کد خبر : ۵۸۹۳۰
تاریخ انتشار : ۱۲ مرداد ۱۳۹۴ - ۱۳:۴۶
به مناسبت 17 شوال

امروز/ ضربه ای افضل از عبادت ثقلین

بعد از کشتن عمرو بن عبدود رسول خدا ارزش ضربت علی(ع) را چنین برآورد کرد: ارزش این فداکاری بالاتر از تمام اعمال امت من است، زیرا در سایه شکست بزرگترین قهرمان کفر، عموم مسلمانان عزیز و ملت شرک، خوار و ذلیل شدند.

عقیق:غزوه خندق یا غزوه احزاب از غزوات پیامبر(ص) بود که در سال پنجم هجری رخ داد، این جنگ با توطئه قبیله بنی نضیر آغاز شد و قبیله قریش با تمام متحدان خود از قبایل کفار و عرب برای ریشه کن کردن اسلام همدست شدند، تعداد لشکر مشرکان 10 هزار نفر و لشکر مسلمانان 3 هزار نفر بود، با اینکه قبیله بنی قریظه ـ ساکن در مدینه ـ تعهد کرده بودند در صورت وقوع جنگ، نه با پیامبر(ص) باشند و نه علیه او، نقض عهد کرده و با مشرکان هم پیمان شدند، برای مقابله با مشرکان به پیشنهاد سلمان فارسی مسلمانان در اطراف مدینه خندق حفر کردند، این جنگ با پیروزی مسلمانان به پایان رسید و مشرکین عقب‌نشینی کردند.

در این جنگ بود که عمروبن عبدود، فردی که شجاعتش زبانزد بود، همراه عده‌ای از خندق گذشت و مبارز طلبید و مسلمانان از ترس سکوت کردند، سرانجام امام علی(ع) داوطلب و با اذن پیامبر(ص) روانه جنگ با او شد و عمرو را به هلاکت رساند، این اقدام امام علی(ع) در قتل عمرو در یاری و پیروزی اسلام و شکست کافران در جنگ مؤثر بود به گونه‌ای که پیامبر اکرم(ص) در این باره فرمود: «ضربه علی(ع) از عبادت ثقلین (جن و انس) بهتر ـ یا برتر ـ بود».

حال یکی از سؤالاتی که پیرامون این واقعه مطرح می‌شود اینکه پیامبر(ص) فرموده است: ضربت شمشیر علی(ع) در خندق افضل از عبادت جن و انس است، با توجه به اینکه آن ضربت یک اقدام نظامی بود، چگونه یک اقدام نظامی با عبادت قابل مقایسه است؟ مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات حوزه علمیه قم این گونه پاسخ می‌دهد:

برای روشن شدن عظمت ضربت علی(ع) در روز خندق لازم است، شرایط حاکم بر آن روز قدری توضیح داده شود.
مشرکان و یهودیان، مصمم شده بودند تا به طور کامل اسلام را از بین ببرند و کار مسلمانان را یکسره کنند، اگر تدبیر لازم از ناحیه مسلمانان در کندن خندق، اتخاذ نشده بود، ممکن بود مسلمانان شکست بخورند.
سپاه کفر، یک ماه در اطراف مدینه معطل شده بود، کمی خواربار و علوفه و سرمای سوزان، سپاه عرب و زندگی دام‌های آن‌ها را تهدید می‌کرد، سپاه کفر فکر نمی‌کرد، مدت طولانی در اطراف شهر بماند. پس از مدتی، پنج نفر از قهرمانان دشمن موفق شدند از خندق عبور کنند.
از این میان، کسی که جرأت بیشتری داشت و نعره‌های مستانه می‌کشید و «هل من مبارز» می‌طلبید، کسی جز «عمرو بن عبدود» نبود. این مبارز طلبیدن لرزه بر اندام سپاه اسلام انداخته بود. سکوت مسلمانان، جسارت او را بیشتر کرده بود، او فریاد می‌زد مدعیان بهشت کجایند؟ مگر شما ملت اسلام نمی‌گویید که کشتگان شما در بهشت و مقتولان ما در دوزخند؟ آیا یک نفر از شما حاضر نیست که مرا به دوزخ بفرستد و یا من او را روانه بهشت سازم؟

