در محضر علما؛
طريقه روشن صلحا در امربه معروف
مقصود از امر به معروف و نهي از منكر انجام يك وظيفه اخلاقي و نوعپروري است و به اين جهت بايد تا امكان دارد طوري اداي اين وظيفه را نمود كه باعث آزردگي و رنجش خاطر طرف نشود و او را در مقام لجاجت نيندازد.
عقیق: حضرت آیت الله صافی درادامه سلسله مباحث امربه معروف ونهی ازمنکر درکتاب راه اصلاح به تبیین فواید این فریضه و ضررهاى ترك آن پرداخته اند.
هر كسي مطابق وسعت دايره اطلاعات و ميزان معلوماتي كه دارد، فوائد امر به معروف و نهي از منكر را دريافته و ميفهمد. اگر بخواهيم همه ثمرات اُخروي و دنيوي آن مانند: تقرّب به درگاه الهي، و آمرزش گناهان، و اجر و ثواب فراوان، نظارت در اجراي حدود و قوانين، حمايت از حقوق ضعفا و بينوايان، نگاهداري بيچارگان و افتادگان، تهذيب اخلاق و بسط و توسعه علم و فرهنگ، پيشرفت صنايع و اختراعات، تأسيس سازمانهاي خيريّه و عام المنفعه، عمران بلاد و شهرستانها، تأمين عدالت اجتماعي و خدمات نوعي، نيكوكاري و احياء حس تعاون و همكاري، سعي در قضاي حوائج و انتظام امور كسب و معاملات، دادرسي به ستمديدگان و منع زمامداران و ارباب مناصب و مشاغل از تجبّر و ستمكاري و تضييع حقوق افراد و جلوگيري از فحشاء و منكرات و صدها فايده ديگر را در اينجا احصاء نموده، و در اطراف هر يك توضيحاتي بدهيم، از مقصود دور ميشويم، لذا به ذكر قسمتي از حديث شريفي كه از حضرت امام محمد باقر عليهالسلام روايت شده قناعت ميكنيم.
*طريقه روشن صلحا
شيخ كليني رضوان الله عليه در كتاب كافي در ضمن حديثي از امام پنجم حضرت باقر العلوم عليهالسلام روايت نموده است كه فرمود: «انّ الأمر بالمعروف والنهي عن المنكر سبيل الأنبياء، ومنهاج الصلحاء، فريضة عظيمة بها تقام الفرائض وتأمن المذاهب، وتحلّ المكاسب، وتردّ المظالم، وتعمّر الأرض وينتصف من الأعداء ويستقيم الأمر.»
امر به معروف و نهي از منكر، راه پيغمبران و طريقه روشن صلحا و شايستگان است. واجب بزرگي است كه به سبب آن واجبات ديگر بپاي داشته ميشود و راهها امن، و كسبها حلال ميگردد و اموال و حقوقي كه به ستم و غصب گرفته شده به صاحبانش ردّ ميشود و زمين، معمور و آباد ميگردد و از دشمنان انتقام گرفته ميشود و كارها راست و مستقيم ميگردد.
* ضررهاى ترك امر به معروف و نهى از منكر
حكومتِ عدالت در هر قوم و حصول نعمت امنيت و آسايش، و بالاخره سعادت افراد و اقوام، به ميزان احترام آنها از حقّ و مواظبت آنان در حقگذاري است. اگر اين صفت در ميان مردم قوي و زنده باشد و همه قولا و عملاً از حقّ طرفداري و حمايت كنند، نه حقّ كسي پايمال ميگردد، و نه از كسي كاري بر خلاف حقّ صادر ميشود، و حق بر همه چيز و همه كس مقدّم ميگردد.
در اين جهت دين اسلام از آنچه لازمه تأكيد است دريغ نفرموده و به مسلمانان دستور داده است كه حق را بالاتر از هر چيز بدانند و در رعايت آن و حقگذاري و طرفداري از حقّ خدا را در نظر گرفته حتّي ملاحظه سود و زيان شخصي خود را هم ننمايند.
