کد خبر : ۵۰۶۴۹
تاریخ انتشار : ۱۱ بهمن ۱۳۹۴ - ۰۷:۱۶

هر چه دارم از کفشداری حرم امام رضا(ع) دارم

شاید این توفیق شامل حال کمتر افرادی شود که از بین اینهمه آدم تو رابرای خادمی بارگاه امام رئوف انتخاب کنند و بعد از مدتی به تو بگویند به عنوان کفشدارحرم به زائران خدمت کن و از آنجا با عنایت حضرتش مداح حرم شوی و...
عقیق:در نگاه اول به انسان‌ها شاید برخی از آنچه در زندگی برایشان اتفاق افتاده بروز و ظهوری ندهند و انسان نداند که آن شخص به چه زحمت و مشقتی و با چه لطف و عنایتی به یک جایی رسیده است برای برخی این اتفاقات و این الطاف و عنایات الهی بقدری شیرین و رویایی است که هنوز هم از گفتن آن اشک می‌ریزند و باور نمی‌کنند که چنین توجهاتی شامل حالشان شده است.حتما در یک جایی از زندگی کاری کرده اند که اینقدر نزد خدا و اولیاء الهی مورد توجه قرار گرفته‌اند.

ماجرا از این قرار است که "یک شخص عادی روزی با خبر شود برای خادمی حرم و بارگاه ملکوتی حضرت ثامن‌الحجج علی‌بن موسی‌الرضا(ع) انتخاب شده و بعد از موفقیت در این مقام به او بگویند که از امروز کفشدار حرم هستی و باید کفش‌های قدم زائرانی را تحویل بگیری که با چه شور و شوقی مسافت‌ها برای زیارت امام رئوف مشرف شده‌اند و تو از شنیدن این خبر به حدی مسرور شوی که اشک از چشمانت جاری شود و بعد از مدتی بگویند با استعداد و توانایی که در تو دیدیم به عنوان مداح حرم در خدمت زائران باش و در سایه همین نوکری درخانه امام رئوف برای خدمت به زائران خانه خدا و حرم رسول‌الله و ائمه بقیع انتخاب شوی و همانجا افتخار دیگری کسب کنی و به یکی از خواسته‌هایت در اولین نگاهت به بیت‌خدا برسی و مداح زائران سرزمین وحی شوی تا در جوار بقیع و بین الحرمین مدینه و در غربت آن مکان با روضه‌هایت بغض زائران قبر بی‌‌نشان بی‌بی را بشکنی و دلشان را شبک کنی و شاید این توفیق شامل حال کمتر افرادی شود...

"هادی فکور حدادان" مداح اهل‌بیت(ع) و خادم حرم مطهر آقا علی‌بن موسی‌الرضا(ع) از همان دسته افراد است که شرح مختصری از زندگیش روایت شد او هم اکنون خادم حرم رضوی در بخش کفشداری است و به مدت یک ماه مداح بعثه مقام معظم رهبری در مدینه منوره و مکه مکرمه فعالیت می‌کرد.

در ادمه مشروح گفت وگوی ما با این مداح اهل‌بیت(ع) را می‌خوانید:

لطفا در ابتدا خودتان را معرفی کنید.

من هادی فکور حدادان اهل مشهد مقدس هستم. با کمک خدا، اهل بیت(علیهم السلام) و دعای خیر پدر و مادرم وارد عرصه مداحی شدم و شروع موفقیت های من این بود که در خانواده ای مذهبی متولد شدم. در طول سال همیشه در خانه ما روضه برپا بود و من هم بچه کوچک خانواده بودم و با این مجالس روضه، عزاداری و شادی اهل بیت (ع) گوشت و خونم عجین شد و کم کم در این دریای بی کران لطف اهل بیت (ع) استعداد من پیدا شد. در ابتدا من به جلسات قرآن گرایش پیدا کردم و بعدها در ایام فاطمیه و محرم علاقه بیشتری به مداحی پیدا کردم و از سال ۷۱ در مجمع الذاکرین ثارالله زیر نظراستاد "حاج علی خوش‌چهره" کارم را شروع کردم. حاج آقا خوش چهره و تعدادی از بزرگواران دیگر وقتی دیدند که از میان آن چهل نفری که در آنجا بودیم حدود پنج نفرمان علاقه بیشتری به این کار دارند ما را مورد تشویق و لطف خود قرار دادند و به مجالس می‌بردند که بتوانیم مجلس داری را یاد بگیریم. ما هم به همین علت گرایش به حضور در مجمع الذاکرین های بیشتری پیدا کردیم و غیر از مجمع الذاکرین حاج آقا خوش چهره در مجمع الذاکرین حاج آقا اکبر زاده، حاج آقا موید و حاج آقا رستگار حضور پیدا کردیم.

