خداي سبحان انسان را همراه با مجاري ادراكي، تحريكي او، قواي ظاهري و قواي باطني آفريد، بعد روح خود را به عنوان خليفةالله به انسان عطا كرد و اين روح را با فطرتي كه در او نهادينه شد، خلق نمود و به آن همه مطالب مربوط به فجور و تقوا، سعادت و شقاوت انسان را الهام كرد و فرمود: ﴿فَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَتَقْوَاهَا﴾ بعد به همه قواي دروني انسان اعم از شهوت و غضب و ساير قوا و همچنين نيروهاي عقلي فرمود در برابر اين فطرتي كه مُلهَم به فجور و تقواست خاضع بوده، هر چه اين فطرت ميگويد، انجام دهید معلوم ميشود تقواست، اما اگر گفت نكنيد، معلوم ميشود که فجور است، هر چه در برابر اين فطرت خضوع كرديد به مقصد نزديكتريد بعد از اين دستور، نيروهاي عقلي اطاعت كرده و پيروي ميكنند، اما نيروهاي هوس و هوا سركشي ميكنند و اين نبرد همچنان هست تا مدّتي كه انسان در دنيا زندگي ميكند اينكه ميگويند انسان، عالَم صغير است و جهان، انسانِ كبير آنچه در خارج است در درون انسان هم هست بر اساس معيارهايي كه يافتند ميگويند، يك خليفةاللهي در درون ما به نام فطرت است كه خداي سبحان آن را از فجور و تقوا برخوردار كرد ﴿فَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَتَقْوَاهَا﴾ درسهاي حوزوي و دانشگاهي مانند فلسفه، كلام، فقه، اصول، علومی است كه انسان در زادروزش نداشت چند صباحي اينها را ياد ميگيرد، بعد در آخر عمر هم ميگويد: «من آنچه خواندهام همه از ياد من برفت» غالب دانشمندان حوزوي و دانشگاهي در هنگام مرگ اين اصطلاحات يادشان نيست آن مرجع تقليدي كه اين رساله را نوشته در آخر عمر حتي خواندن يك صفحه رساله براي او مقدور نيست، بنابراین اين علمي كه از يك دروازه مشخّص مانند حوزه و دانشگاه ميآيد، در دوران فرتوتي و كهنسالي از دروازه ديگر بيرون ميرود، اما آن ﴿فَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَتَقْوَاهَا﴾ كه تعليم الهي و الهام الهي است، همچنان در درون ذات ما نهادينه است، خداوند به قواي عقلي فرمود که اطاعت كن گفت چشم، قوايي كه مربوط به هوا و هوس است فرمود اطاعت كن گفت نه، اين ابليس دروني و شيطنت دروني همواره با قواي عقلي در جنگ است آنچه در خارج اتفاق ميافتد جنگ اصغر و اينكه در درون است جنگ اوسط می باشد که بالاتر جنگ اكبر است و فعلاً محلّ بحث نيست، لذا اگر خود را نشناختيم خليفةالله و محور اطاعتمان را نشناختيم، يعني معرفت نفس نبود و آن ﴿فَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَتَقْوَاهَا﴾ كه خدا الهام كرد نپرداختيم و به همين درسهاي حوزه و دانشگاه بسنده كرديم، بنابراین وضع ما همين است كه ميبينيد.
*فرصت های طلایی
در طول سال فرصتهايي هست «إن لله في أيّام دهركم نفحات علي فتعرّضوا لها و لا تُعرضوا عنها» از رسول گرامي(عليه و علي آله آلاف التحيّة و الثناء) رسيده گاهي در طيّ روزگار نسيم رحمتي ميوزد، شما خودتان را در برابر اين نسيم قرار داده و از آن اِعراض نكنيد، اين امر دو راه دارد، يكی آسان و دیگری دشوار خواهد بود. راه آسان به این صورت است كه انسان تلاش كند اما دست و پايش بسته باشد، اينكه ميگوييم آسان است براي اينكه در برابر راه دوم آسان است، یعنی دست و پاي خود را باز كرده به طرف پرده رفته و آن را كنار بزند تا آن نسيم وزیده و لذا آن استفاده كند «إنّ لله في أيّام دهركم نفحات» اين راهِ درس است و بحث، فلسفه رفته و آن کلام و فقه و اصول است كه انسان با عمل صالحِ خود به جايي برسد، بنابراین اگر ﴿ذلِكَ فَضْلُ اللَّهِ يُؤْتِيهِ مَن يَشَاءُ﴾ و یا ﴿وَاللّهُ يَخْتَصُّ بِرَحْمَتِهِ مَنْ يَشَاءُ﴾ و یا ﴿مَنْ يَشَاءُ﴾هاي الهي نصيب او شد، اين در عين حال كه اينجا هست چون صفاي ضمير پيدا كرده و فقط به حلال انديشيد و غير از حلال نخورده و غير از حلال نگفت و غير از حلال نپوشيده و غير از حلال نينديشيد نسيمي ميوزد و پرده كنار ميرود و اين پشت پرده را می بیند.
