۰۴ آذر ۱۴۰۳ ۲۳ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۰۵ : ۰۶
واژه «مستضعف» ازماده «ضعف» است، اما چون به باب استفعال برده شده به معنی کسی است که اورا به ضعف کشانده اند و دربند و زنجیرکرده اند. به تعبیر دیگر مستضعف کسی نیست که ضعیف و ناتوان و فاقد قدرت و نیرو باشد. مستضعف کسی است که نیروهای بالفعل و بالقوه دارد، اما از ناحیه ظالمان و جباران سخت در فشار قرار گرفته، ولی با این حال در برابر بند و زنجیر که به دست و پای او نهاده اند ساکت و تسلیم نیست و پیوسته تلاش می کند که زنجیرها را بشکند و آزاد شود، دست جباران و ستمگران را کوتاه سازد و آئین حق و عدالت را برپا کند.
همچنین اگر بشر به وظیفه خود در قبال امامت عمل نکند، پدیده «استضعاف امامت» پیش می آید. استضعاف امامت یعنی تضعیف امامت و بی یاور گذاشتن آن. آن گاه که جامعه ای جریان امامت را تنها گذارد و منطق آن را نپذیرد و آن را در اقلیت قرار دهد و به انزوا سوق دهد، گفته می شود که امامت را تضعیف کرده اند. استضعاف امامت، کاهش نقش آن در جامعه و به طور مشخص کنار گذاشتن آن از جریان حکومت و حاکمیت می باشد.
ره آورد استضعاف امامت دو چیز بوده است: اول «خانه نشینی امام» و دوم «غیبت امام» بر همین اساس می توان این مقطع از تاریخ امامت را به دو دوره خانه نشینی و غیبت تقسیم کرد. دوره اول یعنی خانه نشینی امام، تا پیش از آخرین امام است و دوره غیبت، مربوط به امام آخرین. در مکتب اسلام تعداد امام، معین و محدود است، از این رو در آخرین امام، پدیده خانه نشینی که نهایت آن شهادت است رخ نمی دهد، بلکه برای وضعیت آخرین امام، تدبیر خداوند متعال غیبت و سپس ظهور است.»(۱)
در قرآن در چند آیه از واژه مستضعف استفاده شده است، ازجمله؛
«وَ أَوْرَثْنَا اَلْقَوْمَ اَلَّذِينَ كانُوا يُسْتَضْعَفُونَ مَشارِقَ اَلْأَرْضِ وَ مَغارِبَهَا اَلَّتِي بارَكْنا فِيها وَ تَمَّتْ كَلِمَتُ رَبِّكَ اَلْحُسْنى عَلى بَنِي إِسْرائِيلَ بِما صَبَرُوا وَ دَمَّرْنا ما كانَ يَصْنَعُ فِرْعَوْنُ وَ قَوْمُهُ وَ ما كانُوا يَعْرِشُونَ»(۲)
خاوران و باختران زمين را، كه به آنها بركت داده بوديم، ميراث قومى قرار داديم كه فرودست (مستضعف) نگاهداشته مىشدند؛ و وعدۀ نيكوى پروردگار به بنى اسرائيل-به سبب صبرى كه كرده بودند-انجام يافت؛ ما آنچه را فرعون و قومش مىساختند و آنچه برمىافراشتند، ويران كرديم.
اين آيه دربارۀ زوال حاكميت طاغوتى فرعون و تأسيس حكومت مستضعفان به دست پيامبر بزرگوار حضرت موسى(ع) است.
«وَ اُذْكُرُوا إِذْ أَنْتُمْ قَلِيلٌ مُسْتَضْعَفُونَ فِي اَلْأَرْضِ، تَخافُونَ أَنْ يَتَخَطَّفَكُمُ اَلنّاسُ، فَآواكُمْ وَ أَيَّدَكُمْ بِنَصْرِهِ، وَ رَزَقَكُمْ مِنَ اَلطَّيِّباتِ، لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ»(۳)
زمانى را به ياد آوريد كه شمارى اندك بوديد (در ميان دشمنان بسيار) و شما را در زمين (مكه) فرودست (مستضعف) مىشمردند، و بيم آن داشتيد كه با يك هجوم كارتان را بسازند، در آن حال، خداوند پناهتان داد، و ياريتان كرد، و روزيهاى پاكيزه بخشيد، تا مگر سپاس داريد.
اين آيۀ كريمه دربارۀ تأسيس دولت محمدى(ص) و نجات مستضعفان جزيرة العرب به دست پيامبر مستضعفان حضرت محمد(ص) است. اين دولت پس از پيامبر اكرم(ص) در مدت زمان امامت امام على(ع) نيز ادامه يافت، و روح اصلى آنكه مستضعفگرايى و حمايت از محرومان و پابرهنگان و طرد و نفى مستكبران و زراندوزان و طاغوتان بود كاملا پايدار ماند، و آخرين روزهاى حكومت عدل علوى، آخرين روزگار حاكميت اين خط اصيل اسلامى بود.
«وَ نُرِيدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى اَلَّذِينَ اُسْتُضْعِفُوا فِي اَلْأَرْضِ، وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً، وَ نَجْعَلَهُمُ اَلْوارِثِينَ»(۴)
ما مىخواهيم به مستضعفان زمين نيكى كنيم، يعنى: آنان را پيشوايان سازيم و وارثان زمين.
