۰۳ آذر ۱۴۰۳ ۲۲ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۴۴ : ۲۲
با حجتالاسلام والمسلمین محمود ابوالقاسمی از کارشناسان امور مذهبی درباره فضائل و نعمات ماه مبارک رمضان برای بندگان خدا به گفتوگو نشستهایم.
ماه مبارک رمضان ویژگیها و فضیلتهای خاص خود را دارد. خداوند در ماه مبارک رمضان امتیازات و برکات ویژهای قرار داده است؛ مثلاً تلاوت یک آیه در ماه رمضان مانند ختم قرآن در ماههای دیگر سال تعریف شده یا حتی خواب انسان در این ماه تسبیح الهی محسوب میشود. به نظر شما علت این جود و بخشش گسترده حضرت باریتعالی در چیست؟
حجتالاسلام و المسلمین ابوالقاسمی: اجازه میخواهم پاسخ شما را از زاویه بحث «ذکر» بیان کنم، وقتی انسان اهل ذکر میشود، رفتارها و عملکرد او ارزشمند میشود. ماه رمضان ماه ذکر است، برای اثبات این موضوع میتوان به حدیث کساء اشاره کرد، در حدیث کساء آمده است: «ما ذُکِرَ خَبَرُنا هذا ... اِلاّ وَنَزَلَتْ عَلَیْهِمُ الرَّحْمَةُ وَحَفَّتْ بِهِمُ الْمَلاَّئِکَةُ وَاسْتَغْفَرَتْ لَهُمْ اِلى اَنْ یَتَفَرَّقُوا»، هرکس اهل ذکر این خبر باشد، رحمت (حق) بر ایشان نازل شود و ملائک ایشان را فرا گیرند و برایشان آمرزش خواهند تا آنگاه که از دور هم پراکنده شوند. در ادامه نیز میفرماید: به برکت ذکر آنها، همّ و غم ایشان برطرف و حوائجشان نیز برآورده میشود. تمام این محبتهای الهی اثر وضعی همان ذکر ایشان است.
بنابراین چه بسا بسیاری از شگفتیهای این ماه عزیز مثل اینکه در این ماه رحمت، مغفرت و برکت بر ما جاری میشود یا اینکه در این ماه ملائکه و روح تنزل پیدا میکنند و یا خواب ما در این ماه عبادت است و یا نفس کشیدن ما تسبیح الهی محسوب میشود یا تلاوت یک آیه در این ماه مانند ختم قرآن در ماههای دیگر سال است و...، همه برگرفته از ذکر ما در ماه مبارک رمضان است. یعنی اگر غافل باشیم از برکاتی که گفته شده است، محروم خواهیم بود. پیامبر اکرم (ص) میفرماید: «إنّ الشَّقِیَّ مَن حُرِمَ غُفرانَ اللّه ِ فی هذا الشَّهرِ العظیم»؛ بدبخت کسى است که در این ماه بزرگ از آمرزش خداوند محروم ماند.
از جمله آدابی که در ماه رمضان بر آن تاکید موکد شده است توجه به استغفار و ذکر است.از نگاه شما چه رابطهای میان ذکر و ماه رمضان وجود دارد؟ اصلاً ذکر به چه معناست؟
حجتالاسلام و المسلمین ابوالقاسمی: قبل از پاسخ به اینکه منظور از ذکر چیست، باید به این نکته اشاره کرد که معمولاً وقتی صحبت از ذکر به میان میآید، اولین چیزی که به ذهن میرسد این معنا است که تسبیحی به دست بگیریم و چیزی را مدام با زبان بگوییم، بلکه باید گفت این کار یکی از مصادیق ذکر آن هم ذکر لسانی میتواند باشد، اما اصالتاً ذکر امری مربوط به قلب و روح انسان است و همیشه با فکر همراه میشود، لذا میتوان گفت: ذکر یعنی فکر کردن به یک موضوع معنوی و الهی. در مقابل آن نیز غفلت است، غفلت یعنی فکر کردن به موضوعی مادی و دنیایی؛ بدون ارتباط دادن آن به خداوند، به عنوان مثال، فکر پول، مقام، لذت، شهوت و گناه و... از مصادیق غفلت است.
البته اگر کسی از خداوند دنیا را طلب کند، درسته که به فکر دنیا بوده اما چون از خداوند درخواست کرده است، غفلت از خداوند محسوب نمیشود. پس همینکه مراقب افکارمان هستیم و سعی میکنیم که بیارتباط با خداوند نباشد یعنی در حال ذکر هستیم. حالا وقتی یک مؤمن در ماه مبارک رمضان به هنگام روزهداری احساس گرسنگی و تشنگی میکند و به این موضوع فکر میکند که الان میتوانم بخورم و بیاشامم اما به امر خداوند این کار را انجام نمیدهم، پس گرسنگی و تشنگی او نوعی ذکر است، در واقع بدون اینکه زبان او به ذکر لسانی بپردازد، در حال ذکر قلبی است.