*الفبای دین ومشکلات جامعه ما
آدمی وقتی پشت پرده را ببيند و بداند بعد از مرگ چه خبر است، اين نه بيراهه ميرود و نه راه كسي را ميبندد و نه هفت، هشت ميليون پرونده در دستگاه قضايي بارها به عرضتان رسيد هفت، هشت ميليون پرونده سرگردان الفباي دين است، اين ديگر شبهه ابنكمونه يا مسئله ترتّب نيست مشكل جامعه است.
همين بدگويي، جسارت كردن، اهانت كردن، مال كسي را گرفتن، چك بيمحل كشيدن، نگاه نامحرمانه كردن، سر و تَه يك جعبه را دو گونه ميوه چيدن، به قول خود وفا نكردن و ... حرام هستند اين طور نيست كه كسي که اصولی شد شبهه ابنكمونه (كه شبهه فلسفي باشد يا مسئله ترتّب باشد) را حل كند، اينها الفباي دين است همينها مشكلات دستگاه قضايي جامعه ماست دين به ما گفته مواظب قلمت، بنان و بيانت باش درست حرف بزن و وقتي آدم حرفي را ميتواند درست بزند، چرا دعواخيز باشد ﴿قُل لِعِبَادِي يَقُولُوا الَّتِي هِيَ أَحْسَنُ﴾ فرمود به بندگان من بگو درست حرف بزنيد.
* راز درخواست فقر امام سجاد ازخدای سبحان
در دعاي نوراني عرفه چند نکته است که برخی از مباحث نورانياش را انتخاب كرديم تا در اينجا بخوانيم، وقتی به آن جمله كه فرمود: «أَنَا بَعْدُ أَقَلُّ الْأَقَلِّينَ وَ أَذَلُّ الْأَذَلِّينَ وَ مِثْلُ الذَّرَّةِ أَوْ دُونَهَا» می رسیم. يكي از آن جملهها اين است، عرض كرد: ما هميشه ميگوييم ﴿رَبِّ زِدْنِي عِلْماً﴾ بله، حضرت در اين دعاي نوراني عرفه عرض كرد «ربّ زِدني فقراً» خدايا فقر و فاقه و نيازم را زياد كن، يعني نياز ما كه زياد است، چون ما در همه چيز فقيريم؛ و بیشار احساس می باشد، يعني آن توفيق را به من بده كه من بيشتر احساس كنم در همه امور نيازمندم.
همچنین ميفرمايد، به گونه ای خداي سبحان را ستایش ميكنم كه احدي مانند آن نميتواند خدا را ستایش كند و چيزي هم معادل آن نيست تو خدايي هستي كه در عين علوّ، دنو داري در عين دنو، علوّ داري و مانند آن. حمدي ميكنم «أَنْتَ الَّذِي قَصُرَتِ الْأَوْهَامُ عَنْ ذَاتِيَّتِكَ وَ عَجَزَتِ الْأَفْهَامُ عَنْ كَيْفِيَّتِكَ وَ لَمْ تُدْرِكِ الْأَبْصَارُ مَوْضِعَ أَيْنِيَّتِكَ أَنْتَ الَّذِي لَا تُحَدُّ فَتَكُونَ مَحْدُوداً وَ لَمْ تُمَثَّلْ فَتَكُونَ مَوْجُوداً» كسي نميتواند تو را بيابد چون حقيقت نامحدود هستید. البته اين تعبير كه هر كسي خدا را به اندازه خودش درك ميكند، برای فهم ما در مراحل بعدي است، وگرنه خدا حقيقتي است بسيط و نامتناهي، لذا فرمود كسي نميتواند به تو دسترسي پيدا كند، اما اگر كسي براي دين و براي آخرتش بخواهد تلاش كند، شما را به اندازه درك خود می فهمد، همچنین من شما را به گونه ای ستایش ميكنم كه « حَمْداً لَمْ يَحْمَدْكَ خَلْقٌ مِثْلَهُ وَ لَا يَعْرِفُ أَحَدٌ سِوَاكَ فَضْلَهُ» به گونه ای كه احدي فضل آن حمد را نميتواند احصا كرده و یا بررسي نماید؛ بعد فرمود خدايا تو در هر زماني دينت را به وسيله امامي حفظ ميكني «اللَّهُمَّ إِنَّكَ أَيَّدْتَ دِينَكَ فِي كُلِّ أَوَانٍ بِإِمَامٍ أَقَمْتَهُ عَلَماً