اسلام(ص) مثال خیلی بارز و ملموسی است. ما در این ماجرا شاهد بودیم که با وجود فشار اقتصادی دشمنان علیه مسلمانان و محصور کردن آن‌ها، هچ گاه از ارزش‌های خود عقب‌نشینی نکردند. بنابراین برای نهضت رسول‌الله(ص) و قیام حسینی(ع) هزینه داده شد از این رو برای انقلاب خمینی(ره) هم هزینه باید داده شود، این هزینه دادن گاهی در قالب تحریم‌ها و گاهی در قالب تهاجم فرهنگی دشمن و ... است.

حدیثی که از امام حسین(ع) بیان فرمودید بسیار جای تأمل و تفکر دارد؛ مهم این است که دینداران در هنگام بلا و ابتلا بتوانند مسیر صحیح را ادامه دهند که ادامه مسیر نیز نیازمند بصیرت و آگاهی‌ است.

این مسأله در نگاه کلی و کلانِ اجتماعی کمتر دیده می‌شود. عموم مردم ایران واقعاً اثبات کرده‌اند هر اندازه فشارهای دشمن زیاد باشد، حضورشان در دفاع از حریم اسلام و انقلاب بیشتر می‌شود. اینکه رهبر انقلاب فرمودند مردم ما از شهدای بدر مسأله اینجاست که برخی رجال کشور در مواجهه با فتنه دشمن از خود انفعال نشان می‌دهند. ما یک بار برای همیشه باید تکلیفمان را معلوم کنیم؛ ما یک جبهه حق و یک جبهه باطل داریم؛مسئولان محترم ما باید بدانند پای حق ایستادن گاهی ضربه و لطمه خوردن دارد و طبیعی است و در طول تاریخ بشریت همواره اینگونه بوده است. اگر اینطور نباشد که باید به خودمان و مسیرمان شک کنیم.

قدرت نظامی و توانمندی‌های  ایران دشمن را به پای میز مذاکره کشاند

اما اگر در قبال ناجوانمردی دشمن که به واسطه کفر آن‌ها با دین و مبانی دینی است، انفعال نشان دهیم و بگوییم ما از فردا موشک نمی‌سازیم، چه انتظاری از دشمن باید داشته باشیم؟ خب بیشتر پیشروی می‌کند. واقعاً اگر ایران تحت تدبیر رهبر معظم انقلاب از لحاظ نظامی قدرتمند نبود، آیا آمریکا تا همین مقدار هم وارد مذاکره با ایران می‌شد؟ تصریح قرآن است که «وَ أَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ؛ هرچه از قوا دارید، آماده کنید» به حق می‌توان گفت ایران از بُعد نظامی مقابله به مثل کرد وگرنه تا الان ایرانی باقی نمی‌ماند که بخواهیم با آن‌ها مذاکره هم کنیم؛ آن هم مذاکره برای حق مسلم ملت ایران.

الگوگیری از ایستادگی امام مقابل دشمن

خب ما می‌گوییم امام حسین(ع) الگوی خوبی برای انقلاب اسلامی بوده و هست و امام راحل هم انقلاب را آورده عاشورا معرفی کردند و خود به تربیت‌های عاشورایی مقید بودند. حضرت امام 15 سال تبعید را تحمیل کرد و هیچ گاه از خود انفعال نشان نداد.امام حسین(ع) نیز این همه سختی را تحمل کرد و جگر گوشه‌هایش را از دست داد، اما ایستادگی امام(ع) در مقابل یزیدیان و ارزش‌های عاشورایی باعث شد قیام حسینی تا ابد الگوی بسیاری از افراد و جوامع شود و یاد و خاطره امام حسین(ع) و اصحاب همواره زنده بماند. امام خمینی(ره) هم اینگونه است. ایشان که از جریان عاشورایی پیروی کرد، نام و یادش ماندگار شد و الگویی برای آزادگان جهان شد. اما کسانی که در ماجرای قیام حسینی و انقلاب خمینی از خود انفعال نشان دادند، جز سرزنش دیگران چیزی از آن‌ها در تاریخ به یادگار نماند.

بنابراین مردم حق را به خوبی تشخیص می‌دهند اگر الان تشخیص ندهند، آیندگان خودشان قضاوت می‌کنند و تشخیص می‌دهند. من دیدم یک دانشمند غربی می‌گوید: من در حادثه یزید و حسین، حق را به حسین می‌دهم. زیرا کسی که به بچه 6 ماهه رحم نکند، در دایره انسانیت نیست. نتیجه اینکه اگر کسی اهل حق و بر مدار حق باشد، قلوب مردم متمایل آن می‌شود.