پس تحقق مفهوم ذکر و دریافت برکات آن در ماه مبارک رمضان میتواند بسیار باشد، چون ساعاتی از روز را گرسنه و تشنه میشویم و بهانه بیشتری برای توجه به خداوند پیدا میکنیم و چون متوجه هزینه کردن برای او میشویم، مدام ارزشش برایمان بیشتر میشود. پس نتیجه توجه بیشتر ما، این میشود که خوابیدن ما هم عبادت و نفس کشیدن ما هم تسبیح خدا محسوب میشود.
به نظر شما چرا این امتیازات و حتی حس و حال حاکم در ماه رمضان در ماههای دیگر مثل رجب و شعبان نیست، در حالی که روزه گرفتن در آن ماهها هم بسیار سفارش شده است؟
حجتالاسلام و المسلمین ابوالقاسمی: به نکتهای جالب توجه اشاره کردید که معمولاً مورد توجه قرار نمیگیرد و آن نکته این است که اگر چه روزه؛ نماز و عبادات دیگر اساساً از مصادیق ذکر هستند و هر وقت آنها را با فکر و روح همراه کنیم، از اثرات آن بهرهمند میشویم، اما چرا در اسناد ما اثرات آن در ماه مبارک رمضان متفاوت مطرح میشود؟ باید پاسخ را در شب قدر جستجو کنیم. درست است که عبادات ما اگر با فکر و روح باشد، در همۀ سال اثر دارد خصوصاً در ماه رجب و شعبان، اما چون شب قدر در ماه مبارک رمضان قرار داده شده است، پس اثر عبادات و ذکر در این ماه متفاوت است.
برای توضیح بیشتر اینگونه میتوان گفت که وقتی معتقدیم شب قدر؛ شب همراهی با امام زمان (عج) است که پرونده اعمال ما به محضر ایشان تقدیم میشود و به امضاء ایشان میرسد یا وقتی متوجه میشویم شب و روز عید سعید فطر کمتر از شب قدر نیست و «یوم الجایزه» نامیده شده است تا خداوند پاداش عبادات مؤمنان را در یک ماه بندگی عطا کند و با دقت به دو رکعت نماز عید فطر متوجه میشویم که 9 مرتبه در قنوتهای نماز عید از خداوند میخواهیم که ای خدا! ما را با ائمه اطهار (ع) همراه کند «وَ أَنْ تُدْخِلَنِی فِی کُلِّ خَیْرٍ أَدْخَلْتَ فِیهِ مُحَمَّداً وَ آلَ مُحَمَّدٍ وَ أَنْ تُخْرِجَنِی مِنْ کُلِّ سُوءٍ أَخْرَجْتَ مِنْهُ مُحَمَّداً وَ آلَ مُحَمَّدٍ صَلَوَاتُکَ عَلَیْهِ وَ عَلَیْهِمْ أَجْمَعِینَ؛ و مرا هم در هر سعادتی که محمّد (ص) و آل محمّد (ع) را داخل کردی، داخل کن و از هر بدی که محمّد (ص) و آل محمّد (ع) را خارج کردی، مرا نیز خارج کن که درود بر محمّد و آل او باد»، پس میتوان نتیجه گرفت که: وقتی عبادات در ماه مبارک رمضان ما را به ذکر همراهی با اهلبیت (ع) رهنمون میکند، اثرش متفاوت میشود. مثل حدیث کساء که قبلاً اشارۀ مختصری به آن شد و هم اکنون از شما درخواست میکنم کمی بیشتر دقت کنیم تا ببینیم چقدر شباهتها بین فضای حاکم بر حدیث کساء و ماه مبارک رمضان زیاد است. بر هر دو فضا (شب قدر و حدیث کساء) رحمت، مغفرت و برکت جاری میشود، در هر دو فضا دعا مستجاب است و غم و غصهها رفع میشود، در هر دو فضا ملائکه نازل میشود و... ، مهمترین شباهت و دلیل این همه مرحمت اینکه هر دو فضایی برای ذکر همراهی با اهلبیت (ع) هستند. «ما ذُکِرَ خَبَرُنا هذا فِی مَحْفِلٍ مِنْ مَحافِلِ اَهْلِ الأَْرْضِ، وَفیهِ جَمْعٌ مِنْ شَیعَتِنا وَمُحِبّینا الاَّ وَنَزَلَتْ عَلَیْهِمُ الرَّحْمَهُ وَحَفَّتْ بِهِمُ الْمَلائِکَهُ، وَاسْتَغْفَرَتْ لَهُمْ اِلَی اَنْ یَتَفَرَّقُوا وفیهِمْ مَهْمُومٌ الاَّ وَفَرَّجَ اللَّهُ هَمَّهُ، وَلا مَغْمُومٌ اِلاَّ وَکَشَفَ اللَّهُ غَمَّهُ وَلا طالِبُ حاجَهٍ اِلاَّ وَقَضَی اللّهُ حاجَتَهُ به».
