۰۴ آذر ۱۴۰۳ ۲۳ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۲۸ : ۰۴
عقیق: دستگاه امام حسین(ع) منطقی دارد که ابتدا بالاترین درجه را به هیئتدار، سفرهدار یا به تعبیری برپا کننده مدح اهلبیت اختصاص میدهند. هرچه سالهای نوکری افزایش پیدا کند درجات را هم از او میگیرند. آنقدر درجاتش را میگیرند تا به غلام تبدیل میشود؛ چون 70 سال از عمر نوکریاش میگذرد به او پیرغلام میگویند؛ اینها جملاتی از حاج حسین سازور است در احوالات پیرغلامی که سالها به سفرهداری اهلبیت و عشق به امام حسن(ع) افتخار میکرد و حتی در روزهای پایانی عمر با برکتش هم اعلام میکند "میخواهم تا آخرین نفس نوکر امام حسن(ع) بمانم".
حاج حسین اللهکرم مرد مجاهد روزهای سخت جبهه و جنگ هم در سفر به کربلای معلی با او مأنوس بوده و خاطرهای جالب از دلدادگی عجیب سیدرضا به کریم اهلبیت نقل میکند . حاج محمود ژولیده شاعر جانباز اهلبیت عصمت و طهارت هم او را اسوه اخلاق میداند و اعتقاد دارد هیئتیها میبایست رفتار اصولی، منطقی، جاذبه رفتار و کرامت در گفتار را از او بیاموزند.
در ادامه شرحی کوتاه از زندگی سیدرضا خانیان پیرغلام اهلبیت را میخوانید که از دل گفتوگوهایی با حاج حسین سازور ، حاج محمود ژولیده ، حاج حسین الله کرم و حمید خانیان (فرزند سید رضا) روایت شده است.
بابا رضای هیئتیها به روایت تاریخ
اولین روز از یازدهمین سال شمسی در لواسانات بدنیا آمد؛ جایی که بعدها به آن روستای جورد یا آبادی سادات میگفتند. پدرش سیداسماعیل در میان مردم به موذن معروف بود؛ البته بعدها سیدرضا فرزندش هم از او تبعیت کرد و در بالای مناره مسجد کوچک جورد اذان میگفت تا اقامه نماز اول وقت در میان مردم به یک اصل تبدیل شود. در منطقه مجاور امامزاده یحیی و سرآسیاب پرورش پیدا کرد . قبل از انقلاب روحیه نوع دوستی سیدرضا باعث شد تا از مغازه کوچک الکتریکیاش به توسعه آبادانی روستایی در زمینه گاز و برقرسانی در روستاهای شمال کشور روی آورد. حتی برای ساختن یک مسجد در روستای محمودآباد کیا کلا در بابل دغدغه عجیبی داشت و خودش به میدان آمد و کمکهای مردمی و پشتیبانیهای مسئولان را متوجه احداث این مکان عبادی-سیاسی در این منطقه کرد. اما در این حین هیچ چیزی باعث نشد تا سیدرضا از حضور فعالانه در هیئتهای مذهبی کشور غافل شود. مخصوصاً هیئتی که یکی از موسسان آن مرحوم آیتالله مهدویکنی بودند. محفلی که سالهای بعد از انقلاب اسلامی از حالت تمرکز در یک محل خارج شد و برای پررنگکردن روضههای خانگی به طور سیّار به منازل عاشقان امام زمان(عج) در هیئت عاشقان صاحبالزمان(عج) که در صبح جمعهها دعای ندبه قرائت میشد.
14 کاسه به نیت 14 معصوم
سیدحمید خانیان از اعضای هیئت امنای مسجد ارک و فعالان و برپا کنندگان هیئتهای مذهبی در کشور نکته جالبی از پدرش نقل می کند : یادم هست در دوران جوانی ام پدرم نذر خودش را برای سفرهداری در شهادت امام حسن مجتبی(ع) با 14 کاسه اطعام به نیت 14 معصوم آغاز کرد و واقعاً لذت و شادمانی را در چشمان پدرم میدیدم. چندین بار دیگر هم شاهد این شوق از حرکت در مسیر اهلبیت بودم؛ یادم میآید وقتی به ایشان گفتم هیئت محبانالمرتضی که بعد از جنگ با حضور حاج حسین سازور، حاج حسین اللهکرم و حاج محمود ژولیده و دیگر دوستان برپا شد یک جلسه در طول سال را میخواهیم در منزل شما داشته باشیم آنقدر از این پیشنهاد خوشحال شدند که وقتی به ایشان میگفتیم قرار است این جلسه شما را در جای دیگری داشته باشیم با اصرار و ناراحتی توأمان مانع شد هیئت در جای دیگری برگزار شود.