از چه سالی خودتان شروع به مجلس داری کردید؟

من از سال ۷۱ شروع به یادگرفتن کردم و از سال ۷۵ نیز شروع به مجلس داری کردم و از آن زمان به بعد به مجالس دعوت شدم.هیئت‌های زیادی دعوت می‌شویم اما هیچ وقت خودم را پایبند به یک هیئت رسمی نکردم و خدا را شکر در همه جا می خوانم.

در حرم امام رضا(ع) هم برنامه مداحی دارید؟ به صورت مستمر هست یا مناسبتی به برنامه‌های حرم رضوی دعوت می‌شوید؟

بله، به لطف و عنایت آقای عزیرمان حضرت ثامن‌الحجج(ع) در حرم بهشتی حضرتش هم مداحی می‌کنم. البته مداحان رسمی حرم ۱۶ نفر هستند که معمولا هر سه هفته یکبار ده شب یا ده روز صبح بین الطلوعین، بعد از نماز ظهر و عصر در جاهای مختلف حرم و در حدودی که برایشان معلوم کردند اجرا دارند برای مثال به من می گویند از صبح شنبه به مدت ۱۰ شب در مسجد گوهرشاد و در شبستان آیت الله نهاوندی زیارت امین الله را بخوان.

آقای فکور حضور در حرم رضوی و خدمت به زائران حضرت توفیقی است که نصیب هرکسی نمی‌شود، انگار شما افتخار خادمی حرم حضرت را هم دارید؟

بله، واقعا نمیدانم چگونه خدا را شکر کنم. اما اینکه چگونه به عنوان خادم حرم در کشیک ششم در سمت کفشداری در آمدم خودش یک خاطره خوبی دارد. خادمی حرم امام رضا(ع) یکی از عنایات خود حضرت بود که من را در میان آن همه خوبان پذیرفتند تا خدمتگزار زائرانشان باشم. ما قبل از اینکه سر شیفت هایمان برویم در مراسم های شادی و جشن که در آسایشگاه خدام، کفشداران، فراشان و دربانان بود دو اجرا داشتیم که مسئول امور فرهنگی حرم بنده را مورد تشویق قرار دادند و همان جا برایم تشکیل پرونده کردند و الان هم ۱۵ سال است که به لطف ثامن الحجج کفشدار حرم و ۹ سال است که مداح رسمی آقا علی ابن موسی الرضا هستم.

کمی بیشتر از حال و هوای مداحی در حرم امام رضا(ع) برایمان بگویید.


من تا الان به هرجایی که رسیده‌ام و هر موفقیتی که کسب کرده‌ام به اعتبار نوکری در خانه علی ابن موسی الرضا(ع) بوده است و هرچه هم که من را در داخل یا خارج از استان در دهه محرم، فاطمیه و رمضان دعوت کرده‌اند به برکت خواندن در حرم آقا برایم اتفاق افتاده است. یعنی بعد از اجرای مراسم در حرم بچه‌های تبلیغات به من می‌گویند که با تو کار دارند و وقتی که من به نزدشان می روم برای مثال به من می‌گویند که فلانی برای دهه دوم صفر در سمنان، اصفهان یا کرمان برنامه داریم و من را دعوت می‌کنند و این به برکت نوکری برای زائران حرم امام رضا(ع) است.

 آیا در این مدت حرم امام رئوف خودتان از کرامات حضرت چیزی را به عینه دیده اید؟

پدر من از پیرغلامان حرم امام رضا(ع) در کشیک دوم به صورت افتخاری از سال ۱۳۴۹ خادم بوده است که ایشان حدود ۵ معجزه را با چشم خود دیده است. اما خودم این نوع معجزات که کسی شفا پیدا کند را ندیده‌ام. در جلد اول و دوم کرامات رضویه تمام کسانی که توسط آقا شفا گرفته اند در حرم موجود است. بنابراین من خودم به عینه ندیدم اما مواردی بوده است که بیایند برایم از این کرامات و معجزات صحبت و تعریف کنند.

