عقیق | پایگاه اطلاع رسانی هیئت ها و محافل مذهبی

کد خبر : ۶۵۲۷۰
تاریخ انتشار : ۱۴ آبان ۱۳۹۴ - ۰۷:۰۷
گفت‌و‌گو با علیرضا قزوه، نویسنده، پژوهشگر و شاعر آیینی ؛
علیرضا قزوه، شاعر نام آشنا متولد ۱۳۴۲ در شهرستان گرمسار است. دیپلم تجربی را در این شهر گرفت و سپس برای ادامه تحصیل روانه قم شد و تا سال ۱۳۶۹ در این شهر سکونت داشت...
عقیق:لیسانس حقوق قضایی خود را از دانشگاه قم گرفت و تحصیلات تکمیلی‌اش را در رشته ادبیات فارسی در دانشگاه آزاد واحد تهران مرکز گذراند و تحصیلات خود را در مقطع دکتری رشته فیلولوژی در دانشگاه دولتی ملی تاجیکستان ادامه داد.
وی مدتی در رسانه‌های کشور از جمله روزنامه جمهوری اسلامی، روزنامه اطلاعات، مجله امید انقلاب، ادبستان و اهل قلم و برنامه‌های ادبی رادیو کار کرده است.
قزوه از سال 1377 تا 1379 به عنوان وابسته فرهنگی ایران در تاجیکستان خدمت کرده است. این شاعر نام آشنا همچنین با راه اندازی نخستین جشنواره شعر فجر قدمی جدی برای معرفی و ارتقای شعر ایران برداشت.
قزوه به مدت یک سال نیز عهده دار ریاست شورای شعر وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بود.
وی از سال 1386 تاکنون به عنوان وابسته فرهنگی و مدیر مرکز تحقیقات فارسی دهلی نو مشغول به فعالیت است.
از قزوه حدود 40 کتاب شعر و نقد و سفرنامه و نثر و تحقیق به چاپ رسیده است و کتاب‌های از «نخلستان تا خیابان»، «شبلی در آتش»، «این همه یوسف»، «عشق علیه السلام»، «قطار اندیمشک»، «با کاروان نیزه»، «سوره انگور» و «انگشتری سوم خاتم» از مجموعه‌های شعری اوست.
قزوه در زمینه سفرنامه نویسی نیز دو اثر «پرستو در قاف» (سفرنامه حج) و «قونیه در قطار» (سفرنامه قونیه) را چاپ کرده است.
تصحیح نسخه خطی بیدل به انتخاب بیدل را به همراه پروفسور شریف حسین قاسمی، چاپ دیوان دوجلدی بیدل نسخه رامپور(قدیمی‌ترین و معتبرترین نسخه بیدل با 251 غزل با دستخط خود وی) و تصحیح تذکره کلمات الشعرای سرخوش و کتاب خورشیدهای گمشده (معرفی شعر تاجیکستان در یکصد سال اخیر)  از دیگر کارهای پژوهشی وی است.
آثار شعر و نثر این شاعر در کتاب‌های درسی نیز به چاپ رسیده است. ضمن آنکه اشعاری از این شاعر در دفترهای مستقل و جمعی، به بیش از 10 زبان زنده دنیا ترجمه شده است.
وی همچنین سفرهای فرهنگی و شعرخوانی به چندین کشور دنیا داشته است.
اما زیباترین شاهکارهای شاعرانه قزوه به آثاری اختصاص دارد که در رثای ائمه هدی(ع) و بخصوص امام حسین(ع) سروده است؛ سروده‌هایی که دل و روح انسان را با خود به اعماق تاریخ نورانی امامت و مسیر هدایت این امام معصوم(ع) و مظلوم می‌برد. قزوه در بخشی از ترکیب بند عاشورایی خود با عنوان «با کاروان نیزه» که بیانگر لحظات شهادت سیدالشهدا(ع) و اسارت خاندان آل‌ا... است، این چنین سروده:
گودال قتلگاه پر از بوی سیب بود
تنهاتر از مسیح، کسی بر صلیب بود
سرها رسید از پی هم مثل سیب سرخ
اول سری که رفت به کوفه، حبیب بود!
مولا نوشته بود: بیا‌ای حبیب ما
تنها همین، چقدر پیامش غریب بود
مولا نوشته بود: بیا دیر می‌شود
آخر حبیب را ز شهادت نصیب بود
مکتوب می‌رسید فراوان ولی دریغ
خطش تمام کوفی و مُهرش فریب بود
اما حبیب، رنگ خدا داشت نامه‌اش
اما حبیب، جوهرش «امن یجیب» بود
یک دشت، سیب سرخ به چیدن رسیده بود
باغ شهادتش به رسیدن رسیده بود...

