جواني كه در سرزمين آرزوها به شهادت رسيد
برادر مرحوم باوي گفت: برادرم يك صندوق تشكيل داده بود و پول اين صندوق را به ايتام ميداد بهطوريكه بين اقوام و فاميل به "ابوالمساكين"معروف بود.
عقیق: هرساله در محلهشان پيش از بازگشت حجاج كوچه چراغاني و شاداب ميشد و محله جان تازهاي ميگرفت. سال گذشته وقتي حاج امين در مسابقات كشوري تواشيح براي چندمين بار مقام برتر را كسب كرد از طرف شوراي عالي اوقاف كمكهزينه سفر به خانه خدا را دريافت كرد.حاج امين كه افتخار شهر و محله و خانوادهاش شده بودبراي زيارت خانه خدا كه سالها آرزويش را داشت عازم مكه مكرمه شد.لحظه قبل از سفر زماني كه فرزندانش دلتنگي كردند گفت نگران نباشيد من به خانه خدا ميروم و خدا پشتوانه من است. پس از مدتي خانواده، اقوام و همسايهها منتظر جشن ورود حاج امين بودند و كوچه روزبهروز چراغانيتر شده و بنرهاي خوشامد روزبهروز بيشتر ميشد اما ديري نپاييد كه اين حال و هوا دگرگون شد.مرحوم حاج امين باوي ازجمله حجاج آباداني است كه در حادثه منا به ديدار حق شتافت رسيد. او داراي دو فرزند است و با خانواده برادرهايش همگي ساكن منطقه سليج شرقي آبادان هستند. پس از حادثه تلخ و جانسوز منا كه دل ملت ايران را به درد آورد و چشمهاي ملت را اشكآلود كرد ما نيز به ديدار خانواده داعدار باوي رفتيم.پس از تماس تلفني كه با برادر حاج امين گرفتيم آدرس مسجد محل را به ما داد و از ما دعوت كرد تا در آن محل حضور پيدا كنيم. به مسجد كه رسيديم ديديم مراسم ترحيم وي در حال برگزاري است.صداي مداحي و نالهها بلند است اما يكصداي ناله و گريه كه از همه بلندتر است و نظر ما را به خود جلب كرد. پساز آن متوجه ميشويم كه اين صداي كريم برادر كوچكتر حاج امين است كه در گوشهاي نشسته. كريم باوي پس از پايان مراسم و بدرقه ميهمانان به رسم مردم عرب منطقه به ما خوشامد گفت و با ما به صحبت نشست.*** ضمن عرض تسليت به دليل اين مصيبت بزرگ، در ابتدا برايمان از ويژگيهاي اخلاقي حاج امين بگوييد و اينكه رفتارش با خانواده و ديگران چگونه بود؟باوي: امين با برادرانش ارتباط خيلي صميمي داشت و از آنجاييكه به تواشيح علاقه زيادي داشت فرصتهاي خودش را با خواندن قرآن و تواشيح پر ميكرد.حنجره و صداي خوبي داشت با اين صدا ميتوانست خيلي معروف شود بهجاهاي خوبي برسد اما كتمان ميكرد و دوست نداشت كه خيلي مطرح شود و ديده شود.امين يك صندوق تشكيل داده بود كه پول اين صندوق را به ايتام ميداد بهطوريكه بين اقوام و فاميل به «ابا المساكين« معروف بود. گاهي كه از تلويزيون تصاويري از مكه را ميديد ميگفت خوشا به سعادت كساني كه در اين مكان بميرند.قلب خيلي پاكي داشت نه اينكه چون برادرم است تعريف كنم برويد از همه همسايهها و محل بپرسيد ببينيد نظر آنها چيست تا به حرف من برسيد.*** چطور شد كه برادرتان امسال به آرزويش كه سفر حج بود رسيد؟باوي: قبلاً در مسابقات تواشيح پاكستان برندهشده بود. سال گذشته نيز در هجدهمين مسابقات اذان كشور شركت كرد و مقام اول را كسب كرد كه از طرف شوراي عالي اوقاف جايزه سفر به مكه به او تعلق گرفت.