۰۳ آذر ۱۴۰۳ ۲۲ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۴۲ : ۱۶
سید بن طاووس(م 664) عالم شیعی با استفاده از کتابهای فتن اهل سنت کتاب "التشریف بالمنن" معروف به "الملاحم و الفتن" را جمع آوری کرده است. کتاب حاضر- که در نگاه نخست بخش عمده آن درباره آخرالزمان شناسی و نشانههای ظهور به نظر میآید- در دیدگاه محدثان و عالمان شیعه، پس از سید اهمیت فراوانی یافته است و از احادیث آن به مثابه روایاتی درباره علامتهای ظهور بهره بردهاند.
علامه مجلسی روایات الفتن را به نقل از ابن طاووس گزارش کرده و دیگر محدثان بعدی نیز چنین کردهاند. سید در این کتاب حدود 425 تا 450 روایت را نقل کرده است که از این روایتها تنها حدود 170 روایت به بحث مهدویت و نام و اوصاف مهدی(عج)، نشانههای ظهور، مدت زمان حکومت، اوصاف حکومت و یاران حضرت مهدی (عج) میپردازند.
در این مجال قسمت هایی از این کتاب گرانقدر مهدوی را متذکر می شویم.
وحید بن عطا از رسول خدا(ص) روایت کرده که فرمود: کوه ابراهیم خلیل(ع) کوه مقدسی است، موقعی که نشانه های عذاب در بنی اسرائیل نازل شد خدا به موسی(ع) وحی کرد که به جهت گناهان بنی اسرائیل به کوه ابراهیم خلیل(ع) فرار کنید.
کعب می گوید: فتنه ای چون شب تاریک، شما را فرا خواهد گرفت که در ما بین مشرق و مغرب خانه ای از مسلمین باقی نمی ماند مگر اینکه آن فتنه داخل آن خانه می شود. پرسیدند: آیا کسی از آن فتنه خلاص نخواهد شد؟ گفت: کسی خلاص می شود که زیر سایه شاخه هائی که بین او و دریا است بنشیند، او از آن فتنه سالمترین مردم خواهد بود، وقتیکه سال (122) فرا رسد این خانه من می سوزد، راوی گوید در همان سال خانه او سوخت.
ضمره بن حبیب گوید: رستگارترین مردم از فتنه شمشیر و بلا مردم ساحل و حجازند.
شخص کوفی بنام (مسافر) از علی(ع) روایت کرده که فرمود: مومنی که خواب باشد از آن فتنه نجات می یابد و در روایتی است که پرسیدند: منظور از خواب چیست فرمود: کسیکه در آن فتنه سکوت کند و چیزی از آن را ظاهر نکند.
جراح می گوید: صخری به سوی کوفه می آید و سواران خود را در آنجا جای گزین می کند و اسیرها را نزد او می آورند و در همان موقع به او خبر می دهند که مهدی(ع) در مکه ظهور کرده آنگاه صخری گروهی را از کوفه به سوی او می فرستد که زلزله آنها را فرا گرفته در زمین فرو می روند.
ابن حنفیه می گوید: خروج بیرق سیاه از خراسان و سعید بن صالح و خروج مهدی(ع) و تقدیم امر به آن حضرت در مدت هفتاد و دو روز خواهد بود.
ابو قبیل می گوید: مردی از بنی هاشم مالک خلافت می شود و بنی امیه را جز عده کمی می کشد و غیر از آنها کسی را نمی کشد آنگاه مردی از بنی امیه خروج می کند و به شماره هر مردی که (از بنی امیه کشته شده) دو مرد می کشد تا اینکه غیر از زنها کسی باقی نمی ماند، بعد از آن مهدی(ع) خروج می کند.
تبیع می گوید: موقعی که سر و صدائی از طرف بیابان شام بلند شود نه بیابانی خواهد بود و نه سفیانی. لیث می گوید: این سر و صدا به طبریه به پا می شود و (اهل) خیمه را بیدار کرده پر و بالهائی ریشه کن می شود، این است حال (مردم) و آن شب طبریه.
ارطاه می گوید: در زمان سفیانی دوم صدای شدیدی بلند می شود که هر گروهی گمان می نند: چیزی که نزدیک آنها است خراب شد.
یزید بن ابی حبیب از رسول خدا(ص) روایت کرده که فرمود: خروج سفیانی بعد از سی و سه است، ابن لهیعه از ابن عباس روایت کرده که گفت: اگر خروج سفیانی در سال (37) باشد سلطنت او (28) ماه خواهد بود و اگر خروج سفیانی در سال (39) باشد سلطنت او (9) ماه ادامه دارد.
حذیفه می گوید: وقتی که سفیانی در زمین مصر وارد شد مدت چهار ماه در آن زمین اقامت می کند و اهل مصر را می کشد و اسیر می کند، در آن روز است که کار زنان، گریه خواهد شد زنی برای عورت خود گریه می کند و زنی برای فرزندان خود می گرید و زنی بعد از عزت برای ذلیلی خویشتن اشگ می ریزد و زنی از برای شوقی که به قبر دارد گریه می کند.
کعب می گوید: مصر منفور می شود آن طور که بصره منفور شد.
