۰۲ آذر ۱۴۰۳ ۲۱ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۴۷ : ۲۲
از دشوارترين لحظات تاريخ كربلا، كه در عظمت و سنگينى با همه آسمان ها و زمين برابرى مىكند، لحظه وداع جانسوز قافله اسيران با بدن هاى پاره پاره شهيدان است. ناگفته پيداست كه ترك سرزمين كربلا در آن وضعيت غمبار و وحشتناك که پيكرهاى ذرارى پيامبر (صلى الله عليه و آله) به خصوص پيكر پاك سرور جوانان بهشت بى غسل و كفن در بيابان رها شده بود و مشاهده آن صحنه هاى دلخراش با آن بدن هاى پاره پاره و پايمال سمّ اسبان كه عمدتاً قابل شناسايى نبودند، مى توانست هر بينندهاى را از پاى درآورد؛ ولى طمأنينه و آرامشى كه در زينب كبرى (عليها السلام)، يادگار صبر و شكوه على (عليه السلام) ظهور كرد و صلابت و استحكامى كه در كلمات دلنشين او موج مىزد، تا حدود زيادى آن فضاى سنگين را شكست و آن را براى آل رسول قابل تحمل كرد.
لذا زينب(سلام الله علیها) كه مى دانست دشمن در انتظار است تا با ديدن كوچك ترين نشانه اى از ضعف و پشيمانى درخاندان پيامبر(ص)، قهقهه مستانه سر دهد، با ديدن پيكر به خون آغشته برادر، رو به آسمان كرد و گفت: «أَللَّهُمَّ تَقَبَّلْ هذا الْقُرْبانَ/ خدايا اين قربانى را قبول فرما!». اين جمله چون پتكى بر سر دشمن فرود آمد و كوس رسوايى آنها را به صدا درآورد.
*روشنگری حضرت زینب (سلام الله علیها)؛ راهبرد بنیادین در تبیین قیام عاشورا
بدیهی است پس از آنكه كاروان اسيران را به كوفه و شام بردند، با خطبه هاى افشاگرانه امام زين العابدين (عليه السلام) و زينب كبرى (عليها السلام)، اوضاع شهر شام برگشت و با جوّ ايجاد شده بر ضدّ دستگاه خلافت اُموى، يزيد چاره اى جز اظهار ندامت و فرافكنى نداشت به نحوی که در چنان شرايطى، زنان حرم حسينى در «شام» مراسم عزا و ماتم برپا كردند، تا آنجا كه حتّى زنان خاندان اُموى نيز در آن شركت نمودند و اين برنامه تا سه روز ادامه داشت.
لذا شام بر اثر خطبه هاى زينب كبرى (عليها السلام) به كلّى دگرگون گرديد و از همان جا بذرِ انقلاب بر ضدِّ بنى اميّه پاشيده شد؛ و در نتيجۀ همين خطبه ها، بنى اميّه در تمام جهان اسلام رسوا گشت و خطرى كه از سوى آنان اسلام و قرآن را تهديد مىكرد، به بركت خون هاى شهيدان و خطابه هاى پيام آورانِ عاشورا، دفع شد.
*خطبۀ حیرت انگیز در کوفه؛ شکوه عزت حسینی در رسالت حضرت زنیب(سلام الله علیها)
يكى از مسائل حيرت انگيز داستان كربلا، همين خطبه غرّاء و تكان دهنده حضرت زينب كبرى (عليها السلام) است؛ حِذْيَم بن شريك اسدى مى گويد: در آن روز به زينب دختر على (عليه السلام) نگريستم كه خطبه مى خواند و هرگز زنى را سخن ورتر و زبان آورتر از او نديدم. گويا (زبان على عليه السلام در كام اوست و) با زبان اميرمؤمنان على (عليه السلام) سخن مى گويد.
از این رو زنى كه ديروز داغ شش برادر و دو فرزند و ده ها نفر از بستگان و اصحاب باوفاى پدرش را ديده و اكنون به صورت اسيرى به سوى شام مى رود، بايد چنان پريشان و افسرده حال و ناتوان باشد كه حتى سخن گفتن عادى خويش را فراموش كند. لیکن خروش رسالت حضرت زینب بر مردم کوفه اینچنین است؛ «امّا بعد! اى كوفيان! اى نيرنگ بازان و پيمان شكنان و بى وفايان و مكر پيشه گان! هرگز اشك چشمانتان خشك مباد و ناله هايتان آرام نگيرد... در ميان شما جز لاف زدن، خودپسندى، دشمنى، دروغ، تملّق و چاپلوسىِ كنيزكان، و كينه توزىِ دشمنان نيست»؛ لذا مى بينيم زینب(سلام الله علیها) همچون شيرى مى غرّد و همچون طوفانى سهمگين مى خروشد و سيلى از ملامت و سرزنش را به سوى بى وفايان كوفه سرازير مى سازد و خطاب می کند؛ «خشم خدا شما را فرا خواهد گرفت و براى هميشه در عذاب جهنم خواهيد ماند... نابود شويد نابود! واژگون باد (پرچمتان) واژگون! تلاش هايتان تباه، دست هايتان بريده..».