گفت وگوی ما را با علیرضا قزوه در حال و هوای شاعرانگی برای اهل بیت(ع) و امام حسین(ع) بخوانید.

جناب قزوه! سال‌هاست که زندگی شما با شعر گفتن عجین شده، اما از نگاه شما، شعر ولایی و به قولی اهل بیت(ع) پسند چه جایگاهی دارد؟
-  شعر ولایی در حقیقت فرصتی است برای تبیین جایگاه شخصیتی و معارف ارزشمند و الهی بر جا مانده از ائمه هدی(ع). لازمه سرودن شعر ولایی، شناخت است؛ شناختی که در زیارتنامه‌های ائمه(ع) از آن به معرفت یاد شده است. معرفتی که همراه یقین باشد حاصلی جز شعر دلنشین و تأثیرگذار ندارد.

  و این معرفت در روح شاعر آیینی چگونه متبلور می‌شود؟
-  ما شیعیان انس دیرینه‌ای با ائمه هدی(ع) داریم، هر وقت به حرم‌های شریف این بزرگواران مشرف می‌شویم، دریا دریا معرفت و معنویت روی ما باز می‌شود  و ما چون قطره‌ای در این دریا غوص می‌کنیم که همین شرایط معنوی، آثار بزرگی را در روح و جانمان بر جا می‌گذارد. یادمان باشد همه ما درجاتی از معرفت در وجودمان نهفته شده و به میزان اخلاصی که در هنگام زیارت و توسل به ائمه(ع) داریم، این درجات روحی تغییر می‌کنند، شاعر آیینی هم در این دایره قرار دارد و هر چقدر درجات روحی و معرفت به خدا و امامان معصوم(ع) در وی مستتر باشد، برآیند آن را در اشعارش می‌بینیم.

در حال حاضر جایگاه شعر آیینی را چطور ارزیابی می‌کنید و مهمترین آسیب‌ها در این حوزه، شامل چه مواردی هستند؟
-  شعر آیینی در سرزمین ما، سابقه‌ای چند هزار ساله دارد و قوم ایرانی در روزگاران پیش از اسلام حتی قومی موحد بوده که نام ایزد را سرآغازی برای هر کاری قرار می‌داده و پس از اسلام نیز انس و الفتی عمیق
میان ایرانیان و خاندان نبوت و امامان بزرگوار برقرار می‌شود و این حمایت نه تنها در کلام که با خون و جان و بذل مال همراه است. از آن روزگاران دور و دیر، تاکنون این علقه و انس و الفت و دوستی و مودت هر روز بیشتر و بیشتر شده و واسط العقد این محبت و دوستی، حضور شمس‌الشموس امام علی بن موسی الرضا(ع) در قلب و جان ایران است.
اما اهمیت این محبت و دوستی و مقام رفیع آن بزرگواران معصوم باید همواره ما را از آسیب‌های سطحی نگری دور نگه دارد و بدانیم که گفتار آن بزرگان باید سرلوحه گفتار و کردار ما باشد و خوب‌ترین و عمیق‌ترین گفتار و پیراسته‌ترین و شیواترین شعر را باید به آن بزرگان اختصاص دهیم.