خداوند در قرآن مجيد ميفرمايد:
«قُلْ اِنْ كانَ آبائُكُمْ وَأَبْنائُكُمْ وَاِخْوانُكُمْ وَاَزْواجُكُمْ وَعَشيرَتُكُمْ وَاَمْوالٌ اقْتَرَفْتُمُوها وَتِجارَةٌ تَخْشَونَ كَسادَها وَ مَساكِنُ تَرْضَوْنَها اَحَبَّ اِلَيْكُمْ مَنَ اللهِ وَرَسُولِهِ وَجَهاد في سَبيلِهِ فَتَرَبَّصُوا حَتّى يَأْتِي اللهُ بِاَمْرِهِ وَاللهُ لايَهْدِى الْقَوْمَ الْفاسِقينَ.»
بگو اگر شما پدران، فرزندان، برادران، زنان، عشيره، دودمان و مالهايي كه جمع و ذخيره نمودهايد، و تجارتي كه از كساد آن ميترسيد و خانههايي كه اختيار كردهايد، آنها را بيشتر دوست داريد از خدا و پيغمبر او و جهاد در راه او، پس منتظر فرمان خدا، (يعني عذاب او) باشيد؛ و خداوند مردم فاسق را هدايت نميكند.
در اين آيه شريفه خداوند نسبت به كساني كه راجع به امور اجتماعي و اداي تكليف و تحصيل خشنودي خدا و پيغمبر، بيقيدند و سهلانگاري ميكنند و منافع شخصي دنيوي را بر مصالح نوعي و اخروي ترجيح ميدهند، شديدترين تهديدات را فرموده است.
*مراقبت در اداي وظيفه
مراقبت در اداي وظيفه امر به معروف هم مربوط به همين حس احترام از حق و پشتيباني از حقگذاران است. اگر حاكم بر قلوب و نفوس مردم «حق» باشد، نسبت به امر به معروف و نهي از منكر توجه و اعتنا خواهند داشت. و اگر از حاكميت و نفوذ آن در قلوب جامعه كاسته شود، به همان حدّ به شأن امر به معروف بياعتنايي ميشود. و هرگاه حق و عدالت در ميان قومي مورد رعايت نباشد، از تمام فوايدي كه در امر به معروف و نهي از منكر است بينصيب و به ضدّ آن مبتلا شده، عوض حقّ، باطل، و به جاي راستي و امانت، دروغ و خيانت، و عوض علم و معرفت، ناداني و جهالت، و به جاي عدل و داد، ستم و بيدادگري، و عوض طهارت و عفّت و تقوا، ناپاكي و فسق و فجور رواج خواهد يافت.
اهل فساد و ستمكاري، گستاخ و بيشرم گرديده، همّتها پست و رغبتها در تحصيل علوم، كمالات و اعمال حسنه از ميان ميرود.
اهل خير و نيكوكاري كم ميشوند و در عوض، اشرار و ستمكاران بسيار ميگردند و ـ همانطور كه در اخبار وعده داده شده، اشخاص نالايق و بَدمنش بر جامعه مسلط ميشوند ـ و درهاي بركتهاي آسمان و زمين مسدود و از معاشرتها و كسبها و عبادات و طاعات و مواعظ و پندها و كوششها، خير و بركت برداشته خواهد شد.
بر چنين مردمي هر دشمني غالب و به آساني آنان را استعباد و استثمار نموده، حيثيت و قوميت آنها را پايمال هوس و منفعت خود ميكند. چنين قومي به جاي آنكه ديگران را استخدام كنند، مستخدم بيگانگان ميشوند.
*تنهادفاع ازحقوق خودکفایت نمی کند
شايد بعضي گمان كنند كه اگر در ميان اهل معاصي خود را حفظ كنند، يا از حقوق خود دفاع نمايند، كفايت ميكند و بيش از اين مسئوليتي ندارند، و حال اينكه اين اشخاص شرعاً و عقلاً مسئولاند.