صدای تکبیر که نشانه پیروزی علی(ع) بود، بلند شد. منظره به خاک غلتیدن عمرو بی‌اختیار اسب‌ها را متوجه خندق کرد

وی این مطلب را در ضمن رجزی که می‌خواند، بیان می‌کرد و چنین می‌گفت: من از داد زدن و مبارز طلبیدن، خسته شدم و صدای من گرفت، در لشکرگاه اسلام در برابر نعره‌های عمرو سکوت مطلق حکم‌فرما بود، پیامبر گرامی(ص) می‌فرمود: یک نفر برخیزد، شر این مرد را از سر مسلمانان قطع کند، اما هیچ کس جز علی بن ابیطالب(ع) آماده مبارزه نبود، امیرالمؤمنین(ع) به میدان مبارزه آمد، بعد از رجزخوانی و ردّ و بدل شدن کلماتی، نبرد دو قهرمان آغاز شد. همه منتظرند تا ببینند کدامیک از این دو دلاور پیروز می‌شود.
پس از مدتی انتظار عمرو نقش بر زمین گشت، صدای تکبیر از میان گرد و غبار که نشانه پیروزی علی(ع) بود، بلند شد. منظره به خاک غلتیدن عمرو، آن‌ چنان رعبی در دل سایر قهرمانان که در پشت عمرو ایستاده بودند، افکند که بی‌اختیار اسب‌ها را متوجه خندق کرده و همگی رو به لشکرگاه آوردند.

وحشت و بهت سراسر لشکر شرک را فراگرفته و بیش از همه، ابوسفیان مبهوت شده بود. به حسب ظاهر، امام علی(ع) قهرمانی را کشته بود، ولی در حقیقت، افرادی را که از شنیدن نعره‌های دلخراش عمرو، رعشه بر اندام آن‌ها افتاده بود، زنده کرد و یک ارتش ده هزار نفری را که برای پایان دادن حکومت جوان اسلام، کمر بسته بودند. مرعوب و وحشت‌زده ساخت.

با این توضیح، معلوم می‌شود هرگاه پیروزی از آن عمرو بود، در آن لحظه معلوم می‌شد که ارزش این فداکاری چقدر بوده است، وقتی امام علی(ع) شرفیاب محضر پیامبر اکرم(ص) شد، رسول گرامی ارزش ضربت علی(ع) را چنین برآورد کرد، ارزش این فداکاری بالاتر از تمام اعمال امت من است، زیرا در سایه شکست بزرگترین قهرمان کفر، عموم مسلمانان عزیز و ملت شرک، خوار و ذلیل شدند.(1)
پیامبر اکرم(ص)، علی بن ابیطالب(ع) را مصداق واقعی «ایمان» و عمرو بن عبدود را مصداق واقعی «شرک و کفر» معرفی و این‌ چنین فرمود: «برز الإیمان کلّه إلی الشرک کلّه»(2)؛ تمام ایمان در مقابل تمام شرک، ظاهر شد.

رسول گرامی(ص) علت برتری عمل علی بن ابیطالب(ع) بر جمیع امت خود را این‌ طور بیان فرمود: به سبب قتل عمرو، خانه‌ای از مشرکین نماند مگر اینکه ذلت و خواری در آن داخل شد و به سبب قتل عمرو، خانه‌ای از مسلمین باقی نماند مگر اینکه عزت در داخل آن شد ... مشرکین فرار کردند و احزاب و گروه‌ها، متفرق شدند، در حالی که می‌ترسیدند و وحشت کرده بودند.(3)
پیامبر(ص) در مورد قتل عمرو، فرمود: نیرو و غلبه مشرکین از بین رفت و آن‌ها بعد از امروز، ما را قصد نمی‌کنند، ولی ما إن‌شاءالله ایشان را قصد می‌کنیم (یعنی آن‌ها، قصد حمله به ما نمی‌کنند)، شخصی در رابطه با این فضیلت از امیرالمؤمنین در تعجب بود و فکر می‌کرد، گفتن این فضیلت راجع به ایشان، اسراف و زیاده‌گویی است، جناب حذیفه (از صحابه بزرگ پیامبر اسلام) به او جواب داد: روز خندق، مسلمانان کجا بودند در حالی‌که عمرو بن عبدود و اصحابش از خندق عبور کرده، به سوی مسلمانان آمدند و مسلمانان را ترس فرا گرفته بود و عمرو «هل من مبارز» می‌طلبید، پس مسلمانان از جنگ با او خودداری کردند تا اینکه علی(ع) به سوی عمرو شتافت و او را کشت.(4)
مرحوم احمدی میانجی در توضیح معنای کلام پیامبر(ص) می‌گوید: «برز الایمان کلّه إلی الشرک کلّه ... ای إن قتل علی، تجرئ المشرکون علی قتلی و قتل المسلمین جمیعاً فلا یبقی بعده اسلامٌ و لا ایمانٌ ...»؛ اگر علی بن ابیطالب کشته می‌شد، مشرکان بر قتل من و همه مسلمانان جرأت پیدا کرده، بنابراین نه از اسلام چیزی باقی می‌ماند و نه از ایمان ... ، پس صحیح است بگوئیم که اسلام به واسطه پیامبر اکرم(ص) به وجود آمد و به واسطه علی بن ابیطالب(ع) بقا و استمرار یافت.(5)

