۰۲ آذر ۱۴۰۳ ۲۱ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۰۸ : ۲۲
عقیق:علی مهجور دانشجوی دکترای دین پژوهی و کارشناس مرکز تخصصی نماز در گفت و گویی به بررسی کارکرد تربیتیِ نماز پرداخت که در ادامه می خوانید:
استاد؛ بارها تفاوت «نماز خواندن» و «نماز گزاردن» را خواندهایم، شنیدهایم و چه بسا وقتی خواستهایم از نماز سخن بگوییم، بدان متذکر شدهایم؛ اما این موضوع نیز مثل بسیاری از موضوعهای دیگر که دائماً تکرار شدهاند، برای ما آنقدر عادی شده که کمتر ذهن خود را درگیر آن میکنیم. مشکل کار کجاست؟
کارشناس مرکز تخصصی نماز در جواب به این پرسش میگوید: در کلمات عارفان، عباراتی وجود دارد متضمن این نکته که: «علم، حجابِ اکبر است»[1]؛ و صد البته این نه ذمّ و کنایتی به علم، بلکه هشدار و بیدارباشی به عالم است. مطالعه در باب مقولاتی که نیازمند تجربهاند بسیار سودمند است، اما اگر سبب شود که مطالعهکننده با دانستن مطالبی دربارة آن موضوع، خود را از تجربه بینیاز ببیند و دیگر وارد عرصۀ عملیِ آن موضوع نشود، مسلماً چنین مطالعهای ناتمام است. حجاب بودن علم را ـ مثلاً ـ دربارۀ «توحید» میتوان چنین تبیین کرد که: اگر کسی تمامی کتابهای کلامی و عرفانی را دربارۀ توحید و چند و چون اسما و صفات الهی بخواند، تنها ذهنش را از این مفاهیم عالی انباشته است؛ پس از مطالعۀ این کتابها، او باید به تفکر و تأمل در باب توحید بپردازد و در تمام لحظات زندگی، خداوند را چنان شاهد و ناظر بر زندگی خود ببیند که فکر اشتباه و گناه نیز در او به وجود نیاید. اکتفا به آن کتابها و بیاعتنایی به سلوک عملی در طریق توحید، از علمِ به آن، حجاب میسازد.
استاد؛ پس به این خاطر است که در قران عبارت " وای بر نمازخوانان" آمده است؟
کارشناس مرکز تخصصی نماز در جواب به این پرسش میگوید: اگر با این مقدمه به سراغ نماز بیاییم و بر تمایز بین نماز خواندن و نماز گزاردن تأکید کنیم، درمییابیم که در موارد بسیاری، نماز خواندن حجابی برای انسانِ نمازخوان میسازد که او را از نماز گزاردن بازمیدارد. در واقع، نماز خواندن، شرط لازم نماز گزاردن است، اما شرط کافی نیست. هنگامی که قرآن کریم، ندای «وَیلٌ للمُصُلِّین»[۲] سر میدهد و نمازخوانانی را که دل از یاد خداوند تهی ساختهاند و به ریا و خودنمایی، سجاده آلودهاند و احسان را منع کردهاند تحذیر میکند، روشن است که برای انسان مسلمان، کسب شرایط کافی در رسیدن به انجام نمازگزاری، تا چه اندازهای اهمیت دارد.
استاد؛ آیا میتوان اینگونه نتیجه گرفت که دلیل تمایز در نمازخوان بودن و نمازگزار بودن را بایستی در نوع حقوق بین بنده و خالق جستجو کرد؟
کارشناس مرکز تخصصی نماز در جواب به این پرسش میگوید: در کلمات امامان معصوم:، مطالب بسیاری دربارۀ رستگاری و نجات در زندگی ابدی وجود دارد. این مطالب که عمدتاً مؤمنان را به ادای حقوق خداوند و حقوق مردم توصیه میکنند، شرط رستگاری را ادای تمامی این دیون به نحو توأمان ذکر کردهاند؛ از این رو، اخلاق و آداب معاشرت با مردم، که در روایات اسلامی بر آن تأکید شده است، حتماً در کنار ادای حقوق خداوند، مایۀ نجات خواهد بود؛ و از سوی دیگر، انجام عبادات و مناسک شرعی که در اغلب موارد در حوزۀ حقوق الهی قرار دارد، بدون انجام وظایف مؤکد در قبال مردم، اسباب رستگاری را فراهم نخواهد ساخت. از آنجا که موضوع این نوشتار بحث از نماز خواندن است، عمدتاً به این دستۀ دوم، یعنی حقوق خداوند در قالب نماز خواهیم پرداخت.
استاد با این تفاسیر بفرمایید وجه تمایز نماز با سایر عبادات در چیست؟
کارشناس مرکز تخصصی نماز در جواب به این پرسش میگوید: روایاتی که دربارۀ نماز به دست ما رسیده است، در برخی مضامین، نماز را شرط قبولیِ سایر اعمال معرفی میکنند: «ان اوَّلَ ما یُحاسب به العَبد الصَّلوۀ إن قُبِلَت قُبِلَ مَاسواها و إن رُدّت رُدَّ مَا سِواهَا.»[۳] بر اساس چنین روایاتی، در بادیِ امر به نظر میرسد، کسانی که نماز خواندهاند و در هنگام نماز ـ مثلاً ـ شرایط ظاهری و باطنی، اعم از احکام مقدمات، فروع و ارکان نماز و نیز حضور قلب و توجه به عبارات و واژگان را رعایت کردهاند، دیگر لازم نیست نگران سایر اعمالشان باشند و بهشت در انتظار آنان خواهد بود؛ اما از آنجا که باید تمامی روایات را در کنار هم بفهمیم، واضح است که یکی از مهمترین شرایط نمازگزار، تقوای او در تمامی زندگی است. عبارت: «انِّ الصَّلوۀ تَنهَی عَنِ الفَحشَاءِ وَ المُنکَر»[۴]، علاوه بر آنکه بیانگر تأثیر نماز بر انسان است، در فحوای خود نماز واقعی را نیز توصیف میکند؛ بر این اساس، نمازی که نمازگزارش از فحشا و منکر احتراز نمیکند، مقبولِ پروردگار نخواهد بود.
