کد خبر : ۴۰۶۹۸
تاریخ انتشار : ۱۵ آبان ۱۳۹۳ - ۰۸:۰۳

عطر نذری‌های دو همکلاسی عاشق

سید ساجد میرزایی همکلاس دوران مدرسه‌اش بوده است. دست روزگار دوباره آنها را در یک مسیر مشترک قرار داده است اما این مسیر با تمام راه‌هایی که تا امروز در آن قدم گذاشته‌اند، فرق دارد. کنار شعله‌های آتش باور کرده‌اند گرمای عشق دردانه زهرا(س) هیچ گاه در وجودشان خاموش نخواهد شد
عقیق:آن روزها با دستان کوچک و گام‌‌های کوتاه عزاداری می‌کردند و حالا خوشحالند از اینکه ارادتشان را به سید و سالار شهیدان متفاوت نشان می‌دهند.
 اسدالله طرب‌خواه و سیدساجد میرزایی که از دوران کودکی با هم دوست بوده‌اند، اکنون آشپز هیأت دیزج خلیل، آذری زبان‌های مقیم تهران هستند که سال گذشته جزو 10 هیأت برگزیده انتخاب شد و کیفیت غذایشان مورد تأیید قرار گرفت.

برق امید

«در روستایی به اسم «دیزج خلیل» از توابع شهر تبریز به دنیا آمدم. از همان روزها فهمیده بودم غیبت پدر برای این است که در تهران مشغول به کار است و هر چند وقت یک بار برای دیدن‌مان می‌آمد. همه آمدن‌ها و شادی دیدار پدر یک طرف، زمانی که روز عاشورا به روستا می‌آمد، طرف دیگر. به خاطر دارم پدرم مداح و قاری قرآن بود و هر سال همراه بسیاری از اقوام که در تهران زندگی می‌کردند، برای مراسم عزاداری روز شهادت امام حسین(ع) و شام غریبان به روستا بازمی‌گشتند. از چند روز قبل به خانه اهالی روستا می‌رفتیم تا با جمع‌آوری تکه پارچه‌ها برای تأمین نور مراسم شام غریبان مشعل درست کنیم.» اسدالله طرب‌زاده که تا امروز سی‌امین سال از ماه محرم را در آشپزخانه هیأت آذربایجانی‌های مقیم تهران مشغول به خدمت است، با یادآوری آن روزها ادامه داد: از همان کودکی عشق حسین(ع) تمام لحظه‌های زندگی‌ام را به خود اختصاص داده بود. هنوز هم با نزدیک شدن ماه محرم، حال و هوای غیرقابل وصفی پیدا می‌کنم.
20 ساله بودم که به هیأت آمدم. می‌خواستم خدمت کنم. وارد آشپزخانه شدم، از آنجا که تجربه کافی نداشتم، فقط آبکش‌های برنج را جابه‌جا می‌کردم تا آشپزها بتوانند ادامه کار طبخ برنج و خورش قیمه آن شب را انجام دهند. تمام امیدم این بود که روزی در آشپزخانه کارهای مهم‌تری انجام دهم.