قرار بود همان پارسال به مكه برود اما قسمت نشد و گروهي از پاكستان به مكه رفتند و نوبت امين به امسال رسيد. 50 روز قبل از عزيمت به سفر پدرش براثر سكته قلبي فوت ميكند و بعدازآن ما ميمانيم و غم و اندوه رفتن پدر.ميخواستيم براي مراسم چهلم درگذشت پدر مداح و روزه خوان دعوت كنيم قبول نكرد و گفت: 6 روز ديگر برميگردم و خودم ميروم بالاي منبر.*** خبر تلخ از دست رفتن برادرتان چگونه به گوش شما رسيد؟در اين هنگام آهي از ته دل ميكشد و ميگويد: بعد از شنيدن خبر حادثه منا نگرانيهاي ما زياد شد و معلوم نبود كه سرنوشت امين چه شده است او مفقود بود. يك روز صبح كه سركار بودم پسر عمويم به محل كار من آمد و من را با خودش به خانهشان برد.درراه هر چه از او ميپرسيدم كه چه شده؟ بلايي سر امين آمده؟ به من ميگفت كه نگران نباش خدا بزرگه. چند دقيقه بعد برادر بزرگترم به او زنگ زد و بعد گوشي را به من داد، برادرم به من گفت تسليت ميگم، پرسيدم بابت چي؟ گفت امين قرباني شد.برادر حاج امين حدود 30 ثانيه مكث ميكند، عينكش را بر ميدارد و با دست اشك از چشم پاك ميكند و ادامه ميدهد: از صميم قلب از خدا ميخواهم كه كشور عربستان به دست مسلمانان واقعي فتح شود و تكتك وهابيها از بين بروند كه چنين جنايتي با ميهمانان خداوند انجام دادند.برادرم را در لحظاتي كشتند كه ميخواست سنگ بهطرف شيطان پرت كند، خود آل سعود شيطاناند و نميتوانند خفت شيطان را ببينند. تا الآن نديده بودم كه كسي به مكه برود و كشته شود و اصلاً انتظار چنين پاياني نداشتم.*** برخي برعليه احكام اسلام و سفر حج تبليغ ميكنند، اگر امكانش فراهم شود خود شما به زيارتخانه خدا ميرويد؟تكان كوچكي خورده، چهره جدي به خود ميگيرد و با صداي بلندتر ميگويد: معلوم است كه ميروم. مگر ميتوان سعادت مشرف شدن به خانه خدا را رد كرد؟ اگر خدا بخواهد و توفيقي پيدا كنم من هم به مكه و زيارتخانه خدا ميروم و در اين راه از هيچكس جز خدا ترسي ندارم حتي اگر كشته شوم.سيد علي موسوي نيز از اقوام اين قاري برجسته و فعال قرآني است، و ميگويند ارتباط بسيار نزديكي با او داشته است و از اين رو سبب شد سؤالي هم از اين فرد بپرسيم.*** به عنوان فاميل و دوست مرحوم باوي شما چه خاطرهاي از وي داريد؟موسوي: به نظر من شخصيت و خصوصيات اخلاقي امين خيلي خاص بود كه شايد به خاطر ارتباط نزديكش با قرآن و تواشيح بوده است چون از بچگي به تواشيح علاقه داشت و بارها شنيدم كه گفت دوست دارم شهيد شوم.من از همينجا به امين تبريك ميگويم كه به آرزويش رسيد. يك روز پس از مراسمي كه در حسينيه برگزار كرديم ديديم امين در حال بستهبندي مابقي غذاهاي مراسم است، از او پرسيدم اين غذا را براي كه ميبري؟ گفت براي پرندگان و از خانه بيرون رفت، الآن كه در فاجعه منا از دستش داديم خانوادههاي ايتام به مسجد ميآيند و سراغ امين را ميگيرند و ميپرسند آن فردي كه براي ما غذا ميآورد اينجاست؟در اين لحظه سيدعلي موسوي و برادر حاج امين باهم ميگويند انالله و انا اليه راجعون...منبع: تسنيم211008