لِعِبَادِكَ» بالأخره به وسيله امام يا نايبان امام معصوم دين خود را حفظ ميكني، بنابراین ما را موظف كن و به ما توفيقي عطا كن تا اگر امام معصوم را درك كرديم، او را ياري كنيم، نايب امام(ع) را درك نموده و او را ياري نمايم بعد از اينكه اين مسائل سياسي را بازگو فرمود، وقتی به اينجا ميرسد عرض می کند: « اللَّهُمَّ هَذَا يَوْمُ عَرَفَةَ يَوْمٌ شَرَّفْتَهُ وَ كَرَّمْتَهُ وَ » همان تعبيري كه درباره ماه مبارك رمضان گفته ميشود « نَشَرْتَ فِيهِ رَحْمَتَكَ وَ مَنَنْتَ فِيهِ بِعَفْوِكَ وَ أَجْزَلْتَ فِيهِ عَطِيَّتَكَ وَ تَفَضَّلْتَ بِهِ عَلَي عِبَادِكَ» روز فضل و رحمت و كَرم و عنايت توست و من هم بنده ضعيف می باشد، در جمله بعدي «وَ سَأَلْتُكَ مَسْأَلَةَ الْحَقِيرِ الذَّلِيلِ الْبَائِسِ الْفَقِيرِ الْخَائِفِ الْمُسْتَجِيرِ وَ مَعَ ذَلِكَ خِيفَةً وَ تَضَرُّعاً وَ تَعَوُّذاً وَ تَلَوُّذاً لَا مُسْتَطِيلًا بِتَكَبُّرِ الْمُتَكَبِّرِينَ وَ لَا مُتَعَالِياً بِدَالَّةِ الْمُطِيعِينَ وَ لَا مُسْتَطِيلًا بِشَفَاعَةِ الشَّافِعِينَ» چرا؟ براي اينكه «وَ أَنَا بَعْدُ أَقَلُّ الْأَقَلِّينَ وَ أَذَلُّ الْأَذَلِّينَ وَ مِثْلُ الذَّرَّةِ أَوْ دُونَهَا» من چه كسي هستم كه با تكبّر بخواهم چيزي از شما بخواهم يا در برابر شما رفتاری بكنم، براي اينكه تو در میان اين همه موجودات از من پَستتر نداري، لذا آدم سبكبار ميشود «تخفّفوا تلحقوا» انسان بارِ سنگين دارد كه نميتواند با آن حركت كند «أَنَا الْمُرْتَهَنُ بِبَلِيَّتِهِ أَنَا القَلِيلُ الْحَيَاءِ» خدايا من در گِرو هستم چون هر بدهكاري بايد گِرو بدهد، اگر كسي بدهكار مال باشد خانه بود را گرو ميدهد، اما اگر بدهكار اعتقادي است، نميتواند خانه یا مال خود را به فرشتهها گرو دهد، بنابراین خودش را گرو ميگيرند، اينكه خداوند در قرآن فرمود: ﴿كُلُّ امْرِئٍ بِمَا كَسَبَ رَهِينٌ﴾ يا ﴿كُلُّ نَفْسٍ بِمَا كَسَبَتْ رَهِينَةٌ﴾ همين است، اين رَهين، فعيل به معني مفعول بوده خود آدم رهين است يعني مرهون و گِرو است، لذا بدهكار را گرو ميگيرند و انسانِ گروگرفته شده آزاد نيست، حضرت فرمود: من اين طور هستم در قرآن هم كه شما فرموديد: ﴿كُلُّ امْرِئٍ بِمَا كَسَبَ رَهِينٌ﴾ يا ﴿كُلُّ نَفْسٍ بِمَا كَسَبَتْ رَهِينَةٌ﴾ بنابراین خدايا از تو هر چه بخواهي برميآيد « وَ انْزِعْ مِنْ قَلْبِي حُبَّ دُنْيَا دَنِيَّةٍ تَنْهَي عَمَّا عِنْدَكَ وَ تَصُدُّ عَنِ ابْتِغَاءِ الْوَسِيلَةِ إِلَيْكَ وَ تُذْهِلُ عَنِ التَّقَرُّبِ مِنْكَ» اين «حبّ الدنيا» كه «رأس كلّ خطيئه» است بار زايدي است که مانع حرکت شده و جلوي فيض تو را هم ميگيرد نه اجازه ميدهد به فيضت برسیم و نه اجازه ميدهد كه فيض تو به ما برسد، پس خودت اين را عرض كرد، خدايا از ما بگير « وَ جَلِّلْنِي سَوَابِغَ نَعْمَائِكَ وَ ظَاهِرْ لَدَيَّ فَضْلَكَ وَ طَوْلَكَ» خدايا كاري بكن « وَ أَمِتْنِي مِيتَةَ مَنْ يَسْعَي نُورُهُ بَيْنَ يَدَيْهِ وَ عَنْ يَمِينِهِ» ما وقتي كه از اينجا سفر كرديم، نه شمسي و نه روشنایی وجود دارد، آن عالَم كه ﴿إِذَا الشَّمْسُ كُوِّرَتْ﴾ یا ﴿وَإِذَا النُّجُومُ انكَدَرَتْ﴾ یا ﴿وَالْسَّمَاوَاتُ مَطْوِيَّاتٌ بِيَمِينِهِ﴾ و یا ﴿وَالْأَرْضُ جَمِيعاً قَبْضَتُهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ﴾ ویا ﴿لاَ يَرَوْنَ فِيهَا شَمْساً وَلاَ زَمْهَرِيراً﴾ شده، نور آنجا از چيست؟ جواب این است که نور را بايد به همراه خودمان ببريم، حضرت عرض كرد خدايا توفيقي بده و مرا نوراني تا كه وقتي من مُردم، نور من ﴿يَسْعَي بَيْنَ أَيْدِيِهمْ﴾ باشد «وَ أَمِتْنِي مِيتَةَ مَنْ يَسْعَي نُورُهُ بَيْنَ يَدَيْهِ وَ عَنْ يَمِينِهِ» بعد « وَ ارْفَعْنِي بَيْنَ عِبَادِكَ وَ أَغْنِنِي عَمَّنْ هُوَ غَنِيٌّ عَنِّي» خدايا ما را به ديگران نيازمند نكن.
*در روز عرفه برای رفع گرفتاری نظام دعا کنیم
اين دعا، دعاي ضروري برای شرايط جامعه كنوني ماست، يعني همه ما مخصوصاً جوانها (كه حديث العهد بالاسلاماند) آن را مورد توجه قرار دهند، استكبار جهانی جلوي رزق مردم را به عنوان تحريم گرفته و اين دعاها برای برون رفت از مشکلات راهگشاست، خدايا ما را از كساني كه از ما بينيازند، بينياز كن، دانشگاهيان و دانشمندان ما توفيقي عطا كن تا همه چيز را خودشان بسازند، بنابراین دعا تنها اين نيست كه خدايا پدر و ما را بيامرز بلکه مسائل دیگری هم در دعا قرار می گیرند «وَ أَغْنِنِي عَمَّنْ هُوَ غَنِيٌّ عَنِّي» وقتی ما بينياز ميشويم بالأخره آنها سر جاي خودشان باشند، ما هم سر جاي خودمان و ديگر غرب و شرق هر روز عربده نكشند که ما فلان چيز را تحريم ميكنيم و ... . اگر ماه مبارك رمضان عرفه و اگر حج و منا و عمره یا اگر روز عرفه یا براي راهگشايي كلّ نظام دعا کنیم: « وَ زِدْنِي إِلَيْكَ فَاقَةً وَ فَقْراً» در حال عادي انسان ميگويد ﴿رَبِّ زِدْنِي عِلْماً﴾ براي اينكه من ميخواهم با علمِ بيشتر جامعه را اداره كنم اما وقتي انسان با خداي خود سخن ميگويد چه بگويدتا خدا اورا غريق رحمت كند.
*هنگام ملاقات پروردگار چه تحفه ای همراه داشته باشیم
مرحوم آقاي فاضل توني(رضوان الله عليه) شاگرد مرحوم جهانگيرخان قشقايي و مرحوم حاج آخوند كاشي از اساتید ما بودند، اوّلين بار اين فرمايش را از ايشان شنيديم که فرمود: وقتی انسان نزد مولای خود ميرود بايد تحفه ببرد یعنی چيزي ببرد كه آنجا نباشد و نبودنش هم كمال باشد، پس بگوید: خدايا ما اين مدت زحمت كشيديم علم پيدا كرديم او كه ﴿بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ﴾ است اين چند مثقال علم را هم كه او به ما دادخ پس آیا قدرت، جهاد، تلاش و یا كوشش ببريم؟ اين همانند نعمت است «ما بِنا مِن نعمة فمنك»، بنابراین چه چيزي یاد آنجا ببريم؟ در جواب باید بگوییم ما بايد فقر و فلاكت ببريم و به باری تعالی عرض کنیم که خدايا ما با دست خالي آمديم و هر چه دادي براي توست ما خودمان چیزی نداريم، با دست خالي آمديم، اينكه ميبينيد سنايي ميگويد اگر خواستي آن طرف بروي مبادا بگويي من چند سال زحمت كشيدم و عالم شدم!