اگر علی‌بن ابیطالب کشته می‌شد، مشرکان بر قتل من و همه مسلمانان جرأت پیدا کرده، بنابراین نه از اسلام چیزی باقی می‌ماند و نه از ایمان

و این سخن که گفته شد: «اسلام با اخلاق کریمانه پیامبر اکرم(ص)، شمشیر علی بن ابیطالب(ع) و ثروت خدیجه، استمرار و بقا یافت»، سخنی صحیح و بجا است، زیرا تاریخ شهادت می‌دهد، اگر هر یک از اینها نمی‌بود، امروز نام و اثری از اسلام عزیز باقی نمانده بود.
اما در مورد مقایسه اقدام نظامی با عبادت باید گفت: اصولاً در بینش توحیدی اسلام تمام رفتارها و اقدامات انسان می‌تواند رنگ الهی و عبادی به خود بگیرد و آدمی می‌تواند با الهی کردن نیت و انگیزه خود حتی خوابیدن و تفریح کردن خود را نیز به عبادت تبدیل کند،  بر این اساس بدون تردید جهاد و مبارزه برای صیانت و پاسداری از آیین الهی اسلام یک عمل عبادی و الهی خواهد بود، گذشته از اینها اگر همان اقدام نظامی در راستای دفاع از اسلام و ارزش‌های آن باشد منافاتی با قسم عبادی قضیه نخواهد داشت، چه اینکه وقتی رزمنده‌ای با قصد قربت و برای دفاع از اسلام جهاد می‌کند، این عمل هم جنبه عبادی دارد و هم جنبه نظامی که هر دو برای خدا است، بلکه جهاد و شهادت از بالاترین عبادات است به همین جهت هیچ عبادتی به اندازه جهاد و ضربت شمشیر نظامی علی(ع) وجود ندارد.
خلاصه مطلب آنکه در جنگ احزاب کسی جز امیرالمؤمنین(ع) حاضر به جنگیدن با عمرو نشد، امیرالمؤمنین(ع) مصداق کامل ایمان و عمرو بن عبدود مصداق کامل شرک معرفی شد، در صورت کشته شدن امیرالمؤمنین(ع) چه بسا شخص پیامبر(ص) و سربازان لشکر اسلام کشته می‌شدند، فاتحه اسلام خوانده می‌شد و نامی از اسلام باقی نمی‌ماند، ارزش عمل امیرالمؤمنین(ع) آن قدر بالا است که امت اسلامی تا قیامت در اعمال و اسلامشان مدیون فداکاری علی بن ابیطالب(ع) است.

 

پی‌نوشت‌ها:

1. سبحانی، جعفر، فرازهایی از تاریخ پیامبر اسلام، مشعر، چ6، 1375، ص333 تا ص339، (با تصرف).
2. مجلسی، بحارالانوار، بیروت، الوفاء، چ2، 1403 هـ.ق، ج 2، ص274.
3. همان، ج20، ص 216.
4. بحار، ج 39، ص3 (با تلخیص)
5. احمدی میانجی، مواقف الشیعه، نشر اسلامی، ج1، 1416 هـ.ق، ج3، ص 123.

منبع:فارس


ارسال نظر
پربازدیدترین اخبار
پنجره
تازه ها
پرطرفدارترین عناوین