شما وقتی از خانه به سمت حرم حرکت می‌کنید با چه نیت و حال و هوایی می روید تا در آنجا موثر باشید؟

من از خداوند و از حضرت رضا (ع) کمک می گیرم تا مداحی که می‌خواهم در محضر آقا برای زائرانش بخوانم طوری باشد که در وهله اول خود آقا راضی باشد، چون اگر آقا راضی باشد قطعا مجلس هم خواهد گرفت.در شعر هم نباید دروغ باشد همچنین مکانی که هستیم هم خیلی اهمیت دارد.

 زائران سرزمین وحی و کربلای معلی نیز با مداحی‌های شما آشنایی دارند. مقداری از ورودتان به عرصه مداحی در عتبات و کاروان‌های زیارتی مکه و مدینه و کربلا بگویید. از چه زمانی وارد سفرهای عمره و تمتع شدید؟

اولین سفر من به سرزمین وحی نه به عنوان مداح بلکه به عنوان خدمه ثابت هتل در سال ۸۱ بوده است. به این ترتیب که در ولادت حضرت زینب(س) ما مراسم جاروی دارالولایه داشتیم که بانو در این مجلس عنایت زیادی به من داشتند و بعد از مراسم جاروها را جمع کرده و می خواستیم برای صرف صبحانه برویم، در آن زمان موبایل هم نداشتم و خط ها گران بود، وقتی می خواستم بالا بروم شخصی به نام حاج محمود رضا زاده من را صدا کردند و گفتند بزرگواری انتخاب خدمه‌هایش را به من واگذار کرده است و گفته خدمه‌های امسال را برای هتلی در مدینه به نام دره الاندلس و هتل الماسی انتخاب کنم و ایشان به من گفت که آیا آمادگی رفتن را داری ؟ من علی رغم اینکه در کشیکمان چند نفر از مدیران حج تمتع حضور داشتند اما هیچ وقت در ذهنم این نبود که از آنها بخواهم من را با خود ببرند، اما وقتی آقای رضا زاده به من گفتند آمادگی ۴۵ روز رفتن را داری من هم قبول کردم. چون آنجا دیگر ۶ گروه نبودند بلکه سه گروه بودند که به دوره های ۴۵ روزه می رفتند و تا دوره بعدی می آمدند حتی به ۵۵ روز کشیده می شد.

بر همین مبنا من در سال ۸۱ اولین سفرم را تجربه کردم و ایشان هم با تجربیات خود راه و چاه را نشانم داد و گفت درست است که مداح هستی اما مدیر ثابت در آنجا از تو کار و اخلاص می خواهد، اگر خوب کار کردی و خوب خودت را نشان دادی یقین بدان که پس از پایان دوره ات خودشان دوباره به سراغت می آیند. شاید باور نکنید قبل از اتمام دوره با من تمدید کردند و اکثر رفقای خدمه آمدند ولی من در دره الاندلس خدمه آقای کریمی مدیر ثابت بودم. ایشان وقتی از من پرسید آیا می‌ایستی؟ من پاسخ مثبت دادم. البته آن زمان عربستان روی ویزا سخت نمی گرفت و می توانستیم بمانیم به همین علت هم در آن سال من در آنجا ماندم. من ۲۱ رمضان به مشهد آمدم و ۲۵ رمضان درحالی که نیم ساعت به افطار مانده بود عده ای به منزلمان آمدند که آنها را نمی شناختم اما بعدها فهمیدم که وی حاج مهدی مقیمیان و دو نفر همراهشان نیز از خدمه ها بودند. ایشان از من پرسیدند که چند روز در آنجا بودم و آیا خسته هستم یا نیستم که گفتم خیر نیستم. چون آنجا در خدمت زائران بودم و در نهایت من همان سال ۸۱ که به عنوان خدمه رفتم در همان سال نیز به حج تمتع رفتم. بعد چون علاقه داشتم و خودم را خوب نشان دادم مدیران به سراغم آمدند و من کم کم به کلاس های خدمه ثابت هتل رفتم. مدتی بعد محمود طباطبایی نژاد یزدی صاحب آژانس خدماتی زیارتی راهیان میقات لطف کردند و من را در بخش آموز حج و زیارت فرستادند و من حکم مدیریت عتبات و سوریه را گرفتم، همچنین حکم خدمه ثابت هتل و خدمه حج تمتع را نیز گرفتم.