و در ادامه قلوب و عواطف را تسخير مى كند «كشتن فرزند خاتم پيامبر، آن معدن رسالت و آن كسی كه سرور جوانان اهل بهشت است و پناهگاه حريم شما و پناه حزب و گروه شما (شيعيان) و قرارگاه آرامش شما، بهبودى بخش زخمهايتان، پناهگاه شما در گرفتاري ها، رهبر شما به هنگام نبرد، حجت بزرگ براى شما و چراغ روشن راه هايتان (آيا كشتن او را ساده شمرديد؟)».
هم چنین آن حضرت بذر انقلاب را بر ضدّ حكومت جائر بنى اميّه در سرزمين دل ها افشاند و اینچنین گفت؛ «مهلت خداوند شما را مغرور نسازد؛ چراكه خداوند كارى شتاب زده نمىكند (و به موقع ستمگران را مجازات مى كند) و انتقام خون مظلوم هرگز از او فوت نمى شود، به يقين پروردگار در كمين ما و شماست».
به عقيده ما حضرت زينب (عليها السلام) از بازار آشفته كوفه دست گشود و پايه هاى تخت و تاج حكومت يزيد را در شام به لرزه درآورد و مقدّمه سرنگونى بنى اميّه و انقلاب ها و شورش هاى بعدى را فراهم كرد.
*زیبایی شناسی عاشورا؛ اوج شکوه رسالت زینب(سلام الله علیها)
باید اذعان کرد شاخصۀ کلیدی رسالت حضرت زینب(سلام الله علیها) در واقعۀ کربلا بر مبنای زیبایی شناسی در عاشورا استوار شده است، آنجا که حضرت زينب(سلام الله علیها) (با صلابت و قدرت) به گستاخی ابن زیاد که گفت كار خدا را نسبت به برادرت و خاندانت چگونه ديدى؟پاسخ داد؛ «ما رَأَيْتُ إِلّا جَميلًا/ من جز زيبايى و نيكى نديدم».
به راستى انسان نمى داند در برابر اين همه شجاعت و قدرت روحى چه بگويد؟ جز اينكه در برابر عظمت اين بانوى بزرگ، اين دختر على بن ابى طالب (عليه السلام) زانو به زمين بزند و اعتراف كند كه الفاظ و جمله ها قادر نيستند، عظمت این جمله را در آن شرائط مخصوص و در برابر مرد سفّاك و بى رحمى همچون ابن زياد، بيان كند، جز اينكه بگويد به حقيقت تو دختر اميرمؤمنان عليه السلام و خواهر حسينى!.
*كوبنده ترين خطبه تاریخ اسلام در کاخ یزید
بی شک خطبه غرّا از سوی زینب کبری (سلام الله علیها) در کاخ یزید را باید به عنوان يكى از فصيح ترين و كوبنده ترين خطبه هاى تاريخ اسلام به شمار آورد؛ گويى تمام آن از روح بلند على بن ابىطالب (عليه السلام) و شجاعت بى نظيرش تراوش كرده و بر زبان دخترش زينب كبرى (عليها السلام) جارى شده كه با همان زبان و همان منطق پدر سخن مى گويد.
در تشریح این مسأله می توان به هفت هدف مهم در این خطبۀ حماسی و تاریخی اشاره نمود که عبارتند از:
1. نخست اين بانوى شجاع اسلام با چند جمله كوبنده، غرور يزيد را درهم مى شكند و با آيه اى از قرآن، موضعش را در پيشگاه خدا روشن مى سازد و مى گويد: هرگز بهره ورى از حكومت و كاخ و ثروت را دليل بر امتياز الهى نگير، تو از مصاديق كسانى هستى كه خداوند آنها را به حال خود واگذارده، تا پشت آنها از بار گناه سنگين شود، سپس آنها را از همه چيز ساقط كرده و به دوزخ مى فرستد!.
