شهید سپهبد علی صیاد شیرازی، استاد اخلاق و اسوه شکیبایی بود.
عقیق:سرلشکر شهید صیاد شیرازی در خرداد 1323، در شهرستان درگز استان خراسان و در
خانواده ای نظامی، متدین و خیّر دیده به جهان گشود. وی در سال 1346 موفق
به اخذ دانشنامه لیسانس از دانشکده افسری شد و همواره پیش و پس از پیروزی
انقلاب اسلامی به پاسداری از کشور پرداخته و در سازماندهی و فعالیت نیروهای
انقلابی در ارتش جمهوری اسلامی تلاشی گسترده داشت. شهید صیاد شیرازی که
یکی از بزرگترین شهدای ایران محسوب می شود از نیروهای مخلص و اخلاق مدار
ارتش بود که به خاطر توان بالای سازماندهیاش مورد توجه حضرت امام و یاران
انقلاب اسلامی قرار گرفت. از مهمترین اقدامات او پس از پیروزی انقلاب
اسلامی، میتوان به تهیه طرحهای عملیاتی که منجر به شکستن حصر شهرهای
سنندج و پادگانهای مریوان، بانه و سقز شد، اشاره کرد.
سرانجام
فرمانده اسبق نیروی زمینی ارتش، عضو شورای عالی دفاع و یکی از فرماندگان
مقتدر جنگ ایران و عراق، پس از 32 سال خدمت صادقانه و خالصانه در بامداد 21
فروردین 1378 به وسیله عوامل مسلح مجاهدین خلق در پوشش رفتگر، مقابل درب
منزل مسکونیاش واقع در تهران و در برابر دیدگان فرزندش ترور و به شهادت
رسید. پیکر پاک این فرمانده محبوب، در قطعه 29 بهشت زهرا (س) مدفون است.
* خاطراتی از شهید صیاد شیرازی:
**
اوایل انقلاب ماشین ژیان داشت. بهش گفتم: بابا این همه ماشین توی پارکینگ،
چرا یکیش رو بر نمی داری سوارشی؟ می گفت: همین هم از سرم زیاده. از
استانداری دو تا حواله پیکان فرستادند. هر پیکان، چهل و پنج هزارتومان. یکی
برای صیاد و یکی برای من. صدایش رو در نیاوردم. نود هزار تومان جور کردم و
ریختم به حساب. وقتی فهمید، با ناراحتی گفت: کی پیکان خواسته بود؟ ماجرا
را گفتم، گفت: پولم کجا بود؟ ژیانش را گرفتم و فروختم بیست هزار تومان و
بیست و پنج هزار تومان هم براش وام گرفتم تا خیالش راحت شد. چند سال بعد
ستاد مشترک ارتش بهش حواله حج داد، قبول نکرد که با پول ستاد بره حج.
پیکانش رو فروخت خرج مکه اش کرد.
** هنوز هلی کوپتر برای برگشت بلند
نشده بود که درگیری سنگینی آغاز شد. 20 دقیقه طول کشید تا نیروها آرایش
بگیرند و عملیات پاک سازی منطقه را آغاز کنند. ناآشنایی با محل و کم بودن
مهمات باعث شد تا بخشی از نیروها عقب نشینی کنند. هلی کوپتر آمد و بچه ها
را برد، سروان علی صیاد شیرازی و نیروهایش جاماندند. علی که متوجه نگاه های
نگران و ناامید همراهان شد، شروع کرد دوره های نظامی مختلفی را که دیده
بود برای آنان شرح دادن تا بدین وسیله اعتمادشان را جلب کند و تابع
دستوراتش باشند. علی به امام زمان -عجل الله تعالی فرجه الشریف- متوسل شد و
دعای فرج خواند. خودش می گفت: «همین که دعا را خواندم، بلافاصله طرح
عملیات به ذهنم خطور کرد و تمام تاکتیک هایی را که به صورت تئوری خوانده و
هیچ وقت عملا استفاده نکرده بودم به ذهنم رسید؛ آن هم تاکتیک عبور از منطقه
خطر و شرایطی که احساس می کردیم در محاصره ایم.»
** آیت الله
بهاءالدینی اومده بودند شیراز. طلبه های شیراز از ایشون درخواست درس اخلاق
کردند. آقا فرمودند: «بروید صیاد شیرازی شوید، اگر صیاد شیرازی شدید هم
دنیا دارید و هم آخرت...»
بخشی از وصیتنامه شهید سپهبد علی صیاد شیرازی: «خداوندا!
اين تو هستی كه قلبم را مالامال از عشق به راهت، اسلامت، نظامت و ولايتت
قرار دادي. خدايا! تو خود ميدانی كه همواره آماده بودهام آنچه را كه تو
خود به من دادي، در راه عشقي كه به راهت دارم نثار كنم. اگر اين نبود، آن
هم خواست تو بود. پروردگارا! رفتن در دست تو است؛ من نمی دانم چه موقع
خواهم رفت ولی میدانم كه از تو بايد بخواهم مرا در ركاب امام زمانم قرار
دهی و آن قدر با دشمنان قسمخوردهات بجنگم تا به فيض شهادت برسم.
از
پدر و مادرم كه حق بزرگي بر گردنم دارند، می خواهم كه مرا ببخشند؛ من نيز
همواره برايشان دعا كردهام كه عاقبت به خير شوند. از همسر گرامي و فداكار و
فرزندانم می خواهم كه مرا ببخشند كه كمتر توانستهام به آنها برسم و بيشتر
می خواهم وقف راهی باشم كه خداوند متعال به امت زمان ما عطا فرموده است.
خداوندا! ولي امرت حضرت آيت الله خامنهای را تا ظهور حضرت مهدی (عج)
زنده، پاينده و موفق بدار. آمين يا رب العالمين»