اثر استحکام روزهداران در جذب روزهخواران
ایمان، علم و عمل را باید در کنار یکدیگر دید، چراکه اینها توأم با هم معنا و مفهوم پیدا میکنند و هر کدام تکمیل کننده یکدیگر هستند. پس باید به وضع مخاطب خود در بحث روزهخواری پی ببریم، آیا او ایمان دارد؟ آیا ایمانش ضعیف است یا اصلاً ایمان ندارد؟ علم دارد یا علمش ضعیف است و یا شاید اصلاً علم هم ندارد؟ اگر نتوانیم مخاطبمان را دستهبندی کنیم و جمعی کلی را مدنظر داشته باشیم، پاسخ به این سؤال کمی دشوار میشود. میتوان اینگونه گفت که ای دوستان، بیایید به احترام دین اسلام و کسانی که روزهدار هستند، در ملأ عام تظاهر به روزهخواری نکنید، به نظرم این نوع صحبت کردن باعث میشود عدهای تحتتأثیر قرار بگیرند، اما عموم مردم نه، حال چطور میتوانیم عموم مردم را به انجام کاری دعوت کنیم؟ در پاسخ باید گفت: با انجام آن کار توسط کسانی که باور دارند و معتقد هستند، میتوان عموم مردم را به سوی انجام عملی فراخواند.
اگر عدهای روزهدار که باور به روزه دارند در جمع عدهای باشند که روزه نمیگیرند، بیتردید روی آن افراد اثرگذار خواهند بود. همیشه عده قلیل به عده کثیر تسلط و غلبه پیدا میکند، خداوند در قرآن کریم در این باره میفرماید: «کَمْ مِنْ فِئَةٍ قَلِیلَةٍ غَلَبَتْ فِئَةً کَثِیرَةً بِإِذْنِ اللَّهِ وَاللَّهُ مَعَ الصَّابِرِینَ»، بسا گروهى اندک که بر گروهى بسیار به إذن خدا پیروز شدند. به نظر میرسد امروزه با توجه به وضعیت جامعه باید روی آن عده کم کار شود، به عنوان مثال، در بحث حجاب، بهترین تبلیغ برای حجاب، خود زنان محجبه هستند، باید آنان را از جهت بنیه ایمانی و اعتقادی تقویت کرد.
بهترین تبلیغ برای روزه، خود روزهداران هستند
مدتی پیش در امامزاده صالح (ع) مطلبی به نقل از آیتالله بهجت نصب شده بود مبنی بر اینکه «کسانی که چادر سر میکنند، در حال جهاد هستند و اگر در گرما عرق میریزند، این کار پاداشی عظیم دارد»، این مطلب، یعنی کار کردن روی گروه اندک (فِئَةٍ قَلِیلَةٍ)، لذا در بحث روزهداری و روزهخواری نیز باید گفت بزرگترین و بهترین تبلیغ برای روزهداری، همین روزهداران هستند و باید روی بنیه ایمانی، اعتقادی و معارفی این گروه بیشتر کار شود تا مبادا در اثر ضعف ایمان و اعتقاد، آنان نیز به سوی روزهخواران کشیده شوند، بلکه آنان را با عملشان به سوی روزهداری جذب کنند.
امام صادق (ع) در حدیثی میفرماید حقیقت شب قدر، حضرت زهراء (س) هستند و اگر کسی به ایشان معرفت پیدا کند، شب قدر را درک کرده است، از طرف دیگر هم در قرآن کریم آمده: «وَ مَا أَدْرَاکَ مَا لَیْلَةُ الْقَدْرِ»، چطور میشود که به معرفت فاطمه زهراء (س) که حقیقت شب قدر هستند، دست یافت؟
تا فاطمی نشویم، علوی و مهدوی نمیشویم
حجتالاسلام و المسلمین ابوالقاسمی: جالب است امام صادق (ع) حقیقت شب قدر را معرفت فاطمی مینامند و از طرفی، فاطمه (س) یعنی حائل و مانع، در روایت هم داریم که میفرماید: «فَطَمَتْ شِیعَتَهَا مِنَ النَّار»، یعنی کسی که شیعیان را از آتش حفظ میکند. وقتی مفهوم فاطمه (س) را بررسی میکنیم، این سؤال برایمان مطرح میشود که چرا باید فاطمه (س) مفهوم شب قدر باشد؟ از طرف دیگر در مییابیم که اگر شب قدر شب اتصال به امام عالم است، پس تا فاطمی نشویم، نمیتوانیم به امام (ع) متصل شویم. در روایت داریم که میفرماید در محشر خطاب میکنند «أین الفاطمیون»، نه «أین العلویون» و نه «أین المهدویون»، چراکه تا فاطمی نشویم، علوی و مهدوی نمیشویم.
