کد خبر : ۶۴۷۹۶
تاریخ انتشار : ۰۹ آبان ۱۳۹۴ - ۱۰:۲۹
چرا اردوغان می‌تواند با آمریکایی‌ها درشتی کند؟/ القاعده برای جنگ با شوروی به ایران محتاج بود/ یمنی ها سعودی را از یمن فراری می دهند!

تحلیل علامه کورانی از داعش، یمن و آخر الزمان

اردوغان ماهیت خود را درخلال سفر جو بایدن، معاون رئیس جمهوري امريكا به منطقه برملا ساخت. جو بایدن در سفرش به عراق دستورات زیادی به حیدر العبادی داد که این چنین کنید و آنچنان کنید و... اما وقتی به ترکیه سفر کرد، اردوغان با ادبیات تندی با او صحبت کرد و تقریباً به او دشنام داد که از پشت دریاها آمده‌ای به ما امر و نهی می‌کنی. ابتدا تعجب کردم، لیکن بعد متوجه شدم که اردوغان با ادبیات صهیونیستی و از زبان صهیونیست‌ها با او صحبت کرد. او با صهیونیست‌ها مرتبط است که این گونه می‌تواند با مقام امريكایی تندی کند.
عقیق:

چرا اردوغان می‌تواند با آمریکایی‌ها درشتی کند؟/ القاعده برای چنگ با شوروی به ایران محتاج بود/ یمنی ها سعودی را از یمن فراری می دهند!

سرویس سیاسی فردا-مهند حامد:علی کورانی در سال ۱۹۴۴ میلادی در روستای یاطَر در نبطیه در جنوب لبنان متولد شد. او به تشویق سید عبدالحسین شرف‌الدین به مدرسه دینی رفت و زیر نظر شیخ ابراهیم سلیمان درس‌های مقدماتی را گذراند. در سال ۱۹۵۸ میلادی در 14سالگی به شهر نجف رفت و دروس مقدمات و سطح را در نزد محمدتقی فقیه، سید علاءبحرالعلوم، شیخ باقر ایروانی و سید محمدباقر حکیم خواند و در درس خارج آیت‌الله سید ابوالقاسم خویی و آیت‌الله شهید سید محمدباقر صدر شرکت کرد. او در جوانی نماینده چند مرجع شیعه مانند آیت‌الله خویی در کویت و عراق بود و در سال 1974 با فشار رژیم بعثی عراق به لبنان رفت و شاخه لبنانی حزب الدعوه را بنیان نهاد. با پیروزی انقلاب اسلامی، آیت‌الله کورانی به ایران آمد و در قم ساکن شد. او در این سال‌ها به فعالیت علمی و تحقیقی درباره مهدویت، تاریخ اسلام و تشیع و نقد وهابیت پرداخته است. آیت الله کورانی با حمایت مرحوم آیت الله گلپایگانی و سپس حمایت آیت‌الله سیستانی مرکز معجم فقهی را تأسیس کرد و با حمایت آیت‌ا لله العظمی سید علی سیستانی مرکز «المصطفی للدراسات الدینیه» در زمینه عقاید اسلامی را بنا نهاد. ازجمله تألیفات وی، عصر ظهور، الممهدون للمهدی، طریقه حزب الله، ملائکه الغیب قادمون )عنوان فارسی: فرشته‌ای از غرب(، مصر و اهل‌البیت )علیهم السلام(. شهرتش بیشتر به خاطر کتاب عصر ظهور است و متبحر در خصوص حوادث و رخدادهای آخرالزمان و مهدویت. آیت‌الله کورانی بارها با علمای وهابیت در تلویزیون‌های عربی به مناظره پرداخته است. گفت‌وگوی ما با ایشان درباره مسائل منطقه را در ادامه می‌خوانید.