در كتب اخبار به اين مضمون رسيده است كه خداوند به حضرت شعيب وحي فرمود: «از قوم تو صدهزار نفر را هلاك ميكنم؛ چهل هزار از بَدان و اشرار ايشان و شصت هزار نفر از نيكان و اخيار آنها!
[شعيب]عرض كرد: خدايا اشرار بجاي خود عذاب ميبينند، ولي اخيار به چه سبب هلاك ميگردند؟
خطاب شد براي آنكه مداهنه نمودند با گناهكاران و براي غضب من غضب نكردند».
* آداب امر به معروف و نهی از منكر
مقصود از آداب، آن چيزهايي است كه رعايت آنها در حصول غرض و گرفتن نتيجه، مؤثّر است مانند: لينت و نرمي كلام و اجتناب از درشتي و خشونت و استعمال الفاظ توهينآميز و رعايت نزاكت و خوش خلقي و احترام اشخاص. مگر در مواردي كه گرفتن نتيجه، بيخشونت و درشتي ميسر نباشد.
مقصود از امر به معروف و نهي از منكر انجام يك وظيفه اخلاقي و نوعپروري است و به اين جهت بايد تا امكان دارد طوري اداي اين وظيفه را نمود كه باعث آزردگي و رنجش خاطر طرف نشود و او را در مقام لجاجت نيندازد.
چو كاري بر آيد به لطف و خوشي چه حاجت به تندی وگردنكشي خداوند به حضرت موسي و هارون كه براي دعوت فرعون مأمورشان ساخت دستور داد كه او را با كلام ليّن و نرم بخوانند:
(فَقُولَا لَهُ قَوْلًا لَّيِّنًا)
*شرایط امر كننده به معروف ازنگاه پیامبر(ص)
در بحارالانوار از كتاب مصباح الشّريعه روايتي از پيغمبر اكرم نقل شده كه فرمود:امر كننده به معروف بايد دانا به حلال و حرام باشد و از آنچه راجع به خود اوست فراغت يافته باشد نصيحت كننده مردم باشد. و با آنها مهرباني و مدارا نمايد، با لطف و بيان خوش، آنان را دعوت كند. آگاه به تفاوت اخلاق مردم باشد تا با هر كسي مطابق اخلاق و عادات او رفتار كند. دانا به مكر نفس و مكايد شيطان باشد و در آنچه كه از مردم به او ميرسد از اذيت و ابتلا، صبر نمايد و در مقام مكافات و تلافي برنيايد و از آنها شكايت نكند و آمرانه و حاكمانه امر به معروف ننمايد و از براي خود، با كسي درشتي و خشونت نكند، بلكه با نيت پاك براي خدا امر به معروف كند و از او ياري بخواهد و اگر نافرماني او را نمودند و جفا بر او روا داشتند، صبر نمايد و اگر از او پذيرفتند از آنها تشكّر كند كار خود را به خدا واگذار كند و عيب خود را ببيند.
يكي از آدابي كه رعايت آن بسيار لازم است اين است كه جز در مورد ضرورت عيب كسي را در پيش ديگران نگويد و تا ممكن است عيوب مردم را بپوشاند و آنها را در خلوت به عيبشان آگاه سازد.
يكي ديگر از آداب مهمّه اين است كه: امر كننده به معروف، تارك آن و نهي كننده از منكر، عامل به آن نباشد تا سخن او در دلها اثر كند.