این نظم و ترتیبی است که خداوند قرار داده است، در صحنه کربلا، حرّ جزو آخرین کسانی است که به امام حسین (ع) ملحق شد، وقتی امام (ع) در ماجرای عاشورا او را چنین خطاب کردند: «ثَکَلَتْکَ اُمُّکَ»، او ادب کرد و به محضر امام (ع) عرضه داشت مادر من کنیز مادر شما نمیشود. این حکایت از این جریان دارد که تمامی کسانی که با امام حسین (ع) همراه شدند، متأثر از حضرت فاطمه زهراء (س) بودند. فاطمه (س) کسی است که فاصله میان خود و امام (ع) را کنار میگذارد و هرچه دارد ـ ولو جانش را اگر حائل و مانع باشد ـ فدا میکند و کنار میگذارد تا اتصالش به امام (ع) برقرار شود.
حضرت فاطمه (س) راه معرفی امام و همراهی با امام(ع)
ماه رمضان ماه نزدیک شدن به امام (ع) است، فاطمی به کسانی میگویند که حاضر است برای درک شب قدر، خودش را کنار بگذارد، خوردن و آشامیدن، غیبت، دروغ و تهمت را هم هیمنطور و تقوا را رعایت میکند، این روحیه کنار گذاشتن برای رسیدن به درک ولیّ و همراهی با او روحیه فاطمی بودن است. ماه رمضان و شب قدر، شب قدر و فاطمه (س)، ماه رمضان میهمانی خدا به افتخار فاطمه (س) و برای معرفی اوست تا ما با آموختن رفتار فاطمی، راه همراهی با امام (ع) را بیاموزیم.
امام صادق (ع) در حدیثی می فرماید: «فاطمه، فاطمه نامیده شد چون خلق از معرفت به او عاجز است»، حضرت فرمود «خلایق» نمیتوانند فاطمه(س) را بشناسند، اینکه خلایق نمیتوانند این معرفت را به دست بیاورند، به معانی این نیست که هیچ کسی نمیتواند به ایشان معرفت پیدا کند، بلکه میتوان گفت «فاطمیون» یعنی تربیتشدگان فاطمه(س) و کسانی که اوصاف او را در خود ایجاد کردند، میتوانند او را بشناسند.
ماه رمضان ماه تولید قرآن کریم است، خداوند در قرآن کریم میفرماید: «إنَّ هَذَا الْقُرْآنَ یَهْدِی لِلَّتِی هِیَ أَقْوَمُ» قرآن آدمی را به سوی «أقوم» هدایت میکند، فردی از امام (ع) پرسید منظور از «أقوم» چیست، حضرت فرمود منظور امام معصوم(ع) است، لذا راه معرفی امام (ع) و همراهی با ایشان در شب قدر، فاطمه (س) است. رمضان اردوگاه تجهیز یاران مهدی(عج) برای همراهی هرچه بیشتر با امامشان است
از طرفی عطر حضرت فاطمه (س) در شب قدر نمایان است، حال درباره زمان شب قدر باید گفت که ارزش زمان و مکان به شخص است «شَرَفُ المَکانِ بِالمَکین»، به عنوان مثال، شرف سرزمین کربلا به امام حسین (ع) است، شرف غدیر خم به امیرالمومنین (ع) است، وگرنه غدیر یک برکه در یک بیابان است، لذا باید گفت شرف شب قدر نیز به فاطمه (س) است.
امام صادق (ع) در حدیثی میفرماید حقیقت شب قدر حضرت زهراء (س) هستند و اگر کسی به ایشان معرفت پیدا کند، شب قدر را درک کرده است، پس شب قدر پنهان است، به خاطر پنهان بودن فاطمه (س). شخصیت شب قدر متأثر از فاطمه (س) است، به عبارت دیگر، صفات حضرت زهرا(س) در شب قدر هم تجلی پیدا میکند، یکی از آن اوصاف، پنهان بودن قدر است، قدر فاطمه زهراء(س) مخفی است، لذا قدر شب قدر هم مخفی است، پس قدر و ارزش فاطمیون هم مخفی است، محل دفن فاطمه (س) مخفی است، لذا محل دقیق شب قدر هم مخفی است، در واقع، دلیل پنهان بودن شب قدر، به دلیل پنهان بودن فاطمه (س) بر میگردد. اگر شب قدر تجلی و تبلوری از نور فاطمه (س) است، باید این شب از صفاتی فاطمی برخوردار باشد.
---------------
مصاحبه از امیرمحسن شیخان