۰۳ آذر ۱۴۰۳ ۲۲ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۴۹ : ۰۴
عقیق:حجتالاسلام محمدحسن نبوی معاون تبلیع و آموزشهای کاربردی حوزه علمیه قم طی نامهای به «شیخ الازهر» از وی خواست تا در سخنان خود به موارد اختلاف برانگیز میان شیعه و سنی دقت بیشتری کند.
معاونت تبلیع و آموزشهای کاربردی حوزه علمیه قم متن این نامه را در اختیار فارس گذاشته است که مشروح آن را در ادامه میخوانیم:
بسم الله الرحمن الرحیم
«وَ اعْتَصِمُواْ بِحَبْلِ اللّهِ جَمِیعًا وَ لاَتَفَرَّقُواْ وَ اذْکُرُواْ نِعْمَةَ اللّهِ عَلَیْکُمْ إِذْ کُنتُمْ أَعْدَاء فَأَلَّفَ بَیْنَ قُلُوبِکُمْ فَأَصْبَحْتُم بِنِعْمَتِهِ إِخْوَانًا وَ کُنتُمْ عَلَىَ شَفَا حُفْرَةٍ مِّنَ النَّارِ فَأَنقَذَکُم مِّنْهَا کَذَلِکَ یُبَیِّنُ اللّهُ لَکُمْ آیَاتِهِ لَعَلَّکُمْ تَهْتَدُونَ»
جناب دکتر شیخ احمد الطیب، شیخ الازهر الجلیل
سلام علیکم و رحمه الله
حضرت عالی از دیرباز یکی از منادیان تقریب و وحدت اسلامی بوده و هستید و به همین علت نه تنها در میان اهل سنت، بلکه در میان پیروان مکتب اهل بیت جایگاه ویژهای دارید. بسیاری از بزرگان شیعه، علی الخصوص علمای حوزه علمیه قم، جناب عالی را به عنوان اسلام شناسی معتدل و معتقد به وحدت میشناسند؛ اما برخی کلمات شما را عدهای مورد سوء استفاده قرار دادهاند که با جهت گیریهای کلی شما در راستای وحدت امت اسلامی متفاوت است.
سخنان حضرت عالی در ماه مبارک رمضان امسال در تلویزیون رسمی مصر موجب خشنودی بسیاری از مسلمانان جهان شد؛ اما برخی از نکات اختلافی میان شیعه و سنی مطرح شد که عدهای با اغراض خاص به صورت وسیع در شبکههای ماهواره ای منعکس و موجب تعجب مدافعان وحدت اسلامی شدند. با احترام ویژه به جنابعالی، برخی از آن نکات در ذیل مورد دقت قرار میگیرد.
شیعه و حرمت توهین به مقدسات دیگران
همچنان که حضرت عالی مستحضرید، توهین به مقدسات دیگر مذاهب در مکتب اهل بیت علیهمالسلام راهی ندارد و اگر فرد یا گروه خاصی این عمل را انجام دهد، از پیروان واقعی اهل بیت(ع) نبوده، بلکه به قول رهبر انقلاب اسلامی ایران، شیعه لندنی و آمریکایی است. شیعه از امام خود امیرالمؤمنین(ع) آموخته است که از توهین به انسانها به ویژه به برادران دینی خود پرهیز کند؛ حتی به کسانی که با او در حال جنگ هستند. امیرالمؤمنین حضرت علی(ع) در جنگ صفین، با خبر شدند که عدهای از یارانشان اهل شام را لعن و نفرین میکنند. آن حضرت، ضمن نهی آنها از این کار فرمودند: «کَرِهْتُ لَکُمْ أَنْ تَکُونُوا لَعَّانِینَ شَتَّامِینَ تَشْتِمُونَ وَ تَتَبَرَّءُونَ وَ لَکِنْ لَوْ وَصَفْتُمْ مَسَاوِیَ أَعْمَالِهِمْ فَقُلْتُمْ مِنْ سِیرَتِهِمْ کَذَا وَ کَذَا وَ مِنْ عَمَلِهِمْ کَذَا وَ کَذَا کَانَ أَصْوَبَ فِی الْقَوْلِ وَ أَبْلَغَ فِی الْعُذْرِ وَ [لَوْ] قُلْتُمْ مَکَانَ لَعْنِکُمْ إِیَّاهُمْ وَ بَرَاءَتِکُمْ مِنْهُمْ- اللَّهُمَّ احْقِنْ دِمَاءَنَا وَ دِمَاءَهُمْ وَ أَصْلِحْ ذَاتَ بَیْنِنَا وَ بَیْنِهِمْ وَ اهْدِهِمْ مِنْ ضَلَالَتِهِمْ حَتَّى یَعْرِفَ الْحَقَّ مِنْهُمْ مَنْ جَهِلَهُ وَ یَرْعَوِىَ عَنْ الْغَیِّ وَ الْعُدْوَانِ مَنْ لَهِجَ بِهِ کَانَ هَذَا أَحَبَّ إِلَیَّ وَ خَیْراً لَکُمْ[1]؛ پسند من نیست که شما دشنام دهنده باشید، ولى اگر در گفتارتان کردار آنان را وصف کنید و حالشان را بیان نمایید به گفتار صواب نزدیکتر، و در مرتبه عذر رساتر است. بهتر است به جاى دشنام بگویید: خداوندا، ما و اینان را از ریخته شدن خونمان حفظ فرما، و بین ما و آنان اصلاح کن، این قوم را از گمراهى نجات بخش تا آن که جاهل به حق است آن را بشناسد، و آن که شیفته گمراهى است از آن باز ایستد.[2]»
فتاوا و عملکرد بزرگان شیعه در طول تاریخ و در عصر حاضر مؤید این نکته است. فتوای مقام معظم رهبری، آیتالله خامنهای مبنی بر حرمت توهین به همسران پیامبر و فتاوای مراجع فعلی قم مبنی بر حرمت توهین به مقدسات دیگر مذاهب از مهمترین مستندات این روش و سیره است.
رهبر انقلاب اسلامی در این زمینه میفرمایند:
یَحرُم النََّیل مِن رُموزِ اِخوانِنا السُنَّة فَضلَاٌ عَن اِتهام زوج النَبی (ص) بِما یُخِلُّ بِشَرَفِها بَل هذَا الاَمر مُمتَنِعٌ عَلی نِساء الاَنبیاء وَ خُصوصاً سَیّدهم الرَّسول الاَعظَم (ص).[3]
همچنین ایشان میفرمایند: «آن مرد شیعی هم که به مقدسات اهل سنت اهانت میکند و دشنام میدهد، مزدور دشمن است».[4]
بنابراین مرام شیعه به پیروی از اهل بیت علیهمالسلام، احترام به مسلمانان، مخصوصاً انسانهای صالح از آنان است.
عصمت ائمه و عدالت صحابه
مطالب حضرت عالی که با رویکرد وحدت و تقریب مطرح شد، بسیار مفید و در اوضاع فعلی جهان اسلام لازم و ضروری بود؛ اما یکی از مسائل مطرح در سخنان جنابعالی، بحث عدالت صحابه و عصمت ائمه بود که در این نوشته به طور اجمال دیدگاه شیعیان مطرح میشود.
الف) عصمت امامان:
بر اساس آیه تطهیر، خداوند متعال اهل بیت پیامبر را از هر پلیدی پاک گردانیده است، آنجا که می فرماید: «اِنَّما یُریدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ اَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهیراً[5]؛ جز این نیست که همواره خدا مىخواهد هرگونه پلیدى را از شما اهل بیت برطرف کند، و شما را چنان که شایسته است پاک و پاکیزه کند».
