۰۳ آذر ۱۴۰۳ ۲۲ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۳۶ : ۰۵
خبرها زیادن، خبر ها شگفتن
از اون عاشقایی، که حاجت گرفتن
سفرکرده ها روسفید اومدن
جوونا دوباره شهید اومدن
ببین قهرمانای غوغای شام
به آغوش صبح سپید آومدن
زینب، می دونه چی کشیدن
با جون، شهادتو خریدن
آخر به کربلا رسیدن
این ها، مادری ان به مولا
رفته، غیرتشون به سقا
رفتن، پی مزار زهرا
«موندیم، با حسرت قدیمی
رفتن، رفیقای صمیمی
رفتن، رفیقای صمیمی»
اگه تو عراقین، اگه تو دمشقین
به هرجا که باشین، سفیرای عشقین
چه زیبا علمدار زینب شدین
جوونای امروز پیرخمین
با یه گوشه چشم ولی، پر زدین
شدین سینه سرخای راه حسین
در سر، شور دفاع از حرم
در دل ، حریم عشق خاتم
عشقو نشون دادین به عالم
رفتن دوباره با شهامت
موندیم به حسرت شهادت
با ما دیگه نمونده طاقت
«موندیم، با حسرت قدیمی
رفتن، رفیقای صمیمی
رفتن، رفیقای صمیمی»
حکایت کن ای دل، از این پهلوونا
خدارو قسم ده، به این نوجوونا
به این نوجوونا که اکبر شدن
که بردن دلا رو دلاور شدن
قسم بر همون لحظه های غریب
که گریون به پهلوی مادر شن
ایران، بازم پر از شهیده
هرجا، قافله ی امیده
دیگه، دشمنمون بریده
یاران، گذشتن آخر از سر
رفتن، به یک ندای رهبر
پیچید، بوی گلای پرپر
«موندیم، با حسرت قدیمی
رفتن، رفیقای صمیمی»