۰۵ آذر ۱۴۰۳ ۲۴ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۲۷ : ۰۲
عقیق: كتاب آيين برنامهسازی زندگی امام صادق(ع) با روشهايی همچون گاهشمار تاريخی، اطلس شناسی تاريخی و سبك زندگی شيعه، به بازنگری شيوههای ايدهيابی در زندگی امامان معصوم(ع) میپردازد؛ كاركرد اجرای روشهای فوق در زندگی امامان معصوم(ع) میتواند سبب غنیسازی، تنوعبخشی و روزآمدسازی نظام برنامهسازی برای زندگی معصومان شود و تجربهای متفاوت برای پژوهش برنامهای باشد.
نويسنده اين كتاب در پيش گفتار آن آورده است: برنامهسازی رسانهای(تلويزيونی) فرايندی است كه در آن، فكر يا پيامی با پيمودن مراحل گوناگون نرمافزاری و سختافزاری، به تك برنامه يا مجموعهای از برنامههای توليدی رسانهای در قالبهای گوناگون تبديل میشود.
اين فرايند در مراحل اوليه شامل عملياتهای نرمافزاری و در گامهای ديگر، تبديل محصولات فرآوری شده نرمافزاری به توليدات سختافزاری است؛ نخستين و مهمترين مرحله در اين فرآيند، مرحله شناسايی، توليد يا گزينش ايده(فكر و پيام اوليه) است.
ايده تلويزيونی را در جمله كوتاه اين گونه میتوان تعريف كرد: پيام، جان مايه، روح و سخن اصلی يك برنامه توليد شده رسانهای و تلويزيونی است. اين ايده با ساختار تك يا چند جملهای كوتاه اين قابليت را دارد كه در فرآيند برنامهسازی به برنامههای گوناگون كوتاه و بلند رسانهای و تلويزيونی تبديل شود. همين ويژگی، فصل امتياز ايده از ديگر جملات خبری است.
جايگاه ايده در روند برنامهسازی در جايگاه بُن مايه، اساس و پايه و ركن اوليه برنامهسازی است. در مهندسی معكوس به بُن مايه و ايده اصلی هر برنامه توليدی میتوان رسيد و كشف كرد كه ايده اوليه هر برنامه چه چيزی و چگونه بوده است و چه وضعيت، قوت يا ضعفی از نظر محتوا، مخاطبشناسی، زمانشناسی، روزآمدی و كاربردی يا راهبردی بودن دارد. از اين ديدگاه، به مطالعه دلايل موفقيت يا آسيبشناسی ناكامی گروههای برنامهسازی در دوره و برهه زمانی میتوان پرداخت و با شيوه مهندسی معكوس يا به اصطلاح، شيوه منطقی برهان اِنّی فهميد كه آن گروه در آن دوره زمانی در شناسايی، رصد و گزينش ايدههای برنامهسازی موفق بوده است يا خير.
با توجه به تبيينی كه از جايگاه ايده و چگونگی بازشناسی و كشف آن از برنامههای توليدی شد، به شكلی آگاهانهتر به موضوع اين پژوهش، يعنی ايدههای برنامهسازی درباره زندگی امام صادق(ع) میتوان پرداخت.
اكنون پس از سه دهه، وقتی دست كم در دو سطح، برنامههای توليد شده معارفی و تاريخچه مديريتی و روند برنامهسازی را در گروههای معارفی بررسی میكنيم، درمیيابيم متأسفانه در اين بخش از نظر برنامهسازی بيشتر آثار توليدی، در سطح ج و د قرار دارند. معمولاً گروهها نيز برنامهای مدون و منسجم برای ايدهيابیهای هماهنگ با شرايط زمانه ندارند و كارگروههای عالمانه و ميان رشتهای بين مباحث معارفی و رسانهشناسی در آنها نمیتوان يافت. روند برنامهسازی در اين گروهها، بيشتر بهصورت روزمره، بدون نوآوری و از نظر پيام و قالب، تكراری و در شيوه استفاده از شعائر دينی، سطحی و مستقيم(استفاده از كارشناسان دينی، نمادهای دينی و …) است. متأسفانه در بيست سال اخير، پس از پايان دفاع مقدس، گروههای معارفی صدا و سيمای جمهوری اسلامی، با وجود توسعه كمّی و ايجاد شبكههای گوناگون برای مخاطبهای گوناگون جغرافيايی، فرهنگی، سنّتی و …، به جای اينكه به فرموده امام راحل، نقش دانشگاه را ـ كه فرهنگسازی و الگوسازیهای كلان است ـ ايفا كنند، در بيشتر موارد، دنبالهرو وضعيت فرهنگی جامعه، آن هم در سطح عاميانه و عوامانهاش بوده و بهگونهای به سطحی زندگی فرهنگی و دينی در جامعه پرداختهاند.