سرودن شعر موضوعی خاصه برای اهل بیت(ع)، اغلب از چه ماهیتی پیروی می‌کند؟جوشش است یا کوشش؟
-  بی‌تردید جوششی است و مطمئناً جوشش از جایگاه بالاتری نسبت به کوشش برخوردار است، اما پرواضح است که جوشش توأم با کوشش نیز می‌تواند مقامی بالاتر از جوشش تنها داشته باشد. به هر حال کوشش نیز از افعال انسانی است که ریشه در تعقل و تفکر دارد و مقام عقل و فکر و جهد، مقامی بس ارجمند است که می‌تواند در خدمت جوشش باشد.

به نظر شما سرودن شعر برای ائمه(ع) در چه قالب‌های شعری 
مطلوب تر است؟
-  به عقیده من در تمام قالب‌ها و ظرف‌ها می‌توان این محبت را ریخت و پیمانه کرد، گاه در ظرفی کوچک و گاه در ظرفی بزرگ. گاه در پیمانه‌ای قدیمی و گاه در پیمانه‌ای جدید. و این محبت ظرف نمی‌شناسد و در هر ظرف و قالبی زیبا و نوشیدنی و ماندنی است. بشخصه شعرهای سپید و نو و نیمایی زیبایی از شاعران معاصر و نوگرای امروز دیده‌ام که در مقام مقایسه با شعرهای کلاسیک همان حظ و شیرینی شعر گذشتگان را با حلاوتی تازه تر به یاد می‌آورند.

فارغ از مسأله جوشش و کوشش که در سرودن شعر ولایی به آن اشاره کردید، آیا شعر گفتن برای ائمه هدی(ع) دعوت هم محسوب
 می‌شود؟
-  پرسش جالبی است، به نظر من دعوت است و اعتقاد راسخ دارم که بدون اذن دعوت این بزرگواران هیچ لحظه‌ای از زندگی ما طی نمی‌شود و حتی نفس کشیدن‌های ما هم به یمن عنایت امامان معصوم(ع) است. بنابراین باید به میهمانی حقیقت دعوت شوی تا از حق بگویی. من عاشق دعوت شاعرانگی برای ائمه هدی(ع) و بخصوص امام حسین(ع) هستم.

  و این دعوت برای شما چه رنگ و بویی دارد؟
-  شعر گفتن برای ائمه(ع) دعوت عاشقی است و این دعوت‌ها به منزله رسیدن به مسیر رستگاری است و رستگاری مسیر سترگی است که سیدالشهدا(ع)، شهادت، قرار گرفتن سر مبارکش بر فراز نیزه و اسارت خاندان ارجمند و بلند مرتبه‌اش را به جان و دل خرید.

  شما هم تجربه بسیار زیادی از این دعوت‌ها دارید، یکی از آن زیباترین‌ها را بگویید.
-  بگذارید در دلم محفوظ بماند، اما همین قدر بگویم هر چه دارم پس از خدا از خوان پر کرامت ائمه هدی(ع) و بخصوص انس با امام حسین(ع) است.

  در کارنامه شاعری شما برای اهل بیت(ع) یک قصیده نازنین به نام «قصیده نفس» است؛ قصیده‌ای که در رثای حضرت زهرا(س) 
سروده اید. از حال و هوای سرودن این شعر بگویید.
-  این قصیده را در رثای مادر هستی حضرت زهرای مرضیه(س) سرودم و البته این شعر در حال و هوای متفاوتی به ذهنم آمد. اسفندماه سال 1391 به علت بیماری تنفسی پنج روز در اتاق 213 بیمارستان خاتم‌الانبیا(ص) بستری بودم و بعد متوجه شدم عدد 213 نام مبارک حضرت زهرای مرضیه(س) است و شفای این نفس هم به دست مبارک ایشان محقق می‌شود و این ابیات در قالب شعر به ذهنم روانه شد:

