۰۲ آذر ۱۴۰۳ ۲۱ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۴۲ : ۰۸
عقیق:حقوق ناشی از گناه که بر گردن عمال گناه قرار میگیرد را میتوان در سه گروه جای داد: 1-حقالله: مانند شخصی که نماز را عمداً ترک گوید. 2- حقالنفس: مانند شخصی که سیگار میکشد، هر چند هر گناهی که در دایره حقالنفس قابل بخشش نیست و این از فضل خداست که کسی را مورد عفو قرار دهد، چرا که خداوند فرموده است: «وَلاَ تُلْقُواْ بِأَیْدِیکُمْ إِلَى التَّهْلُکَةِ»؛ خود را به دست خود به هلاکت نیفکنید، 3- حقالناس: مانند ظلم در جان،مال و آبروی دیگران.
*مرصاد کجاست؟
قرآن مرصاد را این گونه معرفی میکند: «إِنَّ رَبَّکَ لَبِالمِرصادِ» به یقین پروردگار تو در کمینگاه است، امام صادق(ع) ذیل این آیه چنین فرموده است: پلی است بر صراط که هیچ بندهای که بدهکار است (و حقوق مردم بر گردن اوست) از آن نگذرد.
و در روایت داریم که اگر شهید هم حقالناس به گردن داشته باشد، پشت در بهشت متوقف میشود تا آن را ادا کند، این حقالناس اثر وضعی در زندگی دارد، فرد در رسیدن به اهداف مادی و معنوی با دشواری روبرو میشود، پیشرفت و ترقی یا حاصل نمیشود یا به کندی صورت میپذیرد، اینها گوشهای از اثرات حقالناس است.
*چگونه اثرات حقالناس را از خود دور کنیم؟
حقالناس ممکن است معنوی باشد یا مادی، اگر معنوی است باید جبران کرد به این نحو که: در مراجعه به فرد او را از کار زشت خود مطلع میکنیم و از او طلب حلالیت میکنیم، مثلاً اگر غیبت و بدگویی او را کردهایم، از وی حلالیت میطلبیم و تا جایی که امکان دارد و در توان ماست، کمر همت در عیبزدایی او میبندیم، البته اگر خوف مفسده در طرح چنین موضوعاتی باشد، گفتن آن جایز نیست و تنها باید برای او استغفار کرد.
*راههای شناسایی طلبکار و ادای دین
اما حقالناس شکل دیگری دارد که به مسائل مالی و اقتصادی مربوط میشود، فرد بدهکار قصد پرداخت بدهی خویش را دارد، او در شناسایی طلبکار و تشخیص میزان بدهی با 4 حالت مواجه است:
1-فرد را میشناسد و به او دسترسی دارد و مبلغ بدهی را میداند، در این فرض به او مراجعه میکند و با پرداخت بدهی، خود را بریالذمه میکند،گاهی بدهی مربوط به چندین سال قبل است و نرخ امروز آن ارزش چندانی ندارد، مثلاً 1000 تومان در 20 سال پیش مقروض بوده و الان قصد پرداخت دارد! آیا میتوان گفت حق طلبکار همان 1000 تومان است؟! در این شرایط به مرجع خود مراجعه کند تا تکلیف آن را مشخص کند.
2-فرد را میشناسد و به او دسترسی دارد، اما مبلغ بدهی را نمیداند، در این فرض به او مراجعه میکند، شاید طلبکار در ذهن داشته باشد، اما اگر او هم فراموش کرده بود، آن مقدار را که اطمینان دارد و یا نزدیک به یقین است به او میپردازند، در این حالت تراضی طرفین شرط است، البته به معنای فشار بر بدهکار نیست که چون حالا مدتی گذشته است و دیرکرد داشته است و چون مجبور به اخذ و جلب رضایت است، پس طلبکار هر گونه خواست بتازد، در تمام موارد رعایت انصاف از سوی طرفین زیبنده و مرضی رضای خداوند است.
3-فرد را نمیشناسد (جایش را نمیداند) و مبلغ را میداند، در این صورت باید رد مظالم کند، یعنی از طرف طلبکار صدقه دهد، بهتر است صدقه را به افراد مختلف بدهد، یعنی اگر قرار است 5000 تومان بدهد،آن را به یک نفر ندهد، بلکه میان پنج نفر تقسیم کند.
4- فرد را نمیشناسد (جایش را نمیداند) و مبلغ را هم نمیداند، بهتر است به قدری که اطمینان حاصل شود، بیش از میزان بدهی بوده است و یا لااقل در حد برابر با دین بوده است رد مظالم کند.
روایت است اگر طلبکار وارد شد و در حال نماز بودید، باید نماز را شکسته و بدهی او را بپردازید، اما اگر بدهکار توانایی ادای دین و پرداخت بدهی را نداشت چه کند؟ توکل بر خدا کند و نیت انجام این کار (پرداخت دیون) را داشته باشد، إنشاءالله گشایش حاصل شود و خداوند به واسطه نیت پاک این شخص او را از درگاه فضل خویش مورد کرم قرار خواهد داد.
منبع:فارس