چه فرآیندی موجب شک لگیری داعش به عنوان یک ارتش قدرتمند و وحشی در منطقه گردید؟

به اعتقاد من، دلیل اینکه داعش به این سرعت پیشرفت کرد و بزرگ شد، توطئه‌ای است که در پس آن وجود دارد. به نظر من در پشت القاعده و داعش نقشه‌ها و توطئه‌های یهود و امريكایی‌ها وجود دارد. یکی از دلایل واضح و آشکارش هم این است که این گروههای جهادی تا به حال هیچ عملیاتی علیه صهیونیست‌ها انجام نداده‌اند. در حادثه یازدهم سپتامبر، همه یهودیان را از حادثه باخبر ساختند و آنها آن روز در ساختمان حضور نداشتند. ابومصعب الزرقاوی می‌خواست عملیات‌هایی در دو هتل در عمان پایتخت اردن انجام دهد، در یکی از هتل‌ها دو یهودی و در دیگری یک یهودی وجود داشت که قبل از عملیات به آنها اطلاع داده شد و آنها خارج شدند و اکنون نیز که دیگر مسأله پر واضح است، چرا که اسرائیل مجروحین داعشی را مداوا می‌کند. پس پیمانی بین ناصبی‌ها و صهیونیست‌ها هست و این مسأله هم در روایات ما موجود است، سفیانی که روبه‌روی حضرت صاحب‌الزمان(عج) می‌ایستد و مبارزه می‌کند، تحت حمایت یهود است و اسرائیل در رأس این جنگ قرار دارد، چرا که امام زمان(عج) دمشق را به سمت قدس می‌رود. بنابراین به نظر من القاعده در اصل از طرف سرویس‌های جاسوسی امنیتی صهیونیستی تأسیس و تشکیل شده است. هدف صهیونیست‌ها این است که به غرب مسیحی بگوید دشمنان شما مسلمانان هستند و ما نمایندگان شما در مواجهه با مسلمانان هستیم، پس اسرائیل را کمک کنید تا از شر خطر مسلمانان در امان بمانید. بن لادن و ایمن الظواهری و دیگرانی که در القاعده هستند شامل دو گروه می‌شوند؛ بزرگانشان با صهیونیست‌ها هماهنگ هستند و صهیونیست‌ها راجع به این افراد با یکدیگر به توافق رسیده‌اند و باقی احمق و حماری برای این سران هستند. بنابراین می‌توانم بگویم جریان القاعده و داعش جریانی صهیونیست است.از جانب صهیونیست حمایت می‌شود. نقشه‌ای کشیده‌اند که بر چاه‌های نفت تسلط پیدا کنند. بر موصل تسلط پیدا کنند. بر دیرزور مسلط شوند. امريكا دروغ می‌گوید و ادعا می‌کند می‌خواهد با آنها مبارزه کند، در صورتی که هیچ وقت چنین کاری نمی‌کند و نخواهد کرد. بارها راه بر داعشی‌ها بسته شد و امريكایی‌ها به دادشان رسیدند با ارسال سلاح و غذا. اینها همپیمانانی واضح و آشکاربرای صهیونیست هستند. الان خط انتقال نفت از عراق و سوریه به سمت ترکیه جریان دارد، در صورتی که هیچ کس تعرضی به آن نمی‌کند. تا الان اردوغان تاجر نفت داعشی‌هاست. یکی از سران داعش گفته بود که ماهانه 40 میلیون دلار از فروش نفت به دست می‌آورند.

صرف فایده اقتصادی موجب اتخاذ چنین سیاست‌هایی از جانب اردوغان می‌گردد؟

اردوغان ماهیت خود را درخلال سفر جو بایدن، معاون رئیس جمهوري امريكا به منطقه برملا ساخت. جو بایدن در سفرش به عراق دستورات زیادی به حیدر العبادی داد که این چنین کنید و آنچنان کنید و... اما وقتی به ترکیه سفر کرد، اردوغان با ادبیات تندی با او صحبت کرد و تقریباً به او دشنام داد که از پشت دریاها آمده‌ای به ما امر و نهی می‌کنی. ابتدا تعجب کردم، لیکن بعد متوجه شدم که اردوغان با ادبیات صهیونیستی و از زبان صهیونیست‌ها با او صحبت کرد. او با صهیونیست‌ها مرتبط است که این گونه می‌تواند با مقام امريكایی تندی کند. در حالی که جو بایدن ذلیلانه سکوت کرد و به کشورش بازگشت. به نظر من مسأله داعش جریانی صهیونیستی است که طرفداران سرسختی در برخی جناح‌های سیاسی امريكایی دارد و هدفش هم شعله‌ور کردن آتش فتنه در منطقه است، به طوری که منطقه روی آرامش و استقرار را نبیند. مهم هم نیست سنی باشد، شیعه باشد، داعشی باشد، بلکه مهم آتش جنگ در منطقه است.