يكی از مهمترين دلايل پيدايش اين معضل در برنامهها و روند برنامهسازی معارفی، حضور نداشتن كارگروههای تخصصی حوزوی و رسانهای در مرحله ابداع، مهندسی و مديريت ايدههای معارفی برای ساخت اين گونه برنامههاست.
نگارنده به اقتضای داشتن چندين سال تجربه در شبكههای گوناگون تلويزيون و نيز تجربه كارشناسی محتوايی دريافته است كه تقريباً در بيش از نود درصد برنامه های معارفی در مراحل پيش توليد، هرگز از كارشناسان دينی و معارفی استفاده نمی شود و نقش كارشناسان دينی به مرحله آخر ـ روی آنتن رفتن و ايفای نقش مستقيم و بدون طرح و برنامه حساب شده ـ منحصر شده است. به همين سبب، نه تنها بيشتر برنامه های معارفی، ضعيف، سطحی و تكراری است، بلكه اين برنامهها، مخاطبان فراوانی را نيز از دست دادهاند.
بخش اول اين كتاب با عنوان كلياتی درباره ايدهيابی در زندگانی معصومان است كه دربردارنده پيش فرضها و پيش نيازهای مطالعه زندگی معصومان و ضرورت نگاه ميانرشتهای در برنامهسازی معارفی است.
در قسمتی از اين بخش آمده است: برای كشف ايدههای روزآمد و متنوع در زندگانی امام صادق(ع) با هدف برنامهسازی تلويزيونی، بايد از نگاههای تك بُعدی شرح حال نگاری تاريخی پرهيز كرد و به نگاهی جامع و چند سويه داشت. از يك سو بايد به شخصيت و زندگانی معصوم نگاهی جامع و درون دينی داشت. پس از به دست آوردن اين نگاه كه تلفيقی از كلام، عرفان، فلسفه تاريخ، و اخلاق دينی است، آن را بر اساس نگاه ميانرشتهای، دست كم با علوم انسانی از نظر روش، شيوه، كشف و مطالعه دادهها و تجزيه و تحليل و استنتاج پيوند زد تا بتوان با توجه به كامل و جامع بودن مكتب و انسان كاملی كه راهبرد مكتب است، از رويدادهای تاريخی به راهبردهای روزآمد برای جامعه و زندگی امروز شيعيان دست يافت. سپس از اين راهبردها و استنتاجهای روزآمد، ايدههايی پويا، كاربردی، متنوع و جذاب برای سطوح گوناگون مخاطبهای داخلی و خارجی شبكههای رسانهای و تلويزيونی كشف و توليد كرد تا ياریرسان برنامهسازان باشد.
بخش دوم، با نام ايدهيابی زندگی امام صادق(ع) در سه بخش سامان يافته است كه عبارتاند از؛ زندگینامه تحليلی و تطبيقی امام صادق(ع) از ديدگاه خط زمان (Time line)، اطلس جعفری و امام و طراحی سبك زندگی شيعی.
از اين رو، نظام اجتماعی و سبك زندگی شيعی پس از امام صادق(ع)، بهويژه از اين نظر كه برای دوران غيبت طراحی شده بود، بايد بيش از قرون ديگر (از قرون 148 تا 260 ه.ق از شهادت امام صادق(ع) تا شهادت امام عسكری(ع) با مديريت مستقيم امامان معصوم اداره میشد و رشد و بالندگی بيشتری میيافت. بهويژه در دورانی كه جامعه شيعه به سرعت رو به گسترش بود و امامان نيز ديگر در كانون حوزههای علمی شيعی نبودند، بلكه حوزههای علمی شيعی به تدريج در كوفه، بغداد و قم شكل گرفته بود. در اين شرايط، بايد امامان معصوم(ع) پيوسته ساختار اجتماعی و نظامهای فكری آن را نظارت میكردند تا از هرگونه خطر و آسيب و انحراف دور باشد.
منبع: خبرگزاری مهر
211007