نیست پیدا با چه آهی می‌کشم پنهان نفس
از نفس حیران منم از دست من حیران نفس
بی نفس مُردم خدایا سنبلستانت کجاست
تا بریزد بر سرم یک غنچه خندان نفس
و شعر ادامه پیدا می‌کند تا این جا که در ادامه می‌گویم:
دستگیر این نفس هر لحظه یک دست دعاست
با دعا بالا و پایین می‌رود هر آن نفس،
تک‌سواری خسته‌ام زین کرده اسب آرزو
لنگ لنگان می‌رود هر شب از این دالان نفس
ای خدایی که نفس در اختیار دست توست
یا نفس را زیر و رو گردان و یا بستان نفس
عطر یا قدوس و یا سبوح در جانم بریز
زنده کن روح مرا با یک بغل ایمان نفس
حضرت زهرا(س) به داد این دل تنها رسید
یک دو روزی می‌شود دل می‌کشد آسان نفس...
که البته شعر طولانی است و من بخش‌هایی ازآن را انتخاب کردم.

  و ادبیات آیینی یا به بیان بهتر ادبیات سرودن برای اهل بیت(ع) باید معرف چه شاخصه‌هایی باشد؟
-  ادبیات آیینی آن‌چنان که از نامش پیداست، به نوعی از ادبیات گفته می‏شود که دین محور است و با نگاهی آیینی تمامی وجوه زندگی را می‌بیند. در این گونه ادبیات، ویژگی‌ها و شاخصه‌های مشخصی به چشم می‌خورد که از آن جمله می‌توان به تقدس گرایی، اسطوره‌گرایی و ارزش باوری اشاره کرد.

  جناب قزوه! بخشی از ادبیات آیینی ما به اشعار عاشورایی اختصاص دارد، پیشینه این گونه اشعار به چه دوره‌ای برمی گردد؟
-   همان‌طور که می‌دانید، عاشورا بخش بزرگی از فرهنگ ما را تشکیل می‌دهد. ادبیات عاشورایی هم نقش بارزی در توسعۀ این فرهنگ ایفا کرده و از همین روست که شعرعاشورایی، پیشینه‌ای کهن دارد؛ یعنی این گونه شعر برآمده از وقایع پس از شهادت امام حسین(ع) و انقلاب عاشوراست و شاید نخستین سروده عاشورایی، منظومه‌ای باشد که بشیر به فرموده امام سجاد(ع) به نظم درآورده که در آن، ماجرای شهادت امام و یارانش را به اطلاع مردم مدینه می‌رساند. اما این گونه شعری، شاخه‌ای از ادبیات آیینی است که انقلاب عاشورا و وقایع پس از شهادت
 امام حسین(ع) را در قالب مدح و مرثیه  ارایه کرده است. پرداختن به زوایای مختلف قیام بزرگ حسینی، شاخصه شعر عاشورایی محسوب می‌شود و سرمنشأ همه قیام‌های حق‌طلبانه، عاشورای 61 تجری قمری است. بنابراین هرگونه شعری که در راستای اهداف نهضت عاشورا خلق شود، در طبقه ادبیات عاشورایی جا می‌گیرد.

  و اوج تحول ادبیات عاشورایی در کشورمان به چه دوره‌ای اختصاص دارد؟
-  این گونه شعری همسو با انقلاب اسلامی دستخوش تغییراتی اساسی شد و با به میدان آمدن شاعران جوان و ایجاد پیوند میان آن‌ها و شعر عاشورا، حوزه‌های معنایی و فنی این شعر، تحول پیدا کرد. اما اوج تحول ادبیات عاشورایی از اواسط دهه شصت آغاز شد. در این دوره پیوندی عمیق میان شاعران جوان و شاعران میانسال و پیشکسوت شکل گرفت که  در تعامل این دو گروه سنی اشعاری ارزشمند خلق شد.