در نهج البلاغه از حضرت اميرالمؤمنين عليهالسلام روايت شده است كه فرمود:
«من نصب نفسه للنّاس اماماً فعليه ان يبدأ بتعليم نفسه قبل تعليم غيره ولكن تأديبه بسيرته قبل تأديبه بلسانه، ومعلّم نفسه ومؤدّبها أحقّ بالاجلال من معلّم النّاس ومؤدّبهم»
كسي كه خود را پيشواي مردم قرار دهد بايد پيش از آنكه به تعليم ديگران مشغول شود خود را تعليم دهد، و بايد با رفتار خود به مردم ادب بياموزد، پيش از آنكه با زبان آنها را ادب كند و كسي كه خود را تعليم ميدهد و ادب ميكند سزاوار است به احترام و تجليل از كسي كه تعليم دهنده مردم و ادبآموز ايشان است.
و نيز در كتاب مذكور از آن حضرت نقل شده كه فرمود:
«لعن الله الآمرين بالمعروف التّاركين له، والنّاهين عن المنكر العاملين به.»
خدا لعنت كند يا لعنت كرده است امركنندگان به معروف را كه ترك آن ميكنند و نهي كنندگان از منكر را كه عمل به آن مينمايند.
*بزرگترين عامل موفقيت پيامبر(ص)
يكي از بزرگترين عوامل موفقيت پيغمبر اكرم صلّي الله عليه وآله به شهادت تاريخ در كار هدايت مردم، ايمان محكم و پايدار آن حضرت به آنچه از طرف خدا بر او وحي ميگرديد بود كه ميفرمود:
اگر آفتاب را در دست راستم و ماه را در دست چپم گذارند كه از دعوتم دست بردارم، نميپذيرم.
در تمام تعاليم اسلامي، خود آن بزرگوار و اهلبيتش پيشقدم بودند و رفتار و اخلاق آن حضرت مردم را شيفته و دلباخته اسلام ميساخت.
آن كس كه امر به معروف و نهي از منكر ميكند و خود به خلاف گفته خود رفتار مينمايد، نتيجه مهمّي نخواهد گرفت و زحماتش بيشتر به هدر ميرود.
در قرآن مجيد راجع به حضرت شعيب پيغمبر علي نبيّنا وآله وعليه السّلام آمده است كه به قوم خويش ميفرمود:)وَمَا أُرِيدُ أَنْ أُخَالِفَكُمْ إِلَى مَا أَنْهَاكُمْ عَنْهُ( معني آيه شريفه بنا بر بعض تفاسير، اين است كه حضرت شعيب عليهالسلام ميفرمود:من نميخواهم شما را به آنچه از آن نهي ميكنم مخالفت نمايم.
و در سورهي فصلت ميفرمايد: )وَمَنْ أَحْسَنُ قَوْلًا مِّمَّن دَعَا إِلَى اللَّهِ وَعَمِلَ صَالِحًا وَقَالَ إِنَّنِي مِنَ الْمُسْلِمِينَ(
چه كسي قول و گفتهاش بهتر است از آنكه ميخواند به سوي خدا و عمل صالح و گويد من از مسلمينم.
و از كساني كه به موعظه و دعوت خود عمل نميكنند خداوند متعال آنان را مذمّت نموده و ميفرمايد:
(أَتَأْمُرُونَ النَّاسَ بِالْبِرِّ وَتَنسَوْنَ أَنفُسَكُمْ)
آيا امر ميكنيد مردم را به برّ و نيكي، و خود را فراموش مينماييد.
با اينكه اين مطالب را بايد كاملاً در نظر گرفت، امّا كسي هم حق ندارد كه از امر به معروف به اسم اينكه من خود به آن عمل نميكنم خودداري نمايد؛ زيرا امر به معروف تكليفي است كه مستقلاً در عهده انسان است و بايد آن را ادا نمايد.
در اخبار رسيده است كه: «مرّوا بالمعروف وان لم تعلموا به كلّه»
و همچنين كسي حقّ ندارد از شنيدن مواعظ و نصايح به اين دليل كه گوينده و واعظ، عمل به گفته خود نميكند و كردارش را مانند گفتار نساخته، سر بتابد و به اعتراض پردازد، زيرا در پيشگاه شرع و وجدان، اين عذر از او پذيرفته نيست.
منبع:باشگاه خبرنگاران