 بعد از بازگشت از حج تمتع چه اتفاقی افتاد؟

در یکی از سفرها که به برکت نوکری در خانه اهل بیت(ع) در سال ۹۱ و ۹۲ نیز خدمه هتل بودم، بنابراین من در سال ۹۱ و در ایام رجب و شعبان سه اجرا در سالن اجتماعات هتل دارهادی مکه داشتم و در ایام رجب سال ۹۱ که آقای ریاحی مداح بعثه رهبری بودند، من قبل از ایشان در آنجا خواندم. همچنین در شهادت حضرت زینب(س) باز در دارهادی از بعثه رهبری یک دعای کمیل خواندم و در نهایت در همان سال برای من پرونده ای تشکیل شد و به عنوان مداح بعثه انتخاب شدم و به تهران برای مصاحبه و گزینش رفتم که اولین حکم من از بعثه مقام معظم رهبری در همان سال که دوره‌ام تمام شده بود برای کربلا زده شد. من بعد از منبری بعثه که حاج آقا مدرس بودند در حرم امام حسین(ع) صبح ها و حرم قمر بنی هاشم(ع) در شب ها برنامه بود. در سال ۹۲ هم حکمم را برای نجف زدند و امسال هم در ۵ صفر از حج و زیارت تهران به من زنگ زدند و گفتند آیا آمادگی سفر داری و من گمان نمی کردم که این سفر به مدینه باشد اما وقتی گفتند که برای عربستان و مدینه است من خیلی خوشحال شدم.

بنابراین به عنوان مداح اولین تجربه را در مدینه کسب کردید؟

بله برای بار اول در مدینه بود که از طرف بعثه حکم من را برای اولین بار به عنوان مداح زدند.

تجربه مداحی در مدینه و مکه چگونه بود؟

من دو هفته در مدینه و دو هفته در مکه بودم. انتخاب شعر و حساسیت هایی که در مکه و مدینه است قابل مقایسه با کربلا و نجف نیست. در اینجا باید خواندن را مطابقت کرد و باید این خواندن محطاطانه باشد و طبق مقررات و ضوابط کاری است.

می‌گویند در مدینه یک بغضی در گلوی زائر می‌ماند و نمی‌شود آنجا خود را سبک کند و دل سیر گریه کند؟ انگار این اتفاق برای خیلی از زائران بقیع و مدینه می‌افتد.شما چه دیدید در این سفرها از حال و هوای زائران؟

بله، من با اینکه لطف خدا و ائمه بقیع شامل حالم شده است تا حالا حدود ۱۸ بار به عناوین مختلف به مکه و مدینه آمده ام اما هنوز هم بغض و عقده در دلم مانده است چون این فرقه ضاله برای کل شیعیان خفقان و انزاویی را به وجود آورده اند که دلیل آن را نمی‌دانم. علی رغم اینکه یک سری از عقاید که در بقیع تبلیغ می‌کنند و حتی در حرم رسول الله جلو روحانیون را می‌گیرند و سوالات خود را مطرح می کنند، اما این فضا باز هم وجود دارد. من شاهد بودم یکی از روحانیون می‌گفت در کتب بزرگان شما هم همین مسائل را نوشته است اما چه شده که یک سری اختلافات را بین ما راه می اندازند این قطعا نقشه آمریکا و انگلیس است اما آنها باز هم قبول نمی‌کردند. حتی اینکه ما در و دیوار حرم حضرت رسول (ص) و بقیع را می بوسیم و آنها می گویند شرک است این نقل قول بزرگان خودشان است اما بازهم قبول نمی کنند.

آقای فکور شما از مداحانی هستید که تجربه نوکری و روضه خوانی در دو حرم خاندان عصمت و طهارت(ع) را داشتید.چه ارتباطی بین کربلا و مدینه وجود دارد؟ حال شما چگونه است وقتی از کربلا به مدینه می روید؟

آدم نمی تواند مدینه و کربلا را تطبیق کند اما کربلا از مدینه به وجود آمد یعنی اتفاقات و هتک حرمتی که به آل الله و حریم امن الهی که همان بیت و وجود مقدس حضرت زهرا (س) است و اگر این هتک حرمت‌‌ها و مصیبت‌های عظیم اتفاق نمی‌افتاد هرگز کربلایی هم به وجود نمی‌آمد. آن رباعی معروف حاج آقا رستگار یا سازگار که از زبان ابی عبدالله(ع) بیان می شود این است که می گوید:گل اشک از دو چشمم چیدم اینجا/ صدای مادرم شنیدم اینجا/ به من از کربلا دیگر نگویید/ که من کرب و بلا را دیدم اینجا/
تمام مصیبت اهل بیت (ع) از بعد از شهادت مادرشان حضرت زهرا(س) در مدینه به وجود آمد و این بغض و کینه ها در اصل از غدیرخم شروع شد و به حجه الوداع، رحلت خاتم الانبیا(ص) و جسارت به خانه وحی کشیده شد و تا کربلا و شهادت حضرت ابی عبدالله(ع) ادامه پیدا کرد.