  موهبتی از جنس عشق

هر سال نقش او در انجام کارها پررنگ‌تر شد. 31 سال است او و دوست دوران کودکی‌اش، دو آشپز اصلی هیأت شده‌اند. طرب‌خواه پاسخ این سؤال را که از خدمت به عزاداران امام حسین(ع) و دل بستن به سالار شهیدان به چه موهبت‌هایی رسیده است، اشکریزان می‌گوید: «تمام زندگی‌ام را مدیون امام حسین(ع) هستم، اینکه همسری همراه و فرزندانی صالح دارم و سلامت هستم و می‌توانم یک بار دیگر با عشق و علاقه پای اجاق بایستم و برای عاشقانش غذا بپزم، بزرگ‌ترین موهبتی است که خدا و سید و سالار شهیدان به من ارزانی داشته‌اند. پیر و جوان بدون توقع و چشمداشت برای برپایی هر چه بهتر مراسم عزاداری محرم زحمت می‌کشند. یقین دارم خون پاک امام حسین(ع) است که همه را دگرگون می‌کند. بارها و بارها در زندگی با مشکلاتی رو‌به‌رو شده‌ام که چاره آنها را در توسل به امام حسین(ع) دیده‌ام و بحق که پاسخ گرفته‌ام. خوشحالم که ایمان و اعتقادم عنایتی است از جانب حق تا در هیچ مقطعی از زندگی درمانده نشوم.»
سید ساجد میرزایی همکلاس دوران مدرسه‌اش بوده است. دست روزگار دوباره آنها را در یک مسیر مشترک قرار داده است اما این مسیر با تمام راه‌هایی که تا امروز در آن قدم گذاشته‌اند، فرق دارد. کنار شعله‌های آتش باور کرده‌اند گرمای عشق دردانه زهرا(س) هیچ گاه در وجودشان خاموش نخواهد شد.
سیدساجد میرزایی که کودکی‌هایش را در استانبول گذرانده است، می‌گوید: «درس عاشقی را در کلاس عشق حسین(ع) و در سرزمینی آموختم که مردمش با مهر حسین(ع) عجین شده‌اند و بذر محبت او در نهادشان پرورانده شده است.» او ادامه می‌دهد: «سال 1342 در استانبول به دنیا آمدم و 6 ساله  بودم که به ایران نقل مکان کردیم. از روزهایی که در استانبول سپری کردم، خاطرات پررنگی در ذهن ندارم اما از زمانی که ذهنم یاری می‌کند، امام حسین(ع) یگانه بزرگمرد زندگی‌ام بوده است. از استانبول به دیزج خلیل رفتیم و در آنجا زندگی کردیم. روزهای تلخ و شیرین زندگی‌ام در آنجا گذشت و دوستان زیادی داشتم که با هر کدام از آنها خاطرات متفاوتی را تجربه کردم اما اسدالله جزو دوستانی است که هنوز ارتباط نزدیکی با هم داریم و بسیاری از خاطراتمان مشترک است، از روزهایی که سر کلاس درس شیطنت می‌کردیم تا روزهایی که در آشپزخانه هیأت گذرانده‌ایم اما بدون شک خاطرات آشپزی برای عزاداران امام حسین(ع) جزو بهترین خاطراتمان است.» میرزایی ادامه داد: «آن سال‌ها همیشه زمان کشیدن غذا ما را از آشپزخانه بیرون می‌کردند. حالا گردونه روزگار چرخیده و ما دوستان قدیمی، آشپزان اصلی هیأت عزاداران امام حسین(ع) شده‌ایم و وقتی بچه‌های کم سن و سال یا جوان‌ترها برای کمک به آشپزخانه می‌آیند، یاد روزهای گذشته می‌افتیم. از سال‌های قبل در این هیأت مرسوم است که ظهر تاسوعا آش کشک محلی پخته می‌شود اما ترتیب سایر غذاهای نذری در هر سال متفاوت است زیرا بانیان تغییر می‌کنند اما تعداد غذاهایی که در هیأت طبخ می‌شود، در روز تاسوعا و عاشورای هر سال به بیش از هزار و 500 غذا می‌رسید ولی باز هم، شرایط تغییر کرده است و امسال تعداد غذاهایی که در چند روز اول ماه محرم برای عزاداران طبخ شده، به هزار و 500 عدد رسیده است و احتمالاً در روز تاسوعا و عاشورا، این تعداد به بیش از 2 هزار غذا می رسد.»

  خاطری آرام

می‌گویند: صبح زود که زیر دیگ‌های غذا را روشن و مقدمات پخت و پز را آماده می‌کنیم، شفای بیماران،‌ رفع گرفتاری تمام بندگان خدا و آرامش روح آشپزان سابقی که به رحمت خدا رفته‌اند را از امام حسین(ع) طلب می‌کنیم.


منبع:تابناک
211008

ارسال نظر
پربازدیدترین اخبار
پنجره
تازه ها
پرطرفدارترین عناوین