البته در اینکه اهل بیت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله چه کسانى هستند، میان شیعه و اهل سنت اختلاف نظر وجود دارد؛ اما همه روایات شیعه و اکثر روایات اهل سنت - از جمله روایات تفسیر الدرالمنثور[6] -بر این نکته دلالت دارد که مقصود از اهل بیت «على، فاطمه، حسن و حسین علیهم السلام» هستند.
یکی از مهمترین مستندات شیعه برای اثبات عصمت ائمه علیهم السلام همین آیه است؛ زیرا اگر منظور از اراده در آیه، اراده تشریعی باشد، فرقی میان اهل بیت و دیگر مردم نیست؛ زیرا خداوند تشریعاً برای همه مردم، تطهیر را اراده کرده است و خداوند، دوست دارد همه بندگانش پاک باشند. بنابراین باید اراده در آیه، اراده تکوینی باشد، تا تمایزی میان اهل بیت و دیگران صورت گیرد. خداوند این افراد را با اراده خویش از گناه حفظ میکند و ما چنین فردی را معصوم میدانیم.
برای عصمت ائمه علیهمالسلام به غیر از آیه تطهیر، میتوان به موارد ذیل استدلال کرد:
آیه شریفه لا یَنالُ عَهْدِی الظَّالِمینَ[7]؛ [پروردگار] فرمود: پیمان من [که امامت و پیشوایى است] به ستمکاران نمىرسد.
حدیث ثقلین، حدیث منزلت، حدیث سفینه و دهها آیه و روایت نبوی دیگر که دلالت بر عصمت ائمه دارد.
در این زمینه حضرت عالی را به کتاب «الفین» علامه حلی از بزرگان شیعه ارجاع میدهیم که 1038 دلیل نقلی و عقلی درباره عصمت ائمه علیهم السلام ذکر کردهاند.
ب) عدالت صحابه:
پیروان مکتب اهل بیت علیهمالسلام بر اساس آیات و روایات، صحابه را چهار گروه میدانند:
اولین گروه از صحابه، اهل بیت علیهمالسلام هستند که بر اساس دلائلی که ذکر شد، ما آنان را معصوم میدانیم.
دسته دوم صحابهاى هستند که گوش به فرمان پیامبر (ص) بوده و همه دستورات خدا و رسول اعظم را اجرا مىکردند. به نظر شیعه تمام صحابهای که در زمان رسول خدا به شهادت رسیدند، از این دسته بوده و مورد احترام هستند. شهدای بدر و احد و خیبر و حنین و خندق و تبوک و دیگر غزوات، همگی از صحابه مورد احترام شیعه هستند که تعداد آنان کم نیست. همچنین اکثر صحابه، از اولیاء الهی و از بهترین افرادند و شیعه به آنان به دیده احترام مینگرد.
دسته سوم صحابهاى هستند که آیاتی از قرآن کریم و روایاتی از پیامبر اکرم(ص) در باره آنها وارد شده که عادل بودن آنان را مخدوش میکند.
الف) آیات:
«وَ اخَرُونَ اعْتَرَفُوا بِذُنُوبِهِمْ خَلَطُوا عَمَلاً صالِحاً وَ اخَرَ سَیِّئاً[8]؛ و دیگرانى هستند که به گناهانشان اعتراف کردند، [و] اعمال شایسته را با اعمال بد درآمیختند.»
وَ إِذا رَأَوْا تِجارَةً أَوْ لَهْواً انْفَضُّوا إِلَیْها وَ تَرَکُوکَ قائِماً قُلْ ما عِنْدَ اللَّهِ خَیْرٌ مِنَ اللَّهْوِ وَ مِنَ التِّجارَةِ وَ اللَّهُ خَیْرُ الرَّازِقینَ [9]؛ و [برخى از مردم] چون تجارت یا مایه سرگرمى ببینند [از صف یک پارچه نماز] به سوى آن پراکنده شوند و تو را در حالى که [بر خطبه نماز] ایستادهاى، رها کنند. بگو: پاداش و ثوابى که نزد خداست از سرگرمى و تجارت بهتر است، و خدا بهترین روزى دهندگان است.»