 شاید روزی شما در حرم سیدالشهدا(ع) می‌خواندید و می‌گفتید که خدایا قسمت خواندن در مدینه را هم به من بده. این قسمت برای شما اتفاق افتاد اما هنوز بغضی در گلوی شما هست. در اینجا خواسته شما چیست؟

من یک روز صبح بین الطلوعین با جمعی از رفقا بعد از نماز صبح وارد بقیع شدم و مقابل چهار قبر غریب ائمه(علیهم السلام) قرار گرفتیم و دلم را به مشهد موسی الرضا(ع) دادم و خطاب به امام رضا و امام حسن(ع) گفتم آقا یعنی اجل مهلت می دهد آن روز را ببینم؟ و گفتم:/سپری می شود این ظلم و عدو می بازد/ می رسد آنکه خداوند به او می نازد
باشد آن روز ببینند همه عالمیان/ در بقیع حضرت مهدی حرمی می سازد/ و فقط تنها امید من همین است.

از مشهد و جوار حضرت رضا(ع) به کربلا و از آنجا به مدینه آمدید. این مثلثی که تشکیل داده اید بی نظیر است و خیلی ها آن را ندارند. احساس شما از پیوند این مثلث چیست؟

زبان من نمی تواند به روی این الطاف الهی باز شود و این محبت خداوند است که در ابتدا راه پای من را به حریم حضرت رضا(ع) باز کرد و در اول راه آن هوا، عشق و آتش را در دل ما انداخت که اول به آنجا بروم و این سلسله مراتب را خود خداوند برای من ایجاد کرد و گرنه شاید اگر من از ابتدا به کربلا یا مدینه می رفتم شاید آن آتش عشق تا همین الان در دلم شعله ور نمی شد. اینها همه آینده ما را بهتر می دانند که اول از کجا شروع بشود و به کجا ختم شود. پایان آن بر این مبنا است که انسان وقتی چیزی را به سختی به دست بیاورد و به سختی در یک مکان باشد وقتی به راحتی برسد بیشتر قدر این راحتی را می داند.

شما یک روز خدمه زائران خانه خدا بودید آیا آن زمان دوست داشتید که روزی به عنوان مداح پا به این سرزمین بگذارید؟

بله می خواستم چون می دیدم مداحان بعثه در هتل های مدینه در شهادت ها و در ولادت ها اجرا داشتند و امور فرهنگی هم اطلاع رسانی می کردند. من هم واقعا از عمق قلبم از رسول الله و حضرت زهرا(س) این را می خواستم و می گفتم من خودم را مداح نمی دانم چون مداحان اصلی اهل بیت(ع) خود خداوند، حضرت جبرئیل و بزرگان هستند اما خواستم از بی بی جان مداحی را قسمت ما کن و با اینکه ظرف من گنجایش این همه محبت را نداشت اما از آنجا که این خانواده مسبب الاسباب هستند چنان زمینه را مهیا کردند که من در خواب هم نمی دیدم.

شاید یکی از خواسته های شما در اولین نگاه به کعبه همین بوده است؟

به بیت الله، به مولود این بیت و به آبروی کعبه من نه از روی چشم و هم‌چشمی این را می‌خواستم که بگویم، بله اما از آنجا که می‌گویند در هر زمینی اگر عمل خوب یا معصیتی از شما سر بزند در روز قیامت آن زمین شهادت می‌دهد عقیده من این است که در آن روز کعبه و حجر الاسود که روح دارد و هم گیرنده و هم فرستنده دارد و یک سنگ بهشتی و آسمانی است شهادت می دهند که اولین دعای من با اشک دیده اول فرج حضرت مهدی (عج) بود و دعای دومم این بود که گفتم خدایا به عظمت حبیبت رسول اکرم (ص) حال که توفیق در خدمت بودن زائران بیتت و حضرت رسول را به من داده ای نگذار این برای من عادت بشود بلکه می‌خواهم در هر سفری که به اینجا می آیم همان حال سفر اولم در سال ۸۱ را داشته باشم که با شوق و ذوق دور زائران می چرخیدیم آنها دعوت شده رسول الله هستند و ما از صدقه سر آنها و با دعای آنها است که به اینجا می آییم، بنابراین با همه وجود گفتم که یا رسول الله نگذار آمدن به اینجا برای من عادت بشود.