  در صحبت‌هایتان بارها به انس با سیدالشهدا(ع) اشاره داشتید و البته آثار قابل توجهی هم از شما در رثای ایشان سروده شده است، از نگاه شما برای شعر گفتن درباره سیدالشهدا(ع) توجه به چه نشانه‌هایی ضرورت دارد؟
-  نشانه‌ها برای هر شاعری، خاص خودش تعریف می‌شود؛ چون شعر گفتن برای ائمه(ع) و بخصوص امام حسین(ع) برآمده از جوشش درونی شاعر است، نمی‌شود یک نسخه بپیچی و بگوییم همه شاعران باید از آن تبعیت کنند، اما همین قدر بگویم که هر چقدر ارتباط و انس بیشتر داشته باشی، دریچه‌های ارزشمندی از معرفت حسینی به رویت گشوده می‌شود. شعر گفتن برای امام حسین(ع) فراتر از بازی کردن با کلمات است، بلکه شاعر باید از عمق خود وجودش تصویرهایی جان دار از عاشورا و نهضت حسینی ارایه کند تا تأثیرگذاری آن برای مخاطب، توسعه معرفت و شناخت حسینی باشد.

  چه آسیب‌هایی شعر عاشورایی را تهدید می‌کند؟
-  به نکته خوبی اشاره کردید، درکنار نکات مثبت شعر عاشورایی، آسیب‌هایی نیز به این گونه اشعار رسوخ کرده است که اگر شاعران ما مراقب این آفت‌ها نباشند، بی‌تردید ادبیات عاشورایی دستخوش تحریفات خواهد شد. مهم‌ترین آسیب در این اشعار به کمرنگ شدن حماسه بزرگ امام حسین(ع) و یاران ایشان در سایه پرداختن به وجه مظلومیت قهرمانان کربلاست. در بسیاری از اشعار بیش از آنکه حماسه سازی سیدالشهدا(ع) به تصویر کشیده شود، مظلومیت ایشان در برابر سپاه کفر توصیف شده و این مسأله با اقتدار و شجاعت امام معصوم منافات دارد. نکته دیگر به غلبه عواطف در اشعار عاشورایی اختصاص دارد و حال آنکه طرح حماسه عاشورا به عنوان یک نهضت انسان ساز و الهی مغفول مانده است. اما یکی دیگر از آسیب‌ها در این عرصه ترویج سفارشی نویسی شاعران است و حال آنکه شعر عاشورایی برآیند شور و ارادت شاعر است و نمی‌تواند در قالبهای سفارشی بگنجد.

  و آیا این آسیب‌های عنوان شده در حوزه ادبیات عاشورایی، در نوحه مداحان هم دیده می‌شود؟
-  بله صد در صد، زیرا بخشی از ادبیات عاشورایی به نوحه سرایی‌ها در رثای 
حضرت سیدالشهدا(ع) و شهادت حضرت و یاران ایشان اختصاص دارد و همین نوحه‌ها در مجالس عزاداری خوانده می‌شوند و اگر در برخی محافل عزاداری احیاناً اشعاری کم مایه از سوی مداح ارایه می‌شود، به همین مقوله برمی‌گردد و همین آسیب در مداحی‌ها هم دیده می‌شود.

  و توجه به چه نکاتی شاعران عاشورایی را از این آسیب‌ها دور نگه می‌دارد؟
-  شاعران ما باید به فرهنگ عاشورا مسلط باشند و این مهم تنها با مطالعه و تحقیق محقق می‌شود که در چنین شرایطی اشعار عاشورایی دقیق و به دور از آسیب‌های مطرح شده سروده خواهند شد. نکته دیگر اینکه انجمن‌های ادبی هم باید کارگاهی برای توسعه فرهنگ عاشورا باشند و نباید جلسات این انجمن‌ها صرفاً به موزون کردن وزن و قافیه اشعار اختصاص داشته باشد.

  جناب قزوه! موافقید کمی هم در فضای ترکیب بند عاشورایی شما با عنوان «با کاروان نیزه» صحبت کنیم؟
-  بله حتماً.