 موضوع بحث درباره وجوه اشتراک میان اهداف قیام اباعبدالله(ع) و انقلاب اسلامی ایران بود؛ از ایستادگی و مقاومت به عنوان یک مصداق نام برده شد. دیگر وجوه اشتراک کدامند؟

دومین ارزشی که بین قیام امام حسین(ع) و انقلاب اسلامی مشترک است، مردمی بودن آن است. یعنی مردم بدون هیچ قید و شرطی و بدون هیچ اجباری به صحنه نبرد با کفر و ظلم آمدند. حتی اگر بگوییم مردم با «اندک توقعی» وارد میدان نبرد شدند، شاید حق مطلب را ادا نکرده باشیم بلکه باید گفت هیچ توقعی جز پیروزی حق علیه باطل نداشتند. لذا اگر در ویژگی شهدای عاشورا مطالعه کنیم، این ویژگی را به صورت بارزی می‌توانیم مشاهده کنیم.

خادم ملت باشیم نه سهم‌خواه و خودبزرگ‌بین

این ویژگی در جوانان انقلابی ما نیز وجود دارد. شهید عشوری، اولین شهید وزارت اطلاعات است که همین چند وقت اخیر به شهادت رسید. ایشان وصیت می‌کند 500 هزار تومان از دارایی مرا به محل کارم برگردانید چرا که ممکن است من در کارم کوتاهی کرده باشم، اما در مقابل، افرادی را داریم که حس می‌کنند این انقلاب ارثیه‌ای دست آن‌هاست و از آن طلب دارندو به دنبال سهم‌خواهی هستند؛ بنابراین هم خود و هم گاهاً خانواده خود را آلوده مسائل مادی و تجملات می‌کنند.  در حالی که این انقلاب را مردم با لطف و عنایت خداوند جلو آوردند. در جایی که امام خمینی(ره) خود را خادم مردم می‌داند و این موضوع را عملاً به اثبات رساندند، ما چرا به دنبال سهم‌خواهی و برتری‌جویی نسبت به مردم باشیم؟

 آیا می‌توان موضوع مهدویت را نیز از وجوه مشترک اهداف قیام امام حسین (علیه‌السلام) و انقلاب اسلامی، دانست. آن‌گونه که در مستندات و روایات اشاره شده است، امام حسین (ع) آخرین خطبه‌شان با اصحاب اشاره به موضوع مهدویت داشت و اکنون هم شاهدیم که در قالب جریان اربعین، ملت‌ها برای زدودن کفر و ظلم و برپایی تمدن الهی در حال یکپارچه شدن هستند. امام(ره) هم بارها هدف اصلی انقلاب را برپایی ظهور معرفی فرمودند. چه شد که جامعه شیعه با وجود این همه تأکیدات از امر ظهور و مفاهیم ظهور غافل است؟

این بحث کاملا درستی است. اتفاقاً امام حسین(ع) در آخرین خطبه‌شان با اصحاب در شب عاشورا به موضوع مهدویت اشاره داشتند. امام محمدباقر(ع) در این باره روایت می‌کند: «حسین بن علی (علیهم السلام) قبل از اینکه کشته شود به اصحابش فرمود: «همانا رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) (به من) فرمود: اى فرزندم! همانا تو به زودى به سوى عراق سوق داده خواهى شد.» حضرت توضیحاتی می‌دهند و بعد می‌فرمایند: «اول کسى خواهم بود که زمین برایش شکافته مى‏‌شود و خارج خواهم شد؛ خارج شدنی که موافق آن خارج شدن امیرالمؤمنین و قیام قائم ما و حیات رسول‌‏الله است.» و بعد در ادامه روایت درباره مأموریت‌های خویش برای امر ظهور سخنانی می‌فرمایند.

امام خمینی(ره) هم در بیانات متعددی هدف انقلاب اسلامی را برپایی ظهور معرفی می‌کردند. به عنوان نمونه فرمودند: «مسئولان ما باید بدانند که انقلاب ما محدود به ایران نیست. انقلاب مردم ایران نقطه شروع انقلاب بزرگ جهان اسلام به پرچمداری حضرت حجت - ارواحنافداه - است». از سوی دیگر عدم برنامه‌ریزی در این جهت را خیانتی سهمگین معرفی کردند و گفتند: «مسائل اقتصادی و مادی اگر لحظه‌ای مسئولین را از وظیفه‌ای که بر عهده دارند (زمینه‌سازی ظهور) منصرف کند، خطری بزرگ و خیانتی سهمگین را به دنبال دارد.»

اما اینکه اشاره کردید در این زمینه غفلت صورت گرفته است، باید عرض کنم خداوند در قرآن می‌فرماید همین که انسان احساس غنی بودن می‌کند، طغیان می‌کند. «كَلاَّ إِنَّ الْإِنْسانَ لَیَطْغى‏؛ أَنْ رَآهُ اسْتَغْنى‏». می‌توان گفت طغیان هم یک وقت نسبت به ارزش‌هاست و هم نسبت به اهداف والاست. در حالی که نباید طغیان کرد و به صورت هدفمند برنامه‌ها را پیش برد.