با حسرت میگفت روزی می رسد شیعه برای امام حسن(ع) حرم بسازد
وی از علاقه وافر پدرش به امام حسن مجتبی(ع) میگوید: پدرم آنقدر به امام حسن مجتبی(ع) علاقه داشتند که گاهی از محبت زیاد به این امام همام با حالت حسرت میگفت "انشاالله یک روزی میرسد شیعه برای امام حسن(ع) هم حرم بسازد." البته ایشان روضه خانگی را معطوف یکی دو بار در سال نکردند و در دهه آخر صفر و مناسبتهای دیگر روضه خانگی خانمها را هم در منازل خودشان داشتند. پدرم حقیقتاً اعتقاد داشت این سفرهها برای منازل و فضای خانوادهها، مصونیت از همگسستگی و تقویت روحیه انسجام و همدلی میدهد.
کمکهایی که از آن خبر نداشتیم...
فرزند این پیرغلام اهلبیت به بازگشایی صندوق قرضالحسنهای در هیئتهای خانگی اشاره کرد و گفت: روضههای خانگی ادامه پیدا کرد تا روزی پدرمان پیشنهاد دادند یک صندوق قرضالحسنهای هم باشد مشکلات شرکتکنندگان در این روضهها را برطرف کند. البته جالب است که پس از درگذشت پدرم یک روحانی آمد که برای ایشان نماز میت اقامه کند تازه فهمیدیم که در خیریه دیگری هم عضو بوده و کمک کرده است اما هیچگاه برای این قدمها سر و صدایی نکرده است.
برای شادکردن بچه یتیم هرکاری میکرد
سیدحمید خانیان میگوید: پدرم آنقدر اعتقاد به نماز اول وقت داشت که برای توسعه و ترویج این اقدام الهی خانوادهاش را نیز همراه میکرد. یک ساعت و نیم قبل از نماز صبح بیدار میشد و اعتقاد داشت به دنبال اقامه نماز شب حتماً باید ادعیه و اذکار خاص هم خوانده شود. قرائت زیارت عاشورایش ترک نمیشد و بعد از اذان و طلوع آفتاب هم بیدار بود و در محل کارش حضور پیدا میکرد. در راه توسعه فرهنگ بدون منت به ایتام و مستمندان در خیریه امام زمان(عج) فعالیت جدی داشت و با علاقه برای یتیمان حرکتی میکرد؛ وقتی خوشحالی در چهره یتیم میدید سر از پا نمیشناخت.
درجات را از او میگیرند و به غلامی میرسد
حاج حسین سازور درباره پیرغلامی که درجه والایی در مکتب اهلبیت دارد، میگوید: دستگاه امام حسین(ع) منطقی دارد که ابتدا بالاترین درجه را به هیئتدار یا سفرهدار یا به تعبیری برپا کننده مدح اهلبیت، اختصاص میدهند. هرچه سالهای نوکری افزایش پیدا کند درجات را هم از او میگیرند. آنقدر درجاتش را میگیرند تا به غلام تبدیل میشود. چون 70 سال از عمر نوکریاش میگذرد به او پیرغلام میگویند.
باید به ارزشهای پنهان پیرغلامی دست یابند!!
وی اظهار داشت: پیرغلام کسی است که حضرت سیدالشهداء(ع) تمام درجات دنیایی را از او گرفته و آن حضرت به او نزدیک میشود؛ لذا پیرغلامان امام حسین(ع) دعا میکنند و مستجاب میشود. امتیازات آنها پنهان است چون ظواهر را از دست دادهاند. هیئتیهای ما خصوصاً نسل جوان باید بدانند هرچه دارند ظاهر است. اگر در جوانی ارزشهای باطنی به دست آورند در واقع به ارزشهای پنهان پیرغلامی دست یافتهاند؛ این موهبت ارزشمندی است.
فقط امام حسین(ع) را انتخاب کردند...
این مداح اهلبیت این طور ادامه داد: من یقین دارم در زندگی نوکران صاحب نفس بارها پیش آمده است که برحسب اتفاقی مجبور بودهاند میان امام حسین(ع) و چیز دیگری یک انتخاب انجام دهند و میماندند که نظر امام حسین(ع) را انتخاب کنند یا چیز دیگری را؛ من یقین دارم این افراد در چنین مواقعی امام حسین(ع) را انتخاب کردهاند که صاحب نفوذ شدهاند.
سخت است از همه چیز جز امام حسین(ع) دل بکنند
وی در پایان خاطرنشان کرد: گفتنش راحت است اما اگر قرار باشد وسط کار انتخاب کنند که امام را برگزینند یا دنیا را سخت است که از همه چیز جز امام حسین(ع) دل بکنند- به عبارتی غیرممکن است. اما بدانید کسانی که در قدیم صاحب نفس بودهاند در این مسیر استخوان خرد کردهاند.