استادمان می‌گفت:"خدا نکند از این راه به جهنم بروید".

چه ارتباطی بین خدمت به زائران و مداحی می بینید؟

آن هم یک نوع خدمت به زائرین است. اینکه ما در مداحی می خوانیم و زائران سبک می‌شوند و سبک برمی‌گردند هردوی آنها خدمت به زائر است. اهل‌بیت(ع) فقط یک رنگی و اخلاص می‌خواهند یعنی نیت نباید فردی و ریاکارانه باشد یا اینکه بخواهیم مورد تشویق مسئولین و رفقا که البته تاج سرمان هستند قرار بگیریم، بلکه باید نیت و هدف برای رضای خدا باشد. ما کلاس های مدیریت سازمان حج و زیارت برای هرکدام از درس ها مانند جغرافیای عربستان و یا آداب سفر، استادی داشتیم یکی از استادان ما حاج آقا منصوری بودند که همیشه در ۵ دقیقه آخر کلاس از تجربیات خود برای ما می گفتند و همیشه نصایح خوبی برای ما داشتند، ایشان می گفتند حالا که در این راه آمده اید خدا نکند از این راه به جهنم بروید. همچنین می گفتند وقتی مسئولیت خودت به پایان رسید و به تو گفتند کار دیگری انجام بده نباید بگویید که این از مسئولیت من خارج است بلکه باید وقتی می بینید که کاری باقی مانده است برای رضای خدا و رسول الله(ص) آن کار را هم انجام بدهید و کلیت کلامشان این بود که خدمت بیشتر با اخلاص مساوی با دعوت بیشتر از صاحب بیت است و این برو برگرد هم ندارد.

بنابراین اگر کار برای رضای خدا باشد آنها چنان دعوتت می کنند و به دل یک مدیر و مسئول می اندازند که بار دیگر هم تو را ببرند. بنابراین فقط یک رنگی و کار می خواهند تا خودمان را به این سرزمین وحی که محل نزول قران است و همه اهل بیت در آن بوده اند برسانیم.

در مدینه در کدام مجالس و کدام روضه‌ای که خودتان می خواندید حال بهتری داشتید؟

هر هتلی که می رفتم نورانیت و معنویت خودش را داشت. اما بهترین حال من زمانی بود که من در ساعت دو نیمه شب به بین الحرمین می‌رفتم و با خودم می‌گفتم که این آخرین سفر عمرت است و قدرش را بدان و پشت به پنجره حضرت رسول(ص) و رو به بقیع می کردم و با خودم شروع به زمزمه می‌کردم اما بعد از مدتی زائرین هم جمع می شدند و این بهترین حالی بود که به من دست می داد. یا اینکه در مکه مکرمه و در مسجدالحرام ساعت سه نیمه شب در رکن یمانی آقا امیرالمومنین(ع) می نشستم و زمزمه می کردم.

بهترین روضه‌ای که خواندید کدام بود؟

روضه های زیادی داشتیم که خوب بوده است. اما روضه هایی که خودم دوست داشته‌ام و مستمع هم از آنها لذت برده است چون از مدینه آمده بودند و عقده‌ای در دلشان بوده و نتوانستند گمشده خود را پیدا کنند اما با آن روضه های آرامش پیدا کرده اند روضه حضرت زهرا(س)، روضه قمر بنی هاشم(ع) و روضه علی اصغر(ع) بوده است. همچنین در شب آخر بعد از روایت گری حاج آقا طباطبایی و منبر حاج آقا رضایی تهرانی به رسم ما مشهدی‌ها من به خانه اربابم آقا امام رضا(ع) می روم که اعتبار و آبروی خودم را از او گرفته ام و مدیون ایشان هستم.

منبع:تسنیم

ارسال نظر
پربازدیدترین اخبار
مطالب مرتبط
پنجره
تازه ها
پرطرفدارترین عناوین