۰۴ آذر ۱۴۰۳ ۲۳ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۰۴ : ۱۰
حجت الاسلام سید کاظم طباطبایی نژاد در این قسمت با موضوع "تداوم رهبری و امامت در طول قرون" به ارائه مطالب می پردازد:
امام مهدی(ع) تجلی و تبلور رهبری الهی است که از آغاز خلقت وجود داشته و تا پایان حضور انسان بر روی زمین ادامه دارد، انسان به عنوان گل سرسبد خلقت هدف عالی آفرینش است. یعنی خدا یک آفریده متعالی و کمال یافته بر روی زمین پدید آورده که دارای قدرت انتخاب آگاهانه و به گزینی است، این آگاهی نیازمند این است که شناخت لازم نسبت به واقعیات در انسان پدید آمده باشد.
آگاهی انسان از دو طریق عقل به عنوان حجت باطنی و امام به عنوان حجت ظاهری صورت می گیرد، اینکه عقل یک ودیعه الهی در تمام انسان هاست و هر انسانی با عقل متولد می شود و استفاده از عقل به اراده خودش است، حجت ظاهری که امام است اینها را خدا می فرستد تا به وسیله عقل شناخته شود و معارفشان بیان می شود.
این عقل به عنوان حجت باطنی و امام به عنوان حجت ظاهری در طول تاریخ و همیشه وجود داشت و در آگاهی بخشی به انسان ها نقش ایفا می کرد، سوره قصص آیه 51 این استمرار و تداوم را این طور فرموده که بی گمان ما گفتار خود را به آنها پی در پی رسانیدم. شاید آنها به یاد آورند که مقدمه عمل آنها شود.
تاکید ما در این آیه این است که خدا پی در پی و به صورت مداوم و مستمر این آگاهی را به آنها می رساند، در آیه 24 سوره فاطر نیز آمده است؛ ما تو را به حق بشارت دهنده و هشدار دهنده فرستادیم و هیچ امتی نیست مگر اینکه هشدار دهنده ای در آن بوده است.
همچنین آیه 7 سوره رعد می فرماید: پیامبر تو تنها فرد منذر و بیم دهنده ای هستی و هر قومی هدایت گری دارد، در آیات قرآن پیامبران به عبارت منذر معرفی می شوند و هدایت منصبی اعم از پیامبری است. افزون بر اینکه هادی امت خودشان هستند و نسبت به زمان های دیگر جانشینانی دارند که برای هر گروهی، قومی و عصری هستند که به تبع هم می آیند و وجودشان استمرار و تداوم دارد.
درباره این موضوع نیز روایاتی وجود دارد که یا به عنوان تقسیر آیات پیشین آمده اند یا اینکه متن نویی دارند. درحالی که اصل ادعا تداوم و استمرار رهبری ائمه و وجود حجت الهی در میان مردم است.
در کتاب کافی جلد یک آمده است: از امام کاظم(ع) درباره این آیه که گفتار خود را پی در پی به آنها رسانید، پرسیده می شود که حضرت پاسخ می دهند؛ مصداق رساندن قول خدا به مردم این است که امامی از پی امام دیگری می آید و مطالب را به مردم معرفی می کند.
با توجه به اینکه کتاب کافی درباره اصل امامت و جایگاه امامت روایات قابل توجهی دارد، از امام صادق(ع) پرسیده شد؛ آیا زمین بدون امام می تواند باشد؟ حضرت فرمود: زمین بدون امام هیچ گاه نیست. یعنی زمین و آفریده های زمین همیشه همراه با حجت های الهی هستند.
در روایت دیگری آمده است؛ شنیدم امام صادق(ع) می فرمایند: زمین از حجتی دانا در آن خالی نمی ماند جز به این روش، زمین اصلاح نمی شود و خدا زمین را اصلاح نمی کند و مردم هم جز بدین روش با حجت عالم الهی اصلاح نمی شوند.
از امام باقر(ع) نقل شده که می فرمایند: به خدا سوگند از هنگامی که حضرت آدم قبض روح شد. زمین بدون امام باقی گذاشته نمی شود و زمین را بدون امامی که با او به سوی خدا راه پیدا کنند، رها نکرده، او حجت خدا بر بندگان خداست و زمین بدون امامی که حجت خدا بر بندگانش باشد، باقی نخواهد ماند.
تا به حال ما بحث استمرار و تداوم رهبر الهی را به عنوان سنت الهی مطرح می کردیم ولی این روایت نگاه تازه ای دارد؛ ابو بصیر از امام صادق(ع) نقل کرده؛ حضرت می فرمایند: خدا بزرگ تر از آن است که زمین را بدون امامی عادل رها کند. خدایی که بالاترین رتبه مخلوقات را به آدم داده، آن را یله رها نمی کند و با او کاری می کند که همه ویژگی های تکامل یافته خود را به فعلیت برساند.
در روایتی نیز آمده است؛ اگر تنها دو نفر روی زمین باقی بمانند، یکی حجت بر دیگری خواهد بود. این روایت نشان می دهد که از آغاز زمین با انسان مزین شد. حضرت آدم حجت بود، هرگاه فردی روی زمین باشد. این فرد نمی تواند بدون حجت الهی زندگی کند و خدا حجت را به همراه او می فرستد.
همچنین نقل شده است؛ آخرین کسی که روی زمین می میرد، امام است. علت این است که هیچ کس نتواند علیه خدا اعتراض کند که او ما را بدون حجت الهی رها کرد، اگر ما گمراه شدیم. چون حجت الهی وجود نداشت.
منبع:شبستان