 این ترکیب بند متفاوت را در چه حال و هوایی سرودید؟
-  برای سرودن این قصیده حس و حال متفاوت و خوبی داشتم. خوابی دیدم و بعد آن هم حضور در یک  فضای زیارتی را تجربه کردم، خوب یادم هست که در خوابم آجرهای داغ و سرخی بود که فکر کردم روی آن‌ها راه می‌روم و حرکت به سمت کربلا دارم که پایم را نمی‌سوزاند و بعد در همان عالم شروع به گفتن این ترکیب‌بند کردم. این قصیده کار دل بود و امام حسین(ع) هم عنایت ویژه داشتند. خدا را شکر که توفیق داشتم این شرایط را تجربه کنم.

 و چه نکاتی را در این ترکیب بند مورد توجه قرار دادید؟
-  تلاشم این بود که حقیقت کربلا، عظمت قیام عاشورا و پیام اسرای کربلا را در چهارده بند به زبان شعر عرضه کنم. نکته دیگر اینکه «باکاروان نیزه» به نظرم یک شعر هیأتی است؛ چون در هیأت خوانده می‌شود و شور حسینی بیشتری ایجاد می‌کند.

  در یکی از ابیات این چنین سروده اید «وز حلق تشنه سوره قرآن برآمده است» انتقال چه مفهومی مورد توجه شما بود؟
-  این بیت نشان دهنده اوج اقتدار همراه با رأفت امام معصوم(ع) برای هدایت بشر از گمراهی است، سر مطهر امام حسین(ع) با لب تشنه بریده شد، اما آن هنگام که سر مطهرشان بر فراز نیزه بالا رفت، از حنجر تشنه و رگ‌های پاره پاره گلوی حضرت، صوت قرآن شنیده می‌شد و این نشانه کرامت سیدالشهدا(ع) نسبت به بشریت آن روز و امروز است. اینکه حجت خدا برای هدایت و رستگاری بشر در هر شرایط کلام حق می‌گوید، حتی اگر حنجرش بریده و سرش بر فراز نیزه باشد. این بیت نشانه دیگری است بر این نکته مهم که ولایت‌پذیری در هر شرایطی بر ما واجب است، چنانکه برخی فریب خوردگان سال 61 هجری پس از شنیدن صوت قرآن حسینی بر فراز نیزه، پشیمان شدند و در مسیر حق قرار گرفتند. بنابراین راه حق همیشه پیش روی ما قرار دارد و نباید غفلت کنیم.

  برخی عقیده دارند با خواندن این ترکیب بند عاشورایی می‌شود چهارده قرن شیدایی شعر عاشورایی را دوره کرد، نظر خودتان چیست؟
-  من این ترکیب بند را به ساحت قدسی امام شهیدان حضرت اباعبدا... الحسین(ع) پیشکش کردم و اگر تأثیری در مخاطب ایجاد می‌کند و یا این که دلی را با خود به کربلا و نینوا می‌برد، برآیند عنایت حضرت ثارا... است و این بنده کمترین، نقشی در این شرایط ندارم که هر چه هست از اوست.

  استاد! غزل دیگر شما با عنوان «اذان به وقت گلوی بریده» روایت دیگری از شیدایی شما در برابر امام حسین(ع) است، درباره این غزل بگویید.
-  این غرل هم مربوط به چند سال پیش است که در رثای سیدالشهدا(ع) این چنین سرودم:
به بام بر شده‌ام از سپیده تو بگویم
اذان به وقت گلوی بریده تو بگویم
اذان به وقت گلویی که قطعه قطعه غزل شد
غزل غزل شده‌ام تا قصیده تو بگویم
غزل غزل شده ام‌ای شهید عشق که چون گل
ز عاشقان گریبان دریده تو بگویم
هزار مرتبه آتش شدم نشد که غروبی
ز خیمه‌های به آتش کشیده تو بگویم....
به بام برشده‌ام با عقیق، آینه، سبزه
مگر ز دیدن ماه ندیده تو بگویم
به بام بر شده‌ام تشنه، با صدای بریده
اذان به وقت گلوی بریده تو بگویم
این غزل حکایت لحظه‌هایی است که می‌آیند و می‌روند و قرن‌هایی است که 
گذشته اند و می‌گذرند، اما نام امام حسین(ع) همچنان بر بلندای تاریخ می‌درخشد و هر بار که از مأذنه‌ها صدای اذان می‌آید، تجلی نمازی است که سیدالشهدا(ع) در دل جنگ با کفر اقامه کرد. هر صدای اذان یادآور حنجری  است که برای احیای حق بریده شد. در بیت 
«مگر ز دیدن ماه ندیده تو بگویم» اشاره کرده‌ام به وجود مقدس ماه تابان اهل بیت(ع) حضرت مهدی(عج) که منتقم حقیقی خون جدشان هستند و این تأکیدی بر این نکته است که پیرو حقیقی امام حسین(ع) باید در هر شرایطی برای ظهور منتقم شهید کربلا دعا کند و البته منتظر راستین باشد.

