۰۴ آذر ۱۴۰۳ ۲۳ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۴۰ : ۰۴
هر سال به مناطق محروم میرفت، تمام دانش آموزان را جمع میکرد و برای آنها فیلم نمایش میداد. در همین مناطق محروم بود که هنرمندان همراه او میشدند تا بچههای محروم یک شهر و روستا با اشتیاق کامل به سمت سالن اکران جشنواره راهی شوند. مثلا قرار بود آنها برای اولین بار پرویز پرستویی را از نزدیک ببینند!
شهید طاهری بانی برگزاری مسابقات بزرگ کتابخوانی در زندانهای کشور بود. او کتاب «دا» را به زندانها برد و برای زندانیان برگزیده دستور تخفیف مجازات و ... میگرفت. طرحی که در نتیجه آن، نگاه بسیاری از زندانیان به اتفاقات اطرافشان را تغییر داد.
سیاح طاهری نمونه یک آدم فرهنگی واقعی بود،کسی که شعار نمیداد و فقط کار میکرد. در یکی از جشنوارههای دانشآموزی فیلم دفاع مقدس متوجه میشود که از میان دهها هزار دانش آموز یک شهر، سه نفر هم هستند که در فلان روستای صعب العبور و دور افتاده مشغول تحصیلند. لندکروز سپاه را بر میدارد و روانه جاده پر شیب و خطر روستا میشود. نصف روز رانندگی میکنند تا آن سه نفر را به جشنواره برساند. در این میان مخالفتهای زیادی را تحمل میکند و در آخر میگوید: اگر روزی این سه نفر بفهمند که ما اینجا برای همه دانش آموزها جشنواره برگزار کردهایم و آنها نبودهاند غصه دار نمیشوند؟ نمیگویند که چون بدبخت و دور افتادهایم پس جمهوری اسلامی هم به ما توجه نمیکند؟
سعید سیاح طاهری پس از سالها کار فرهنگی در سن 58 سالگی تصمیم میگیرد به سوریه برود تا جوانان و رزمندگان از تخصص او در زمینه استفاده از موشک و ادوات ضد زره استفاده کنند. او در زمستان 94 درحالی که برای شناسایی به جنوب غرب استان حلب و منطقه خان طومان رفته بود، مورد اصابت خمپاره قرار گرفت و بشهادت رسید.
فیلم زیر، 20 دقیقه قبل از شهادت سعید سیاح طاهری است. او در این فیلم با شهید شیخ جابر زهیری همکلام است.