همه چیزش امام حسن(ع) بود
سردار
حسین اللهکرم ضمن تعریفی از وادی نوکری اهلبیت به خاطرهای از سفر خودش به همراه حاج سیدرضا
خانیان اشاره کرد و گفت: همه هیئتیها او را به عشق و دلدادگی مکتب اهلبیت میشناسند؛
میدانند او چقدر به امام حسن علاقهمند بود. در کربلا هم بحث این طور شروع شد که
ایشان گفتند "آن چشمی که بر امام حسن گریه کند در بهشت گریان نخواهد بود"
در بینالحرمین حال عجیبی داشت و همواره از غربت امام حسن(ع) میگفت. به مصائب اهلبیت
اشاره میکرد و در آخر گریزی به غربت و مظلومیت امام حسن مجتبی(ع) داشت. چقدر
عاشقانه برای مظلومیت کریم اهلبیت گریه میکرد. آنچیزی که من در سفر کربلا دیدم و برایم جالب
بود همه اذکار و عقایدش را به امام حسن(ع) ختم میکرد.
امیدی است که فقط در دل شیعیان و عاشقان اهلبیت وجود دارد
وی در خصوص تجلیل از سفرهداران و هیئتداران مکتب اهلبیت، افزود: عشق به اهلبیت عشق به خداست؛ چراکه خداوند برای هدایت بشر پیامبران را فرستاده و در تداوم این مأموریت و رسالت امامت را قرار داد. امامت تداوم دارد تا ظهور امام عصر(عج) و همگان به آرزوها و آمالشان که همان حاکمیت دین خدا و حاکمیت ارتباطات الهی بین انسانها باشد، دست یابند. در دنیایی که عدالت وجود دارد و فقرا تحت ستم و ظلم اغنیا و سرمایهداری زالو صفتان قرار نگیرند. این امیدی است که فقط در دل شیعیان و در دل عاشقان اهلبیت است؛ بنابراین همواره سعی میکنند در این مسیر قرار بگیرند و طوری زندگی کنند تا در زمان ظهور هم همانگونه باشند.
خدمت به مردم، آبادانی و برقراری عدالت اجتماعی دغدغههای سیدرضا
سردار اللهکرم افزود: در این وادی هرکسی با توجه به توانمندیاش بخشی از این مسیر را میپیماید مثلاً مرحوم سیدرضا همین سفرهداری از امام حسن(ع) و توجه به ایتام را در دستور کار خود قرار میدهد. سبک زندگی را برمیگزیند که در امتداد مشی اهلبیت عصمت و طهارت باشد. سفرهداری که در زندگی حاج سیدرضا شاهد هستیم بلامنازع است. چون ایشان از همان عنفوان جوانی، خدمت به مردم، آبادانی و برقراری عدالت اجتماعی را برگزیدند و اعتقاد داشتند فقط سفرهداری به این نیست که بچهها بر روی سفره بنشینند بلکه سفره، سفره اسلام و انقلاب است و باید مردم بر روی این سفره بنشینند. این سفره هم با اشتغالزایی و تولید کار و آبادانی، شدنی است. این به نظرمن وجه تمایز نگاه ایشان به سفرهداری و خدمت در امتداد مکتب اهلبیت عصمت و طهارت بود.
قدم دلسوزانه و بزرگمنشانه برای سازندگی
وی اظهار داشت: من ایشان را تقریباً از اوایل انقلاب میشناسم؛ یادم میآید آن موقع اوج گازرسانی و نهضت خدمت به مردم رنگ و بوی مجاهدتگونهای داشت. چون همه به میدان آمدند روستاها را مورد پوشش قرار دهند و ایشان هم سلحشورانه در این میدان قدم برداشتند. حتی آثار این رفتارهای دلسوزانه و بزرگ منشانه را در زندگی ایشان هم میتوان به وضوح مشاهده کرد.
رنگ اخلاص الگویی برای هیئتیهای نسل جدید
این فرمانده دوران دفاع مقدس در ادامه میگوید: آنچیزی که به عنوان الگو میتواند مطرح باشد سفرهداری ایشان در ابعاد مختلف چه سفرهای که برای ایتام برقرار باشد، چه سفرهای که برای امام حسن(ع) و چه سفره ای که برای مردم تولید شغل و آبادانی کند. اما آن چیزی که در بین این سفرهداری مهم است رنگ اخلاص است . هرچه قدر این رنگ اخلاصعمق پیدا کند این فرد نزد خدا محبوبتر میشود؛ ما این اوج اخلاص و مراتب اخلاص را در ایشان میدیدیم و این میتواند برای همه رنگ جدیتری بگیرد؛ چراکه هرچه قدر اخلاص بالاتر، تأثیرگذاری هم بیشتر خواهد بود.