مادی‌گرایی برخی از  مسئولان، جامعه را از امر ظهور غافل کرد

مسأله بعد، مادی‌گرایی و تجملات است که قبلاً به آن اشاره کردیم. وقتی مادیات جای معنویات را گرفت، نتیجه می‌شود عدم همراهی با امام عصر. وقتی امام حسین (علیه‌السلام) برخی از افراد را دعوت به همراهی کردند، بهانه‌شان مسائل مادی بود. به این صورت که می‌گفتند ما مزرعه و خانه و کاشانه داریم، آن‌ها را چکار کنیم؟! در جریان انقلاب اسلامی همین اتفاق نیز افتاد. پس از پیروزی انقلاب اسلامی و اعتلای دوباره اسلام، عده‌ای در پی مادیات رفتند و عهد خود را فراموش کردند. همان عهدی که بنا بود جامعه شیعه را به سمت ظهور حرکت دهد. بنابراین رواج این رفتار باعث شد تحرک و سرعت اولیه از جامعه گرفته شود.

متاسفانه برخی از مسئولان در مناطق بالای شهر زندگی می‌کنند. این نوع رفتار به مرور زمان بر مردم تأثیر منفی می‌گذارد؛ یا سعی می‌کنند آنها نیز همین طور زندگی کنند و یا نسبت به نظام بدبین می‌شوند.

کاخ نشینان، درد غیبت امام زمان(عج) را درک نمی‌کند

عمق فاجعه اینجاست که عده‌ای چنان حقوق‌های نجومی دریافت می‌کنند که عموم مردم را به یأس می‌کشاند. بعد نام آن را ژن خوب و ... هم می‌گذارند. مسئولی که به نزدیکان خود امتیاز بدهد و به فکر خودبرتربینی است، آیا می‌تواند به ظهور فکر کند؟ مسئولی که بالاشهرنشین و بی‌درد است، آیا درد غیبت امام(ع) را می‌تواند حس کند؟ لذا هم خود و هم جامعه را دچار ایستایی می‌کنند.

چندی پیش آماری از مهاجرت نخبگان مطرح شد. یکی از مجریان تلویزیون می‌گفت از 150 نخبه‌ای که دانشگاه شریف جذب کرده است، 149 نفرشان از ایران رفتنند. این یعنی یک فاجعه علمی و فرهنگی. این 149 تا می‌توانستند جامعه را از بعد علمی و عقلی به جاهای خوبی برسانند. با یک تدبیر ساده می‌شد به جای حیف کردن بیت‌المال که با عنوان «حقوق‌های نجومی» و ... شناخته می‌شود، همین مبالغ را به مراکز علمی و پژوهشی بدهند و این دانشجویان را حمایت مالی و معنوی می‌کردند.

ترس از تهدید دشمن انسان را به رستگاری نمی‌رساند

مسأله بعدی که باعث غفلت از امر ظهور شد، تهدیدات دشمن است که اکنون در قالب تحریم‌ها و تهدیدات نظامی و ... نمود دارد. تمام این مسائل در جریان عاشورای حسینی نیز مصداق داشت. یزید و ابن زیاد ملعون از همین شیوه‌ها برای جلوگیری از همراهی با امام حسین (علیه‌السلام) استفاده کردند ضمن اینکه یک عده را هم تطمیع کردند. در واقع اگر می‌خواهیم عاقبت کسانی که فریب تهدید دشمنان را خوردند متوجه شویم، باید به تاریخ کربلا رجوع کنیم؛ رستگار نشدند کسانی که فریب تهدید دشمن را خوردند.

نتیجه تطمیع دشمن، هدر دادن امتیازات ملی است

اینکه فرمودید عده‌ای هم اسیر تطمیع شدند؛ تطمیع به چه معناست؟

در عصر کنونی می‌توان اینطور گفت که مثلاً امریکا می‌گوید از قدرت نظامی‎تان دست بردارید، با حزب‌الله کاری نداشته باشید، نسبت به ماجرای سوریه بی‌تفات باشید تا ما در مقابلش همه تحریم‌ها را برمی داریم که البته قطعاً برنخواهند داشت؛ یعنی به تعبیر رهبر معظم انقلاب قطعاً بهانه‌های جدیدی مثل حقوق بشر پیدا می‌کنند. لذا وقتی تطمیع و تهدید آمد، اراده‌ها سست می‌شود، وقتی تطمیع و تهدید بیاید، ترس در جامعه غلبه می‌کند.

در جریان قیام امام حسین (علیه‌السلام)، حدود 18 هزار نامه به امام(ع) نوشتند. افرادی که نامه نوشتند همگی اهل نفاق و کفر نبودند بلکه انسان‌های زبده و اصل و نسب دار و سابقه‌دار در جهادهای اسلام نیز حضور داشتند. عده‌ای با تهدید، عده‌ای با تطمیع، عده‌ای با رأی و نظر شخصی به عهدشان وفا نکردند.


منبع:تسنیم

ارسال نظر
پربازدیدترین اخبار
مطالب مرتبط
پنجره
تازه ها
پرطرفدارترین عناوین