۰۳ آذر ۱۴۰۳ ۲۲ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۳۲ : ۰۷
وی با انتشار تصویر زیر نوشت: روزی که اصل این اسناد را با احتیاط مطالعه می کردم با اخذ اجازه جهت انتشار یک صفحه را عکس گرفتم که شما بزرگواران ملاحظه فرمایید. مثل یک فیلم مستند؛ حال و روز رقت بار مرحوم مدرس است به دستخط خودش:
از جمله وقایع این بود در 25بهمن که تقریباْ 16 ماه از مَحبوسیَتم [زندانی شدنم] میگذرد روزی ناصرقلیخان وارد شد و بشارت دادند که مبلغ پانزده تومان که یکصدوپنجاه قِران بوده باشد [می باشد] اعتبار داده شده است که بجهت [به جهت= برای] شما لباس تهیه شود و هرچه زودتر آنها را مرتب کرده صورتِ [صورت حساب] آن را بامضای [به امضاء] شما بفرستم.
معلوم است کسی که شانزده ماه تقریبا [ابتدا نوشته بودند «بی لباس باشد» که خط زده و عبارت آبرومندتری را نوشتند] به وضعیت ناگواری باشد چقدر خوشوقت می شود
چهار قطعه لباس موجود را که یک پیراهن و یک زیرجامه کرباسی [زیرجامه: زیرشلواری، شلوار] و یک دستمال و یک قبا که وضعیّاتش غیر قابل توصیف است و مناسب عتیقه خانه [عتیقه: کهنه]