2. در بخش دوم، رفتار پيغمبر اكرم (صلى الله عليه و آله) را با اجداد يزيد در فتح مكه كه همه را مشمول عفو قرار داد با عمل زشت يزيد كه فرزند پيغمبر خدا (صلى الله عليه و آله) را كشته و سرهاى بريده و خاندان اسير آنها را شهر به شهر مى گردانْد، مقايسه كرده و مهر باطل بر پيشانى يزيد مى زند.
3. در بخش سوم، جمله هاى كفرآميز يزيد را يادآورى مى كند و تأكيد بر عدم ايمان او مى نمايد، و اينكه به زودى به سرنوشت اشياخ و اجدادش گرفتار شده و به جهنم واصل مى شود.
4. سپس تأكيد بر مقام والاى شهيدان مخصوصاً شهداى خاندان پيغمبر (صلى الله عليه و آله) در كربلا مى كند و افتخار به وجود آنها را امتياز بزرگ اين خاندان مى شمرد.
5. آنگاه به حضور يزيد در محكمه عدل الهى در قيامت اشاره مىكند، در آن دادگاهى كه قاضى آن خداست و خصم او پيغمبر اكرم (صلى الله عليه و آله) و شاهدانش فرشتگان خدا هستند و پايان چنين دادگاهى روشن است.
6. سپس به تحقير فوق العاده يزيد مى پردازد تا آن حدكه مى فرمايد: اگر روزگار به من ستم كرد و مرا به صورت زنى اسير پاى تخت تو آورد، تصور نكنى من براى تو ارزشى قائلم، من تو را در حدى نمى دانم كه مخاطب سخنانم باشى و اگر با تو سخن مى گويم، از باب ناچارى است.
7. در آخرين بخش از سخنان خود، خداوند را بر نعمت هاى بيكرانش بر خاندان نبوت سپاس مى گويد كه با رحمت و سعادت آغاز شد و با شهادت و كرامت پايان يافت.
*ایستادگی و مقاومت؛ رمز رسالت عاشورایی زینب(سلام الله علیها)
در تثبیت آموزه ارزشمند حضرت زینب کبری(سلام الله علیها) یعنی مقاومت و ایستادگی در برابر حکومت استبدادی یزید، همین بس که وقتی بانوی سرافراز عاشورا، در مقابل یزید میایستد، می گوید: ای یزید فکر نکن که من مثل یک اسیر مقابل تو ایستادهام؛ بلکه برای من ننگ است با همچون تویی هم سخن و رودرو شدهام؛ بدین ترتیب پیام رسالت آن بانوی شجاع اسلام این است که در هیچ شرایطی، نباید تن به ذلت داد و این جزو درسهای عاشوراست.
*سخن آخر:
در خاتمه باید به جملۀ شگفت آور حضرت زینب کبری(سلام الله علیها) که با آن سخن فرزند برادر خود امام سجاد(علیه السلام) را تسلّى بخشيد اشاره نمود که گفت؛ در آينده در اين سرزمين بر مرقد پدرت حسين عليه السلام پرچمى به اهتزاز در مى آيد كه هيچ گاه كهنه نشود و در گذر زمان گزندى به آن نرسد و سردمداران كفر هرچه در محو آن تلاش كنند، روز به روز بر عظمت آن افزوده شود.
آری باید گفت سخن حضرت زینب درباره برافراشته شدن پرچمی ماندگار در کربلا، امروز به حقیقت پیوسته است؛ گویا حضرت زینب (سلام الله علیها) شرایط امروز را بیان می داشتند، زیرا امروز چندین برابر جمعیت مراسم حج خانه خدا در کربلا جمع می شوند، جمعیتی که در آن شیعه، سنی، مسیحی و ... حضور دارند؛ مراسمی که کمّیت و کیفیت آن سندی بر حقانیت اهل بیت (علیهم السلام) و پیروزی شهدای کربلاست.
به راستی زينب(سلام الله علیها) دختر شجاع اميرمؤمنان عليه السلام با اين پيشگويى عجيب و حیرت انگیز، آينده كربلا و عاشورا را آنگونه كه ما امروز بعد از حدود 14 قرن مى بينيم دقيقاً ترسيم كرد، آرى قلب نازنين زينب (عليها السلام) مى دانست كه اين آغاز كار است هر چند تاريك دلان بنى اميّه و منافقان آن را پايان كار مى پنداشتند.
منبع:حوزه