طبق دیدگاه ابن کثیر، خداوند در قرآن ولید بن عقبه را فاسق معرفى مى کند و می فرماید: «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا إِنْ جاءَکُمْ فاسِقٌ بِنَبَإٍ فَتَبَیَّنُوا أَنْ تُصیبُوا قَوْماً بِجَهالَةٍ فَتُصْبِحُوا عَلى ما فَعَلْتُمْ نادِمینَ[10]؛ اى اهل ایمان! اگر فاسقى خبرى برایتان آورد، خبرش را بررسى و تحقیق کنید تا مبادا از روى ناآگاهى گروهى را آسیب و گزند رسانید و بر کرده خود پشیمان شوید.»
ب) روایات:
دهها حدیث در منابع اهل سنت آمده که از آنها فهمیده میشود برخی از صحابه در زمان پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله اعمال بسیار خوبی انجام داده و مورد رضایت خدا بودند که آیات مورد استناد حضرت عالی شامل حال آنان هم میشود؛ اما بعد از پیامبر اعمالی انجام دادند که این رضایت مورد خدشه قرار گرفت. ذیلا به برخی از این احادیث اشاره می شود:
روایتی از رسول خدا(ص) در معتبرترین منابع اهل سنت آمده است که: «و انه جاء من امتى، فیوخذ بهم ذات الشمال، فاقول یارب اصحابى، فیقال: انک لاتدرى ما احدثوا بعدک، فاقول کما قال العبد الصالح: وکنت علیهم شهیدا مادمت فیهم ... فیقال: انّ هولاء لم یزالوا مرتدین على اعقابهم منذ فارقتهم؛ از میان امتم کسانی میآیند که دست چپ آنان گرفته شده است، پس من میگویم: خدایا اصحابم را ( عذاب نکن)، پس گفته میشود: تو نمیدانی که اینها بعد از تو چه کردند. من همانند عبد صالح میگویم: تا زمانی که در میان آنها بودم بر آنان گواه بودم... گفنه میشد: از زمانی که از آنان جداشدی، پیوسته به عقبهای خود برگشتند.»
در روایت دیگرى از آن حضرت آمده است: «لیردون على ناس من اصحابى الحوض حتى عرفتهم اختلجوا دونى فاقول: اصحابى، فیقول: لا تدرى ما احدثوا بعدک[11]؛ در کنار حوض کوثر مردمانی از اصحابم بر من وارد میشوند که تا آنها را میشناسم از نزم من جدا میشوند. پس من میگویم: خدا اصحاب من (هستند)، پس میگوید: نمیدانی بعد از تو چه کردند.»
همچنین از ایشان نقل شده است که: «لَیَرِدَنَ عَلَیَّ الْحَوْضَ رِجَالٌ مِمَّنْ صَاحَبَنِی حَتَّى إِذَا رَأَیْتُهُمْ وَ رُفِعُوا إِلَیَّ اخْتَلَجُوا دُونِی فَلَأَقُولَنَّ أَیْ رَبِّ أَصْحَابِی أَصْحَابِی فَلَیُقَالَنَّ لِی إِنَّکَ لَا تَدْرِی مَا أَحْدَثُوا بَعْدَک».[12]
در میان صحابه کسانى بودند که مى خواستند رسول خدا صلى الله علیه و آله را در عقبه به هنگام بازگشت از تبوک[13] ترور کنند.
ج) اختلافات صحابه:
غیر از آیات و روایات مورد اشاره، یکی از اساسیترین مستندات شیعه برای دسته بندی صحابه، اختلافات شدید آنان بعد از پیامبر است که متأسفانه در مقابل هم قرار گرفته و کارشان به جنگهای خونین و سب و لعن رسید. همین اختلافات، موجب تفرقه در میان مسلمین و تفکیک صفوف امت اسلامی گردید که هنوز هم ادامه دارد.