  جانکاه‌ترین صحنه عاشورا از نگاه شما؟
-  به اعتقاد من تمامی صحنه‌های عاشورا دشوار و دردناک هستند، اما جانکاه‌ترین صحنه‌ها، لحظات شهادت حضرت علی اصغر(ع) و حضرت عباس(ع) هستند. علی اصغر(ع) خردسال‌ترین سرباز ولایت و حضرت عباس(ع) وفادارترین سرباز به ولی خدا و برادر.

  تأثیرگذارترین شعری که تا به حال درباره عاشورا و کربلا خوانده اید؟
-  پس از ترکیب بند معروف «باز این چه شورش است که در خلق عالم است...» محتشم کاشانی شعر استاد حسان چایچیان که در رثای آخرین شب زندگی امام حسین(ع) و یاران ایشان سروده است با عنوان «امشب شهادتنامه عشاق امضا می‌شود،  فردا ز خون پاکشان این دشت دریا می‌شود....

  مهم‌ترین آرزو و دغدغه استاد قزوه از کودکی تا امروز؟
-  مهم‌ترین آرزویم از کودکی تا به امروز که در دهه پنجم عمرم هستم، حضور در فضای هیأت و عاشورا و نوحه بوده و تاکنون از آن نیز جدا نشده‌ام. امیدوارم خداوند تا آخرعمر من را در همین فضا حفظ کند و خدمتگزار سیدالشهدا(ع) باشم.

  از عزاداری‌ها و حضورتان در هیأت‌های عزاداری محرم در دوران کودکی خاطره‌ای به ذهن دارید؟
-  بله، دورترین خاطره‌ای که از کودکی‌ام دارم، گمشدنم در دسته‌های عزاداری در مشهد است که همراه پدرم در هیأت‌ها حضور می‌یافتم. هنوز آن حال و هوای عزاداری‌های سنتی را به خاطر دارم.

  به نظر شما برای توسعه فرهنگ عاشورا توجه به چه نکاتی ضروری است؟
-  اول معرفت و اندیشه بعد سوگواری. فکرکردن و تدبر داشتن در عظمت عاشورا، بال پرواز ما در سوگواری‌های حسینی است و کسانی که گمان می‌کنند اندیشیدن و تدبر کردن مزاحم عزاداری است، اشتباه می‌کنند. اگر عظمت و حقانیت پیام قیام عاشورا در پس عزاداری صرف ما محبوس بماند، در حق امام حسین(ع) جفا کرده‌ایم. بنابراین باید تلاش کنیم عزاداری‌های ما همراه معرفت و شور حسینی باشد.

  کدام نقطه از کربلا برای شما حال معنوی ویژه دارد؟
-  دو نقطه در کربلا برای من تکان دهنده و تأثیرگذار است که هر وقت آنجا وقوف می‌کنم، حال معنوی خاصی برایم حاصل می‌شود؛ اول تل زینیبه که غم لحظه شهادت سیدالشهدا(ع) برایم تداعی می‌شود  و دیگری حرکت در مسیر بین الحرمین.

  و یک آرزو؟
-  حسینی بمانیم و عظمت حسینی را نشر دهیم.



منبع:قدس
211008

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
پربازدیدترین اخبار
مطالب مرتبط
پنجره
تازه ها
پرطرفدارترین عناوین