عقیق: استاد عبدالمجید فرایی، شاعر پیشکسوت انقلاب، شعری در سوگ شهادت صدیقه
طاهره حضرت فاطمه زهرا (س) سروده و به ساحت بانوی دو عالم تقدیم کرده است
که شما را به خواندن این شعر دعوت می کنیم:
خدایا دلم، از غمی ریش ریشه
نفس میکشم لیک جانم پریشه
خدایا دل دردمندم گرفته
هوای دل حقپسندم گرفته
دلم پر کشیده به سوی مدینه
دلم داده از کف، وقار و سکینه
تلمبار گشته غم جانگدازی
مگر میشود هم بسوزی، بسازی
امام زمان (عج) سینه را میخراشد
مگر میشود شیعه غمگین نباشد؟
چگونه کنم باز، اوراق دفتر؟
چگونه بگویم ز زهرای اطهر
قلم پای رفتن به صفحه ندارد
قلم تاول سوز دل میشمارد
قلم طاقت درد زهرا ندارد
غریب است زهرا که بابا ندارد
سرو جان برای علی میگذارد
قدم جای پای ولی میگذارد
وصی نبی گرانقدر اسلام
نشسته به خانه ولی زهر در کام
حکومت به هر قیمت ارزش ندارد
خدا خواه مؤمن که لغزش ندارد
عدالت به یثرب دگر جا ندارد
عدالتکشی نیز حاشا ندارد
در این عصر غمپرور و خانمانسوز
شود تار و تیره به زهرا شب و روز
دگر زندگی هیچ معنا ندارد
به جز مرگ از حق تمنا ندارد
بگویم که زهرا سفر کرد زین خاک
تنی کوفته، قلب صدپاره، صدچاک
خدایا علی تاب این غم ندارد
علی سوگوار است همدم ندارد
سرودی بر اشک و بر غم چندبیتی
فرائی شریک غم اهل بیتی
منبع: شبستان
211008