اين آيه به صراحت، از امامت مستضعفان سخن گفته است و فرودستان و مستضعفان را ميراث بر آن زمين معرفى كرده است، دربارۀ دوران ظهور و رستاخيز قيام مهدى آل محمد(ص) است، كه به دست آن منجى بزرگ اين وعدۀ خدايى تحقق مىپذيرد.
امیرالمؤمنین(ع) در تفسیر آیه فرموده اند: «هم آل محمد، يبعث اللّه مهديّهم بعد جهدهم، فيعزّهم و يذلّ عدوّهم»(۵)
ايشان (مستضعفان ميراث بر زمين)، خاندان پيامبرند كه خداوند پس از سختيها، مهدى ايشان را برانگيزد و به آنان عزّت بخشد و دشمنانشان را خوار سازد و واضح است كه حكومت آل محمد(ص) يعنى همان حكومت مردم مستضعف و رسيدن محرومان به حق خود.
از نظر ديگر نيز براى اجراى عدالت راستين، حاكميت فرودستان محروم ضرورت دارد، زيرا كه در تمامى دوران گذشتۀ تاريخ مورد اصلى ظلم و بىعدالتى، طبقات محروم بودهاند و سرانجام بايد پديدۀ ناهنجار و ضد بشرى «استضعاف» -كه تعبيرى از همۀ ظلمها و ستمهاست-از ميان برود و انسان از زير بار سنگين و شكننده آزاد شود.
در اين راستا و براى اين امر مهم، مبارزه با علل اصلى استضعاف ضرورتى اجتناب ناپذير است. روشن است كه زورمندان و زر به دستان، دو عامل اصلى استضعاف بخشهاى عظيم انسانى در گذشته و اكنون بودهاند و هستند. هرظلم و ستمى كه به محرومان و بىپناهان شده است، يا مستقيم به دست حكومتهاى اشرافى و مرفّه انجام گرفته است و يا به دست طبقات اشراف و سرمايهداران و قارونیانى كه در زير چتر حمايت حكومتهاى مستكبر قرار داشتند و با حمايت قانونى و عملى آنها راه ظلم و تحميل و استثمار را هموار مىساختند.
اين نظامها و جريانهاى ضد بشرى هنگامى پايان مىيابد كه حكومت و قدرت سياسى و نظامى جامعه فقط و فقط به دست طبقات محروم و مستضعف سپرده شود. دفاع از حقوق پايمالشدۀ فرودستان و مستضعفان آنگاه امكان دارد كه حاكميت به دست آنان سپرده شود. هرحكومتى هرچه صالح باشد نمىتواند حقوق محرومان را به آنان بازگرداند، مگر اينكه خود از اين طبقه باشد و دردهاى اين طبقه را با تمام وجود خويش لمس كرده باشد و اين چگونگى تحقق نمىپذيرد مگر اينكه طبقۀ حاكم از مستضعفان باشند. تنها و تنها در اين صورت است كه مىتوان اميد داشت در قانون و اجرا و در تئورى و عمل، جانب محرومان رعايت گردد و پايگاههاى استكبار و قدرت و سلطه واژگون شود و پديدۀ «استضعاف» از سرزمين زندگى محو گردد. (۶)
امام خمینی(ره) در این مورد می فرمایند: «ما امید آن داریم که همۀ اقشار ملتهای مستضعف به هم بپیوندند. ... باید این نهضت در تمام عالم ـ نهضت مستضعف در مقابل مستکبر ـ در تمام عالم گسترده شود. ایران، مبدأ، و نقطۀ اول و الگو برای همۀ ملتهای مستضعف[باشد]...سایر اقشار ملتها به این رمز اسلامی، به این رمز ایمانی، اقتدا کنند. در تمام اقشار عالم، مسلمین بپاخیزند؛ بلکه مستضعفین بپاخیزند. وعدۀ الهی که مستضعفین را شامل است و میفرماید که ما منت بر مستضعفین میگذاریم که آنها امام بشوند در دنیا، و وارث باشند. امامت حق مستضعفین است، وراثت از مستضعفین است؛ مستکبرین غاصبند، مستکبرین باید از میدان خارج بشوند.»(۷)
پی نوشت:
۱- دانشنامه موضوعی قرآن کریم ، مقاله مستضعف در قرآن و روایات ، فاطمه ترکی
۲-آیه ۱۳۷ سوره اعراف
۳-آیه ۲۶ سوره انفال
۴- آیه ۵ سوره قصص
۵- شیخ طوسی، غیبت، تهران، کتابفروشی اسلامی ۱ /۶۰۴ ، تفسير نمونه، جمعي از نويسندگان، ج ۱۶، ص ۱۸، به نقل از تفسير نورالثقلين، ج ۴، ص ۱۱۰
۶- عصر زندگی و چگونگی آینده انسان و اسلام پژوهشی در انقلاب جهانی امام مهدی «عج» محمد حکیمی صص۱۷۰-۱۶۷
۷-- صحیفه امام ج ۷ ، قم ۲۴/۰۲/۱۳۵۸
منبع:مهر