سفره الهی؛
رمضان در شعر مولوی، سعدی و حافظ
اسماعیل آذر میگوید: ماه رمضان و مسئله روزهداری پیوسته مورد توجه شاعران ایرانی در طی قرون متمادی بوده و شاعران کم و بیش در این زمینه شعر دارند، البته مطالب و ابیاتی که درباره «عید فطر» وجود دارد، به مراتب بیشتر است.
عقیق: این پژوهشگر ادبی و استاد دانشگاه در بیان مروری بر انعکاس رمضان در شعر فارسی، با بیان اینکه به علت گستردگی این موضوع در شعر فارسی نمیتوان از همه شاعران نام برد اظهار کرد: برای جلوگیری از پراکندگی موضوع به اختصار سیری کوتاه در آثار مولوی، سعدی و حافظ خواهیم داشت.او درباره بازتاب رمضان و روزهداری در شعرهای مولوی گفت: مولوی زمانی روزه را درست میداند که انسان به خدا وصل باشد؛ یعنی تقوای او چنان از سر اخلاص باشد که انسان خود را در محضر خدا بداند.روزه گوید کرد تقوا از حلال / در حرامش دان که نبود اتصالسپس تصویر زیبایی از نماز میدهد:گفت پیغمبر رکوع است و سجود / بر در حق، کوفتن حلقه وجودحلقه آن در هر آن کو میزند / بهر او دولت سری بیرون کنداین کارشناس برنامههای ادبی صدا و سیما اضافه کرد: اینکه انسان به وقت نماز در سجود یا رکوع خود را به صورت حلقه درمیآورد در حقیقت این حلقهای است که بر در خانه خدا است. در این صورت است که اقبال به او روی میآورد. در این زمینه نصیحتی از حضرت پیامبر اعظم (ص) میآورد و انسان را به قناعت تشویق میکند:چون قناعت را پیامبر گنج گفت / هر کسی را کی رسد گنج نهفتحد خود بشناس و بر بالا مپر / تا نیفتی در نشیب شور و شراو افزود: مولوی همچنین در «مثنوی» شرحی درباره روزهداران میآورد:جای روح پاک علیین بود / کرم باشد کش وطن سرگین بودبهر مخمور خدا جام طهور / بهر این مرغان کور این آب شورچون برهنه رفت پیش شاه فرد / شاهش از اوصاف قدسی جامه کردخلعتی پوشید از اوصاف شاه / بر پرید از چاه بر ایوان شاهعاشقان عریان همی خواهند تن / پیش عنینان چه جامه چه بدنروزهداران را بود آن نان و خوان / خرمگس را چه ابا چه دیگرانآذر در توضیحی گفت: روح پاک از نظر مولوی روحی است که جسم ممزوج با دنیا نشود. انسان باید برهنه پیش شاه فرد برود. شاه فرد کنایه از حضرت خداوند است و عریانی یعنی خالی از اغراض و مطامع زمینی بودن. خداوند به چنین کسی شراپ پاک جام طهور میدهد و از شراب مراد فیض خویش مستش میکند. حال اگر انسان برهنه (خالی از اغراض زمینی) نزد خداوند برود، آن هم در ماه مبارک رمضان خداوند جامه قدسی بر تن او میپوشاند.او در ادامه به شرح تاثیر رمضان در شعرهای سعدی پرداخت و گفت: سعدی مطالب مفصلی در باب روزه و ماه صیام دارد. سخن او پندآمیز و اثرگذار است. سعدی در بوستان حکایتی نقل کرده و در پایان فلسفه روزهداری را بیان میکند.به سرهنگ سلطان چنین گفت زن / که خیز ای مبارک در رزق زنبرو تا ز خوانت نصیبی دهند / که فرزندکانت نظر بر رهندبگفتا بود مطبخ امروز سرد / که سلطان به شب نیت روزه کردزن از ناامیدی سر انداخت پیش / همی گفت با خود دل از فاقه ریشکه سلطان از این روزهگویی چه خواست / که افطار او عید طفلان ماستخورنده که خیرش برآید ز دست / به از صائم الدهر دنیاپرستمسلم کسی را بود روزه داشت / که درماندهای را دهد نان چاشتوگرنه چه لازم که سعیی بری / ز خود بازگیری و هم خود خوری؟در این حکایت کلیترین بحث همین است که:مسلم کسی را بود روزه داشت / که درماندهای را دهد نان چاشتاین پژوهشگر ادبی در ادامه افزود: سعدی با زبان خیلی ملایم و لطیف روزهداران را دلداری میدهد تا مبادا صبرشان لبریز شود. اگر خوب در زبان و شیوه گفتار سعدی توجه کنیم، لحن متین و بااحترام او را لمس خواهیم کرد.نگفتم روزه بسیاری نپاید / ریاضت بگذرد سختی سر آیدپس از دشواری آسانی است ناچار / ولیکن آدمی را صبر بایدهمچنین سعدی شعر بلند دیگری در وداع با ماه رمضان دارد، که مجموعا 16 بیت است و به گونهای سروده که گویی با رفتن این ماه انسان را غم فرامیگیرد:برگ تحویل میکند رمضان / بار تودیع بر دل اخوانیار نادیده سیر، زود برفت / دیر ننشست نازنین مهمانماه فرخنده، روی برپیچید / و علیک السلام یا رمضانالوداع ای زمان طاعت و خیر / مجلس ذکر و محفل قرآنمهر فرمان ایزدی بر لب / نفس در بند و دیو در زندانتا دگر روزه با جهان آید / بس بگردد به گونه گونه جهانکار جان پیش اهل دل سهل است / تو نگه دار جوهر ایمانآذر سپس به بررسی رمضان در شعر حافظ پرداخت و گفت: حافظ هم رمضان را حافظانه در شعرش آورده اما مضامین مورد استفادهاش را در لفافهای از هنر پیچیده است. به عنوان مثال در بیت "زان می عشق کزو پخته شود هر خامی/ گر چه ماه رمضان است بیاور جامی" در ابتدا مراد از می که ذکر کرده است "می عشق" است. از مشخصات این می پخته شدن فرد خام است. این به این معناست که انسان متظاهر در ماه رمضان بر تظاهر خود میافزاید و میخواهد بهجز خدا همه مردم هم بدانند که او روزه گرفته است. در همین راستا حافظ میگوید می عشق به متظاهرین بدهید تا ارزش رمضان را بدانند. "می عشق" عقل معیشتانگیز و معاشطلب را از بین میبرد و انسان را به خدا نزدیک میکند.او افزود: حافظ در این زمینه بیتهای زیبایی دارد:ثواب روزه و حج قبول آن کس بود / که خاک میکده عشق را زیارت کندنیز حسرت حافظ در رفتن ماه رمضان:روزه هر چند که مهمان عزیز است ای دل / صحبتش موهبتی دان و شدن انعامیچرا «رفتن روزه انعامی در پی دارد؟» برای اینکه وقتی آدمی یک ماه فارغ از گناه و فشارهای درونی زندگی میکند پس از آن به آرامشی موعود دست مییازد.و یا این بیت که از همان جنس بیتی است که مختصر معنی کردم:زان ماده که در مصطبه عشق فروشند / ما را دو سه ساغر بده و گو رمضان باشاسماعیل آذر در پایان به شعری از سعدی اشاره کرد:بازآ و حلقه بر در رندان شوق زن / کاصحاب را دو دیده چو مسمار بر در استبازآ که در فراق تو چشم امیدوار / چون گوش روزهدار بر الله اکبر است
منبع:ایسنا
211008