برخی معتقدند فرق‌هایی بین داعش و القاعده وجود دارد. برای مثال القاعده یک بار هم علیه شیعه عملیات نکرده بود. القاعده صرفاً یک گروه مجاهد بود که با شوروی می‌جنگید.

فرقی بین اینها نمی‌کند. تنها فرقشان در تندی و کندیشان است. شخصیت ابراهیم عوّاد با شخصیت جولانی متفاوت است. یکی از دیگری شرورتر است. اختلاف در شخصیت‌هاست. سخن راجع به عدم عملیات بر ضد شیعیان هم اشتباه بود. این‌ها بسیار علیه شیعیان فعالیت کردند. بسیاری از شیعیان افغانستان را از دم تیغ گذراندند. طالبان و القاعده، شیعیان افغانستان را کافر می‌دانستند. اما این عداوت را علنی اعلام نمی‌کردند. چرا که در آن زمان به جمهوری اسلامی ایران محتاج بودند. هنگامی که امريكا به طالبان حمله کرد، تعدادی از آنها به ایران پناه آوردند. اسامه بن لادن و ایمن الظواهری هنگامی که می‌خواستند پول بدهند، سپه چک و پول ایرانی می‌دادند. لذا نمی‌خواستند جبهه جنگ جدیدی با ایران شروع کنند. مثل جبهه جنگ با عربستان سعودی که آن را به تأخیر انداختند تا از گذر زمان و امکانات موجود استفاده کنند.

در چه سطحی وچه ارتباطی میان سرویس‌های امنیتی رژیم آل سعود و داعش وجود دارد؟

مانند پدری است که فرزندانی دارد. مثاً 10 فرزند دارد. بین فرزندان برخی تندخوتر و بعضی ملایم ترند. آنهایی که تندخوترند، حتی جلوی پدرشان می‌ایستند. اگرچه وهابی‌ها و سلفی‌ها اینها را از خود می‌دانند، لیکن ممکن است اینها در صف مقابل سعودی بایستند و جبهه جنگی جدیدی باز کنند. بنده جنگ احتمالی داعش و عربستان سعودی را ممکن است بپذیرم و استبعادی هم ندارد. اما جنگ داعش علیه ترکیه را به هیچ وجه نمی‌پذیرم. امروز ترکیه به دنبال جنگ علیه داعش نیست، بلکه با این بهانه به دنبال جنگ علیه کردهاست. در انفجاری که به نام داعش مطرح شد، کشته‌هایش ترک نبودند، بلکه کشته شدگان کرد بودند. اعلام جنگ اردوغان علیه داعش تاکنون صریح و جدی نبوده است. اگرچه این توافق خیلی ادامه نخواهد داشت و جنگ میان داعش و ترکیه لاجرم است. کما اینکه این مسأله در روایات ما هم موجود است. جنگ قرقیس، میان سفیانی‌ها و ترک‌ها خواهد بود. سرانجام با یکدیگر خواهند جنگید.

داعش چه فکری دارد که با بلند کردن پرچمش از سرتاسر دنیا آدم جذب خود کرد؟

اولاً روایتی هست که می‌فرماید ما من داعٍ رفع رایه ظلالته فوجد لها اتباع؛ هرکس در هر جای دنیا پرچمی بلند کند، افرادی دورش جمع خواهند شد. دلیل دومی که به نظرم در حال حاضر در جوامع مختلف تحریکی برای پیوستن به داعش و خوارج و... است، حب ذات و دوست داشتن خود است. او تحقق و شکوفایی درونش را در خودکشی‌ای می‌بیند که بعد از مرگش او را مدح کنند. خوارج هم این چنین بودند. مثلاً شخصیت بزرگی بود، دوست داشت بعد از مرگش هم او را ستایش کنند، پس به خوارج می‌پیوست. حرقوص ابن زهیر رئیس خوارج، نزد پیامبر اسام(ص) آمد و گفت: تو در تقسیم غنایم عدالت را رعایت نمی‌کنی! عدالت داشته باش عدالت داشته باش. روز دیگری به مسجد آمد و دید پیامبر اسلام(ص) در گوشه‌ای نشسته، بدون اینکه سلامی به حضرت بکند، به گوشه‌ای دیگر رفت و به نماز ایستاد، چرا که خود را شخصیتی بزرگتر و والاتر از حضرت پیامبر(ص) می‌پنداشت. پیامبر(ص) کسی را دنبالش فرستادند و پرسیدند: وقتی داخل مسجد آمدی، آیا با خودت نگفتی که در این مسجد کسی والاتر از من نیست، پس چرا من باید به کسی سلام کنم، دیگران باید به من سلام کنند. جواب داد: بله. پس به نظرم مشکلشان عقده شکوفایی درون است. این است که در پیوستن به داعش تحریکشان می‌کند. عده‌ای بدبخت هستند، یکی از آفریقا، یکی از سریلانکا، امريكا، اروپا و... کسانی که ارزش و جایگاهی ندارند. فکر می‌کند به داعش مي‌پیوندم و قو یترین مردم خواهم شد. اگر انتحاری باشم که دیگر افتخاری بسیار بزرگتر برایم خواهد بود. مردم هم از من یاد خواهند کرد که فلانی عملیاتی انتحاری انجام داد و 50 نفر را کشت. این غرور و درونش را ارضا مي‌کند.