با اعتقاد در مسیر توسعه معارف اهلبیت قدم برمیداشت
حاج
محمود ژولیده شاعر جانباز اهلبیت با اشاره به اینکه در وادی نوکری و پیرغلامی
هرچه تلاشها بیشتر شود، اهل آن را آسمانی و نورانی میکند، تصریح کرد: در سیدرضا
خانیان حکایت، حکایت پیرغلامی و سن بالا در نوکری امام حسین(ع) نیست. او همه چیزش
فرق میکرد و نورانیت خاصی داشت تا به مقام پیرغلامی دستگاه امام حسین(ع) رسید.
سیدرضا اعتقاد داشت که در این وادی هرچه سعی در توسعه و گسترش معارف اهلبیت را
داشته باشد نورانیت هم رنگ و بوی الهیتری به خود میگیرد. خودش احساس میکند همه
سکنات، حرکات و رفتارهایی که در اطرافش پیش میآید از حالت معنوی با او حرف میزنند
و میگویند تو را به گونهای تأمین میکنیم که روحیات، سفره، زندگی و آخرتت به
گونهای الهی، رقم بخورد.
تعلق خاطر به دنیا ندارند...
وی افزود: وقتی نوکران امام حسین(ع) را میبینیم یک جاذبه نافذی در وجودشان موج میزند؛ آنها را در نزد مردم محبوب میکند. آسمانی واژه مناسبی است که در مورد این مردان به کار رود؛ چون حقیقتاً زمینی نیستند و تعلق خاطر به دنیا ندارند و همه حواسشان جمع کربلا، مصیبتها و آنچه بر سیدالشهداء گذشته، است.
در هیچ شرایطی نمیگذاشت هیئت تعطیل شود
وی ایشان را اسوه اخلاق دانست و افزود: هیئتیهای ما باید در مرور زندگی ایشان، اخلاق را یاد بگیرند. واقعاً سیدرضا در طول زندگیاش با مرام، رفتار، گفتار و کرداری رفتار میکرد که همه جذب او میشدند. کسی را نمیشناسم که از او آزاری دیده باشد؛ در مجلس غیبت نمینشست و اصلاً بدگویی دیگران را تحمل نمیکرد. همیشه لبخند به روی لبانش بود و با دیگران برخوردهای جوانمردانهای داشت. هیچگاه از کلمه زشت استفاده نمیکرد و اهل فحاشی نبود. اما سفرهداری ایشان برای بنده جالب بود که در هیچ شرایطی حاضر نبود هیئتی که قرار است در منزل او برگزار شود را تعطیل کنند. حتی قرار بود چند بار هیئت محبان المرتضی (ع) به جای دیگری انتقال یابد بسیار ناراحت میشد و این ناراحتی را بروز میداد. از طرف دیگر هم نام خود را در زمره محبین امام زمان(عج) قرار داده بود؛ چراکه سالهای سال در منزلش دعای ندبه برگزار بود و دوستان دوران جوانیاش امروز در این هیئت پیرغلامانی شدهاند که برای ظهور مولایشان دعا میخوانند.
این همه انگیزه و شوق از کجا آمد؟!
ژولیده در پایان خاطرنشان کرد: به ظاهر این انگیزه و شوق را ما از خودمان نشان میدهیم ولی از آن طرف دست ما را میگیرند و ترغیب میکنند. همواره میگویم ما را در خانه اهلبیت نگه داشتهاند انگار یک کسی دست ما را گرفته و از این هیئت به آن هیئت میکشاند. برای سیدرضا شمال و دیگر شهرهای کشور نداشت هرکجا بود باید جمعهها خودش را به هیئت میرساند. سفرهداری باشکوهی هم برای اهل بیت داشت؛ صبحانههای مفصل او نقل بسیاری از محافل و مجالس بود. همه میدانستند حاج رضا در منزل خود صبحانه کلهپاچه میدهد؛ بارها هم گفته بود باید از مستمع و گریهکن امام حسین(ع) به خوبی پذیرایی شود. این صفت برجسته ایشان را خیلی دوست داشتم. ایشان ما را با صفات خوبشان جذب میکردند ولی حیف که از بین ما رفتند. اما یاد و خاطره ایشان گویای این است که خواهد ماند؛ "سعدیا مرد نکونام نمیرد هرگز؛ مرده آنست که نامش به نکویی نبرند" نام ایشان انشاالله همچون پرچم بین هیئتیها خواهد ماند و خواهد گشت.
گفت و گو از مجتبی برزگر