روي گردآلود برزي او كه بر درگاه او ٭٭٭ آبروي خود بري گر آبروي خود بري
بنابراین اگر نزد خدا رفتي و گفتي که خدايا من علم فراهم نمودم فلان خدمت را كردم و ... رقتی به عنوان انسانی آبرومند آنجا رفتي، آبروي خودت را ميريزند و ميگويند اينها را كه ما داديم تو چه چيزي آوردي؟!
یعنی اگر بگويي اين همه زحمت كشيدم، فوراً جواب ميدهند اينها را كه ما به تو داديم، تو چه چيزي با خود آورده اي؟! اين است كه امام سجاد عرض ميكند « وَ زِدْنِي إِلَيْكَ فَاقَةً وَ فَقْراً... اجْعَلْ هَيْبَتِي فِي وَعِيدِكَ وَ حَذَرِي مِنْ إِعْذَارِكَ وَ إِنْذَارِكَ وَ رَهْبَتِي عِنْد تِلَاوَةِ آيَاتِكَ وَ اعْمُرْ لَيْلِي بِإِيقَاظِي فِيهِ لِعِبَادَتِكَ... وَ أَوْجِدْنِي بَرْدَ عَفْوِكَ وَ حَلَاوَةَ رَحْمَتِكَ» من با سوز و گداز آمدم، لذا وقتی شما عفو كني احساس خنكي ميكنم، اين «برداليقين» كه ميگويند از همينجا گرفته شده «وَ صُنْ وَجْهِي عَنِ الطَّلَبِ إِلَي أَحَدٍ مِنَ الْعَالَمِينَ» خدايا توفيقي بده به هيچ كسي احتياج نداشته باشم، من كاري ميكنم آنها از من ميگيرند، آنها كاري ميكنند من از آنها ميگيرم و در اینجا يك عامل متقابلي است اما يك عطاي يكجانبه دستِ بگير را خدا دوست ندارد «اليد العُلييا خيرٌ من اليد السفلي» فرمود: همه محترماند ما هم خدماتي ارائه ميكنيم آنها هم كارهايي انجام ميدهند، بنابراین ما چيزي به آنها ميدهيم آنها هم چيزي به ما ميدهند، بنابراین نه ما محتاج آنهاييم نه آنها محتاج ما.
«وَ صُنْ وَجْهِي عَنِ الطَّلَبِ إِلَي أَحَدٍ مِنَ الْعَالَمِينَ وَ ذُبَّنِي عَنِ الْتِمَاسِ مَا عِنْدَ الْفَاسِقِينَ» خدايا آبروي ما را حفظ كن ما از فاسقين چيزي نخواهيم «ذُبّ» يعني دفع كن «يذبّ» اين حرفهايي كه مرحوم شيخ در رسائل دارد اشكال «ممّا لا يذبّ، ممّا لا يُمكن الذب» از همين قبيل است، در پايان دارد « وَ أَتْمِمْ لِي إِنْعَامَكَ إِنَّكَ خَيْرُ الْمُنْعِمِينَ وَ اجْعَلْ بَاقِيَ عُمُرِي فِي الْحَجِّ وَ الْعُمْرَةِ» خوشا به حال كساني كه الآن مشغول اعمال حج و عمرهاند ـ انشاءالله ـ خدا اعمال ایشان را قبول و دعاهاي آنها را مستجاب كند «ابْتِغَاءَ وَجْهِكَ يَا رَبَّ الْعَالَمِينَ وَ صَلَّي اللَّهُ عَلَي مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّيِّبِينَ الطَّاهِرِينَ وَ السَّلَامُ عَلَيْهِ وَ عَلَيْهِمْ أَبَدَ الْآبِدِينَ». اميدواريم ذات اقدس الهي به همه احياكنندگان شبهاي عرفه، اقامهكننده مراسم عرفه، اقامهكننده نماز عيد قربان و اقامهكنند سنّت حسنه اُذحيه عنایت کرده و از همگان به احسن وجه بپذيرد و توفيقي بيش از اين به همه شما و ما عطا كند!
شرح دعای عرفه امام سجاد آیت الله العظمی جوادی (بااندکی تلخیص)