۰۴ آذر ۱۴۰۳ ۲۳ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۳۲ : ۰۳
بین دو عامل مادی و معنوی که به صورت واحدی لایتجزی در می آید، تمایزی وجود ندارد و فضای شهر واحدی را طرح می ریزند. «استفانوبیانکا» در کتاب زیبایی که مشخصا به روابط بین معماری و شیوه زندگی اسلامی پرداخته است می نویسد: «کانون چنین ترکیب شهری همیشه در ارتباط بین مسجد و بازار قرار دارد، ارتباطاتی که بر سنت کهن اسلامی استوار است چراکه مکه هم زیارت گاه بوده و هم مرکز تجاری محسوب می شده است» .
سپس به شهادت مسافر قرن دوازدهم که ارتباط مسجد و زندگی روزمره را به خوبی نشان می دهد استناد کرده و در مورد مسجد بزرگ دمشق می گوید: سیل مردم از هر سو روان می شود زیرا اینجا استراحت گاه اوست. جایی است که می تواند نگرانی ها و دغدغه هایش را رها سازد. مردمی را می بینیم که از غرب و شرق خود را به آنجا می رسانند. عده ای با دوستان صحبت می کنند و بعضی دیگر مشغول مطالعه می شوند. رفت و آمد آنها تا پس از نماز مغرب و عشا ادامه دارد و سپس متوقف می شوند.
قدیمی ترین مساجد تنها با گودال کوچکی که دور تا دور آنها تعبیه بوده محدود می شده است و بدین ترتیب، مسجد با دنیای خارج مستقیما مربوط می شده است، مانند نخستین مسجد کوفه که یکی از قدیمی ترین مساجد اسلام است. مساجد دیگر مانند مسجد قرطبه در اطراف اش طاق هایی قرار داشت که به منظور برقرار کردن ارتباطات گسترده تعبیه شده بود.
آنچه که لزوم نقشه مسجد را به این شکل ایجاب می کرد، فضای باز و شبستان هایی با فاصله بوده است، تا جمعیت بیشتری را در خود جای دهد، جمعیتی که سریعا رشد می کرد و بر آن افزوده می شد.
مشخص ترین مثال باز هم مسجد بزرگ قرطبه است که نتیجه کار چند خلیفه پی در پی است.پس مسجد یک فضای درونی است که برای پذیرش جماعتی ساخته شده است اما خود هرگز دنیای بسته ای نیست و با پوشش مخصوصی نسبت به فضای اطراف محدود نشده است. حتی هنگامی که به مرور زمان، مسجد فرم معمارگونه ثابت و مشخصی پیدا کرد، توانست پذیرای ساختمان های ضمیمه دیگری باشد و در میان سر و صدای بازار زندگی کند.
اگر مفاهیم و معانی کلیسا را به مسجد برگردانیم شاید به استقبال سوء تفاهم هایی در میان دو فرهنگ متفاوت رفته باشیم. کلیسا اساسا مکانی مقدس است که اعمال و مراسم مذهبی در آنجا انجام می شد، حتی نقشه آن تصویر حضرت مسیح(علیه السلام) را بر صلیب زنده می کند. تزئینات اش از لحاظ نمادگرایی بسیار غنی است. کلیسا خانه خداست. اما مسجد خانه مومنان است پس تقریبا عاری از هرگونه سمبلیسم است. در مورد کلیسای جامع (کاندرال) نوشته اند که آنجا انجیلی از جنس سنگ است. بر عکس شاید بتوان گفت که تنها عمارت حقیقی اسلام، همانا قرآن است، عمارت کلام الهی.
کاخ
جایگاه کاخ در شهر کجاست؟ امروزه اغلب کاخ ها ویران شده و یا از مدت ها پیش کاملا از بین رفته اند. در تمام حملات نیز ابتدا به سمبل قدرت شکست خورده و به تاراج رفته حمله می شده است. اما خارج از ویران گری های تاریخ، کاخ های انسانی بیان گر مفهوم ناپایداری است که در تمدن اسلامی بسیار به آن توجه شده است. قرآن در این باره نظرش را که شاید بتوان را باستان شناسی مقدس نامید بیان کرده است. تنها صحبت از برج بابل و یا کاخ های فرعون نیست. قوم عاد و ثمود و نیز سایر قبایل عربستان هم نام برده شده اند اما گناه همه یکی است. غرور و تکبر.
همه آنها کاخ های رفیع و بناهای عظیمی ساختند که از میان سنگ ها سربرافراشته بود ولی اکنون زمان همه آنها را از بین برده است، شن ها روی همه چیز را پوشانیده، هر چیزی دوباره در سکوت عظیمی فرورفته و با پوشش ابدی که هر مخلوقی بر تن خود می کشد، روی آنها پوشیده شده است. این گونه ناپایداری در جریان وقایع و در تمام ضمیرها حک شده است که افکار بیگانه نیز آن را تمیز می دهد.
به این ترتیب تمام اثر «ابن خلدون» از آن تغذیه شده است. ساختن قصرها، تجمل و زرق و برق را ایجاب می کند و تن پروری و سستی آنان توجه بیابان گردان و چادرنشینان را جلب می کند که بدون دغدغه حمله کرده و سلسله جدیدی را برپا کنند. پس تاریخ از نو شروع می شود تکرار می گردد و به صورت دوره ای مشابه پی در پی ادامه می یابد.
نظام مسجد چیزی غیر از قصر است. مساجد اینجا و آنجای تاریخ و حتی در زمان قرار دارند.قصرها خود از تاریخ بر می آیند و به صورت خرابه هایی برای باستان شناس و برای فرد بدوی خوش ذوق یا متفکری که به گذرشهرها و فرهنگ ها می اندیشد پایدار می گردند. در اسلام گذشته، کاخ ها، هم مقر قدرت و حکومت و هم جای گاه خوشی و لذت بوده و اغلب خارج از محدوده دیوارهای شهر قرار داشته است.
پی نوشت:
کتاب مساجد در تمدن اسلامی
منبع:شبستان
ادامه دارد...