گروه چهارم منافقانى هستند که در ظاهر شهادتین مىگفتند و پشت سر پیامبر(ص) نماز مىخواندند و از اصحاب حضرت به حساب میآمدند؛ اما در دل، ایمان واقعى به حقانیت پیامبر اکرم و گفتههاى ایشان نداشتند. در قرآن مجید آیات مربوط به منافقین در حد گسترده بیان شده است که از جمله میتوان آیه ذیل را مطرح کرد:
«وَ مِمَّنْ حَوْلَکُمْ مِنَ الْأَعْرابِ مُنافِقُونَ وَ مِنْ أَهْلِ الْمَدینَةِ مَرَدُوا عَلَى النِّفاقِ لا تَعْلَمُهُمْ نَحْنُ نَعْلَمُهُمْ سَنُعَذِّبُهُمْ مَرَّتَیْنِ ثُمَّ یُرَدُّونَ إِلى عَذابٍ عَظیمٍ[14] ؛و گروهى از بادیه نشینانى که پیرامونتان هستند منافقاند و نیز گروهى از اهل مدینه بر نفاق خو گرفتهاند، تو آنان را نمىشناسى ما آنان را مىشناسیم، به زودى آنان را دوبار عذاب مىکنیم [عذابى در دنیا و عذابى در برزخ] سپس به سوى عذابى بزرگ بازگردانده مىشوند.»
نتیجه آنکه نگاه شیعه به عدالت صحابه این است که اکثر صحابه عادل و متدین و از اولیاء الهی هستند؛ اما نسبت به همه صحابه چنین نگاهی ندارند و از سوی دیگر توهین به مقدسات دیگران را به هیچ وجه روا نمیدارند.
این نظر علمای شیعه است که باید آن را از اندیشه و عملکرد عدهای تندرو و افراطی که در هر مذهب و مرامی هستند، جدا کرد.
طول عمر با برکت و توفیق خدمتگذاری به عالم اسلامی و ایجاد وحدت و همدلی در میان صفوف مسلمین را از درگاه خداوند متعال برایتان مسئلت میکنم.
پینوشتها:
[1]-نهج البلاغه، خطبه 206، ص323
[2] شریف الرضی، محمد بن حسین، نهج البلاغة / ترجمه انصاریان - قم، چاپ: اول، 1388 ش.
http://shia12.net/fa/ehanat.asp- [3]
http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=6642[4]
[5]. احزاب/33.
[6] - سیوطى، الدر المنثور، ج 6، ذیل آیه تطهیر، ص 600 - 606.
[7]. بقره/124.
[8]. توبه/102.
[9]. جمعه/11.
[10] حجرات (49) آیه 6؛ اسماعیل بن کثیر، تفسیر القرآن العظیم، ج 4، ص 208.
[11]- بخارى، کتاب دعوات، باب فى الحوض. ابن ماجه ، کتاب مناسک، حدیث 5830. مسند احمد، ج 1، ص 453، ج 3، ص 28، ج 5، ص 48.
[12]- صحیح مسلم ، کتاب فضائل ، باب اثبات حوض نبینا، حدیث 40.
[13] - مسند احمد، ج 5 ص 390 و 453. صحیح مسلم ، ج 8 ص 122 و 123 باب صفات منافقین . مجمع الزوائد، ج 1 ص 110 و ج 6 ص 195. مغازى واقدى ج 3 ص 1042. امتاع الاسماع مقریزى ، ص 477. تفسیر درالمنثور، ج 3 ص 258 و 259 در تفسیر: هموا بما لم ینالوا از آیه 74 سوره توبه.
[14] . توبه/101.
منبع:فارس