استاد پس می توان اینگونه بیان کرد که نمازگزار شدن یک انسان می تواند او را به سمت یک سبک زندگی اسلامی کامل سوق دهد؟
کارشناس مرکز تخصصی نماز در جواب به این پرسش میگوید: این نگرش به نماز، سبب خواهد شد که ما از عبادتی که تنها میتواند مایۀ آرامش فردیِ عبادتکننده باشد (که البته باید باشد)، مناسکی را برسازیم که کارکردِ تربیتی نیز داشته باشند. از طریق پایبندیِ جامعه به نماز گزاردن، میتوانیم یکایک افراد را به فضایل اخلاقی رهنمون کنیم. اگر برای نمازگزار مسجل شود که راستگویی، امانتداری، احتراز از غیبت، کینه و سوءظن، خوشاخلاقی و احترام به قانون، شرایط مقبولیت نمازند، مسلماً شیوۀ سلوک او در زندگی، سمت و سوی اخلاقی خواهد یافت.
استاد به نظر شما نوع نگاه فقهی به نماز و آثار آن در جامعه باعث نشده از برکات و جایگاه آن بین مردم کاسته شود؟ چراکه به نظر میرسد مردم ما نتوانسته اند به آن فهم لازم از جایگاه نماز برسند.
کارشناس مرکز تخصصی نماز در جواب به این پرسش میگوید: در این راستا، نیازمند معطوف کردن نگاه اخلاقی به نگاه فقهی هستیم. از گذشته تاکنون، معمولاً وقتی روحانیانِ ما میخواهند مسائل شرعی نماز را بگویند، به بیان مسائل فقهی اکتفا میکنند؛ برای مثال، وقتی مقدمات نماز یا مبطلات نماز بر اساس رسالههای عملیه گفته میشود، باید در ادامۀ آن، از شرایط قبولی نماز نیز سخن بگویند. اگر داشتن طهارت برای نماز خواندن واجب است و جزء شرایط صحت فقهیِ نماز است، قهر نبودن با برادر یا خواهر مؤمن نیز از شرایط مقبولیت نماز عندالله است. توأم کردن توصیههای اخلاقیِ مبتنی بر روایات با احکام فقهیِ برآمده از استفتائات، میتواند گامی عملی در ارتقای اخلاقی و تربیتی جامعه باشد.
استاد با این اوصاف از وضع حاضر به نظر می رسد نیاز شدید به یک انقلاب در نوع نگرش مردم به تکالیفشان برای رسیدن به فهم بهتر از آثار عبادات وجود دارد.
نکته ای که شایان توجه است، دگرگون کردن نگرش عوامانه به احکام شرعی است. طرح فروع فقهی جزئی و پیچیده در بین مردم عامی، هرچند ممکن است در موارد بسیار اندک به درد آنها بخورد، اما از سوی دیگر، علاوه بر باریکبین کردن عوام و دادن نگرش وسواسگونه به آنها، موجب خواهد شد هرچه بیشتر توجهشان از لایههای عمیق دینی ـ که نیازمند تربیت است ـ غافل بماند و به لایههای سطحی دین ـ که سهلالوصول است ـ معطوف شود. اصولاً ذهن عوام، در کاوش در باب دین، ذهنی کنجکاو و جویای یقین است. ماجرای خرید گاو در بین مؤمنان بنیاسرائیل که در سورۀ «بقره» آمده، گویای این واقعیت است که مردم دوست دارند مسئولیت تمام افعالشان را به عهدۀ خدا یا پیامبر یا امام و یا روحانی بیندازند و همهچیز را از او بپرسند.
وظیفه روحانیون در این فرآیند چیست؟
در مقابلِ مردم، وظیفۀ روحانیان، وادار کردن عامۀ مردم به تفکر و نگرش خردمندانه و مسئولانه است. مردم با انجام موبهموی احکام فقهی گمان میکنند وظیفۀ خود را در برابر شرع انجام دادهاند و گاه این مسئله موجب میشود که از مهمّات اخلاقی مورد توصیۀ دین آنقدر غافل بمانند که شباهت خود به مسلمان واقعی را از دست بدهند و تنها نماز بخوانند و روزه بگیرند! هرقدر ما بتوانیم مردم را در دین اخلاقمدار سازیم، در واقع حسّ مسئولیتپذیری آنها را در مقابل یکدیگر و نیز در مقابل خداوند، تقویت کردهایم. عمل به حکم فقهی، حجیت شرعی را به دست میدهد و عمل به حکم اخلاقی، حجیت وجدانی را برمیسازد. این دو عنصر، نه در مقابلِ هم، که در کنار هم میتوانند مؤمنانی خردمند و نمازگزارانی متخلق را به جامعه تحویل دهند.
پینوشتها:
[1]. این نکته در نامهای که امام خمینی1 خطاب به فرزندشان، سیداحمد خمینی; نوشتهاند نیز آمده است.
2 . ماعون، آیات 4ـ7.
3 . فروع کافی، ج3، ص268.
4 . عنکبوت، آیۀ 45.
منبع:شبستان