آیا این شیوه از وحشیگری در داعش که اسم آن را جهاد مي‌گذارند، ریشه در اسلام وهابی دارد یا اساساً یک فکر نوظهور و من درآوردی است؟

تندخویی در مسلمانان بوده، ولی این مسأله در صحرا و صحرانشینان بیشتر مي‌شود. الَْعْرَا ب أَشَدُّ کُفْراً وَ نِفَاقاً وَ أَجْدَرُ أَلاَّ يَعْلَمُوا حُدُودَ مَا أَنْزَ ل ا للُ. بادیه‌نشینان عرب، کفر و نفاقشان شدیدتر است و به ناآگاهی از حدود و احکامی که خدا نازل کرده. تندخویی و عصبیت طبیعت نجد است. لذا مذهب وهابیت به نجد آمد که تندخوتر از دیگران بودند. تشدد و تندخویی را ذاتاً دوست داشتند. حتی با یکدیگر تندی مي‌کنند. شیخی در یکی از مساجد صنعا به جوانان می‌گفت: شما جوانید، دوست دارید ازدواج کنید، حورالعین بهشتی را دوست دارید، اگر کسی به شما بگوید حوری‌هایی در پشت این دیوار وجود دارد، شما با فشار دادن این دکمه به آنها مي‌رسید، آیا چنین کاری می‌کنید؟ آن جوانان پاسخ مثبت دادند و این چنین با ذهن این جوانان بازی مي‌کنند.

نقل مي‌کنند که ابومصعب الزرقاوی دائماً کتاب سید قطب را به همراه داشت. آیا ریشه داعش و... در افکار اندیشمندان اهل سنت مانند سید قطب است یا داعش انحراف و التقاط است؟

به نظرم داعش ریشه‌ای در افکار اندیشمندان اهل سنت ندارد. صحیح است که سید قطب اولین کسی بود که کفر جوامع اسلامی را اعلام کرد و در پی افکارش بود که حرکت جهاد و الهجره و عبود الزمر و... به وجود آمدند. جامعه را کافر اعلام می‌کنند و از جامعه خارج مي‌شوند، جامعه‌ای اسلامی درست مي‌کنیم و همزمان با جامعه سابق مي‌جنگیم. بله این افکار سید قطب بود و خروجی‌اش همان طور که عرض کردم جریان جهاد و هجرت بود. شاید وهابی‌ها ا ز این اندیشه تأثیر پذیرفته باشند، چرا که در ابتدا عملیاتهای انتحاری را قبول نداشتند و آن را حرام اعلام مي‌کردند. حتی بن باز و... حکم به حرمت عملیاتهای فلسطینیان مي‌دادند.

سرانجام عملیات سعودی علیه یمن چیست؟

کتابی در این زمینه نوشت هام با عنوان «الیمانیون قادمون» که در آنجا مفصل بحث کرده‌ام. اعتقاد من بر این است که یمنی‌ها پیروز مي‌شوند.

یعنی آل سعود را ساقط و مکه را فتح مي‌کنند؟

خیر، آل سعود را از یمن فراری مي‌دهند. این نکته پایانی را هم عرض کنم، هم به جهات سیاسی و هم به جهات روایی، داعش نه سمت ایران مي‌آید، نه مي‌تواند بیاید.


منبع:فردا


ارسال نظر
پربازدیدترین اخبار
پنجره
تازه ها
پربحث ها
پرطرفدارترین عناوین