عبیده بن عمیر گوید: در مجلسی که علی(ع)، عمر، ابن مسعود ابن عباس و عده ای از اصحاب رسول خدا(ص) حضور داشتند راجع به تفسیر (حمعسق) از حذیفه پرسیده شد؟ حذیفه گفت: (ع) عذاب (س) قحطی و خشک سالی (ق) گروهی هستند در آخر الزمان.
عمر گفت: آنها چه کسانی هستند؟ گفت: از بنی عباسند در شهری که آن را (زورا) می گویند که جنگ بزرگی در آن اتفاق میافتد و قیامت بر آنها قیام می کند. ابن عباس گفت: اینطور نیست که تو می گوئی بلکه (ق) بزمین فرو رفتن است، عمر به حذیفه گفت: تو خوب تفسیر کردی و ابن عباس خوب معنا کرد. این قول برای عده ای ناگوار شد تا اینکه عمر و عده ای از اصحاب رسول خدا(ص) آنرا پس گرفتند. ابان بن ولید از ابن عباس شنید که می گفت: سفیانی و فلانی خروج می کنند و به حدی جنگ می کنند که شکم زن ها شکافته می شود و اطفال در دیگ ها جوشیده می شوند. کعب می گوید: زنان بنی عباس را اسیر می کنند و آنها را به دهات دمشق می برند.
جراح گوید: سفیانی داخل کوفه خواهد شد و سه روز اهل کوفه را اسیر می کند و شصت هزار از اهل کوفه را خواهد کشت و (18) شب در کوفه اقامت می نماید که اموال آنها را تقسیم کند، تا اینکه بیرق های سیاهی (برای اخذ بیعت) به سوی مهدی(ع) روانه می کند.
محمد بن حنفیه می گوید: بیرق سیاهی از بنی عباس خروج می کند آنگاه از خراسان بیرق های سیاهی خروج می کنند که کلاه (صاحب) آنها سیاه و لباسشان سفید خواهد بود. جلو آنها مردی از (بنی) تمیم است که آن را شعیب بن صالح یا صالح بن شعیب می گویند، اصحاب سفیانی را شکست می دهد تا اینکه وارد بیت المقدس شود و سلطنت آن را برای مهدی(ع) مسخر نماید و سیصد نفر از شام به سوی او حاضر خواهند شد. بین خروج آن و بین اینکه تسلیم امر مهدی(ع) شود هفتاد و دو ماه خواهد بود.
عبدالله گوید: در آن موقعی که ما در حضور رسول خدا(ص) بودیم جوانی از بنی هاشم آمد و رنگ آن حضرت تغییر کرد، گفتند: یا رسول الله چه شده که ما همیشه در صورت شما اثر ناراحتی می بینیم؟ فرمود: ما اهل بیتی هستیم که خدا آخرت را برای ما خواسته است و این اهل بیت من بعد از من دچار بلا شده و (از حقوق خود) محروم خواهند شد تا اینکه عده ای که بیرق های سیاهی دارند از طرف مشرق می آیند و دو مرتبه یا سه مرتبه حق خود را طلب می کنند و حق را به آنها نمی دهند تا اینکه جنگ کنند و غالب شوند، آنگاه حق آن ها را به آنها می دهند ولی قبول نمی کنند وحق را به مردی از اهل بیت من رد می کنند و او زمین را پر از عدل می کند بعد از آنکه از ظلم پر شده باشد هر کدام از شما آن را درک کردید باید خود را به آن برسانید و لو اینکه با دست و سینه خود از روی برف بروید زیرا که او مهدی(ع) است.
ثوبان می گوید: موقعی که دیدید بیرق های سیاه از اطراف خراسان خارج شدند خود را به آنها برسانید و لو اینکه با دست و سینه از روی برف بروید چونکه مهدی خلیفه خدا در میان آنها است.
حسن گوید: مرد کوسه گندم گون و متوسط القامتی که شعیب ابن صالح نام دارد و غلام بنی تمیم است با چهار هزار نفر که لباسشان سفید، بیرق هاشان سیاه است از شهر ری خروج می کند، او مقدمه (خروج) مهدی(ع) است، با کسی ملاقات نمی کند مگر اینکه آن را خواهد کشت.
عمار بن یاسر می گوید: شعیب بن صالح زیر لوای مهدی(ع) خواهد بود.
جابر از حضرت امام محمد باقر(ع) روایت کرده که فرمود: جوانی از بنی هاشم که خالی در کف دست راست خود دارد با بیرق های سیاهی از طرف خراسان خروج می کند که شعیب بن صالح در جلو او خواهد بود و با اصحاب سفیانی جنگ کرده آن ها را شکست می دهد.
سفیان کلبی می گوید: تازه جوانی چهره زرد با یاران قلیلی با لوای مهدی(ع) خروج می کند که اگر با کوه ها بجنگد آنها را خراب می کند تا اینکه وارد بیت المقدس می شود.
کعب می گوید: وقتی که مردی شهر شام را گرفت و مرد دیگری مصر را مسخر کرد و با یکدیگر جنگ کردند و اهل شام، اهل مصر را اسیر نمودند و مردی از طرف مشرق با بیرق های سیاه کوچکی به سوی صاحب شام آمد آن مرد مطیع مهدی(ع) خواهدشد. ابو قبیل گوید: پس از آن، مردم گندم گونی مالک می شود و زمین را پر از عدل می نماید و بعد از آن به سوی مهدی(ع) می رود و مطیع او شده از طرف او جنگ می کند.
منبع:شبستان